در اعلامیه جهانی حقوق بشر چنین آمده است: «تک تک انسانها سزاوار بهرهمندی از حقوق یکسان و بنیادی هستند که جزو جدا نشدنی وجود آنهاست. حق بهرهمندی از «مقام» انسانی به این معناست که هر فرد به دلیل انسان بودن خود شایسته احترام است.»
کودکان هم انسانند. آنها هم مستحق بهرهمندی از حقوق اساسی و ابتدایی بشر هستند و شایسته احترامی هستند که تمام اعضای خانواده بزرگ بشری باید از آن بهرهمند باشند. این حقوق با رعایت جزئیات و با قاطعیت در این اعلامیه جهانی بیان شده است. علاوه بر این در اعلامیه جهانی چنین گفته شده است که کودکی دورهای است که نیازمند رسیدگی و مراقبت ویژه است…
کودکان کار اصطلاحی عام است که همانطور که در ادامه گزارش خواهیم دید، کودکان دستفروش و متکدی را هم در بر میگیرد. ایران کشوری است که در آن بسیاری از کودکان در سنین پایین مشغول به کارهای طاقتفرسا هستند. «نادر طالبی»، مسئول واحد پژوهش «جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان ایران» در سال ۱۳۹۰ به دویچهوله فارسی اعلام کرد که در خوشبینانهترین حالت، ایران نزدیک به سه و نیم تا چهارمیلیون کودک کار دارد. در این گزارش سعی میکنیم دلایل وجود و گستردگی این معضل و نیز راههای مبارزه با این پدیده ناخوشایند را بررسی کنیم.
تعداد کودکان کار در جهان و ایران
بر اساس آماری که در فروردین ۱۳۹۳، قائممقام وزیر تعاون و کار قائم مقام وزیر تعاون کار و رفاه اجتماعی در امور بینالملل اعلام کرده است، نزدیک به ۱۶۰ میلیون نفر کودک در جهان مشغول کار هستند و از این تعداد ۸۵ میلیون نفر مشغول کارهای بسیار سخت هستند.
اما درباره ایران چه؟ در ایران چه تعداد کودک کار داریم؟ نادر طالبی درباره آمار کودکان کار در ایران به عدم وجود آمار دقیق دراینباره اشاره میکند. به گفته وی ما درباره هیچ مسالهای در ایران آمار دقیق نداریم و راجع به مسالهای مانند کودکان کار که اشکال مخفی و فرمهای مختلف دارد، این مشکل بسیار بیشتر خود را نشان میدهد. اما با این حال همانطور که در پیشگفتار آمد وی تعداد کودک کار در ایران را نزدیک به چهار میلیون نفر میداند و براین اساس آمار سازمانهایی چون بهزیستی و یا اداره آمار را رد می کند که وجود ۷۰۰ هزار تا دومیلیون کودک کار را در ایران پیشبینی کرده بودند.
در واقع، یکی از مشکلات عدم وجود آمار دقیق، این مساله است که بر سر بعضی بدیهیات توافقی وجود ندارد. مثلا اینکه آیا کودکان افغانتبار که در ایران به دنیا آمدند و زندگی میکنند و بخش قابل توجهی از آنها مشغول کار از سنین کودکی هستند، اصلا در این آمارها به حساب میآیند یا خیر. به عنوان مثال، نادر طالبی به تجربهای واقعی در اینباره اشاره میکند: «ما خودمان در سرکشی به کارگاههای محلههای ۱۷، ۱۸ و ۱۹ تهران، تجربه داریم و میدانیم اینکه ما بتوانیم آمار دقیق از کارگاهها دربیاوریم، خیلی کار سختی است. برای نمونه، همکارهای من رفته بودند و پرسیده بودند که آیا در اینجا بچهای هست که کار بکند، صاحب کارگاه میگفت: نه! در حالیکه سه تا بچه جلوی خود آنها داشتند کار میکردند. دوستان پرسیده بودند: پس این بچهها چی هستند؟ گفته بودند: افغانیاند! یعنی اصلاً جزو آدمهایی که به آنها به عنوان بچههای کار فکر کنند، حساب نمیشوند».
کودک کار به چه معناست؟
اما به رغم وجود این آمار و اختلافنظرها درباره آن، شاید پرسشی که برای مخاطب چنین گزارشی پیش بیاید این است که اصلا کودکان کار یعنی چه؟ چه تعریفی میتوان از کودک کار ارائه داد؟ و بر این اساس بنا به چه تعریفی این آمار به وجود می آیند؟
تعریفی که در کنوانسیونهای بینالمللی مربوط به مساله کودکان کار از اصطلاح کودک کار داده شده است، آنان را چنین تعریف میکند: « کاری که کودکان به علت سن پایینشان نباید انجام دهند یا حتی با وجود سن کافی، آن کار برای آنها +خطرناک یا نامناسب باشد» خود سایت سازمان بینالمللی کار (ILO) نیز کار کودک را مسالهای میداند که کودک را از بچگیکردن، پتانسیل و شأنش محروم میکند و رنج فیزیکی و روانی برای او به دنبال میآورد.
«بهناز مهرانی» که مشاور روانشناس بوده و دورههای «انجمن حمایت از حقوق کودکان» را گذرانده است، درباره تعریف کودکان کار به عدم تعریف یکسان این اصطلاح در کشورهای مختلف اشاره میکند. او در گفتگو با «توانا» میگوید: «تعریف کودکان کار در کشورهای مختلف یکسان نیست اما عمده تعریفی که شامل بیشتر کشورهای جهان و از جمله ایران میشود، اشتغال کودکان زیر ۱۵ سال است.» به گفته وی کار کودکان میتواند شامل دستفروشی و تکدیگری کار در کارخانه و کارگاه، معادن، کشاورزی و تولیدی، کار در محل کسب و کار والدین گرفته تا انواع کارهای غیرقانونی تحمیلشده به کودکان همچون بهرهبرداری جنسی به قصد درآمدزایی، خرید و فروش موادمخدر، گدایی، سربازی اجباری در جنگ ها و درگیریهای نظامی نیز هست. او کودکان کار را به لحاظ داشتن یا نداشتن سرپناه نیز به دو دسته تقسیم میکند: «دسته اول دارای خانه و سرپناه هستند و برای خواب به منزل برمیگردند و دسته دوم کودکانی هستند که عضو خانوادههایی هستند که در خیابان زندگی میکنند و سرپناهی ندارند».
دلایل و علل وجود کودکان کار
اما به راستی چه دلایل و عللی موجب تقویت و بسط این معضل میشوند؟ کار در سنین کودکی چه اثرات سوء مشخصی بر کودکان دارد؟ آیا میتوان جلوی آن را سد کرد؟ در این راه نهادهای دولتی چه کردهاند؟
شاید برای پاسخ به پرسشهای بالا بهتر باشد در درجه نخست به برخی از پیامدهای مخرب و منفی کار کودکان اشاره کنیم. در این مسیر میتوانیم به اظهارات وزیر بهداشت دولت کنونی اشاره کنیم. وی از خطر شیوع ویروس ایدز در میان کودکان کار به شدت ابراز نگرانی کرد و صراحتا گفت: « متاسفانه آمار تعداد کل کودکان کار را در اختیار نداریم، اما بر اساس برآوردی که در یک تحقیق داشتهایم، میزان شیوع ابتلا به ویروس ایدز در بین کودکان کار معتاد، ۴۵ برابر کل جامعه است که آمار بسیار بالا و نگرانکنندهای است». مسئول «خانه درمانی کودکان کار» نیز «کمبود آهن و مکملهای غذایی» را از معضلات اساسی کودکان کار دانست.
البته خود «سیدحسن هاشمی»، وزیر بهداشت، به نقش مسئولان اقتصادی جمهوری اسلامی در این زمینه اشاره میکند و ناکارآمدی اقتصادی دولتهای جمهوری اسلامی را یکی از دلایل وجود پدیدهای به نام کودکان کار میداند. گرچه میتوان دلایل دیگری برای این پدیده نیز برشمرد. از جمله میتوان به علل تحصیلی، سنت و فرهنگ، نیاز بازار، شوک بر درآمد اهالی خانه و اجرای ناقص و ضعیف سیاستهای صیانت از کودکان اشاره کرد.
به عنوان مثال در بحث از نیاز بازار، میتوان به این نکته توجه داشت که بسیاری از کارفرمایان استخدام کودکان را به علت ارزانتر بودن آنان نسبت به کارگران بزرگسال ترجیح میدهند. با توجه به مظلومیت و بیپناهی کودک، کارفرما هم به راحتی از زیر بار مسئولیت در قبال آنها شانه خالی میکند. ضمن اینکه یک پژوهش میدانی بر روی ۵۸۵ کودک کار خیابانی در گروه سنی ۶ تا ۱۸سال، نشانگر این است که ۵۰ درصد این کودکان توسط صاحبکاران خود مورد آزار قرار گرفتند.
بهناز مهرانی درباره نقش نهادهای دولتی در کاستن از گستردگی این معضل، به شدت از نهادهای متولی این مسئله انتقاد میکند و اقدامات آنها را ناکارا بر میشمارد. این فعال اجتماعی که در دورهای با «صدای یارا»(1) نیز همکاری داشته است در اینباره میگوید: « ایران در سال ۱۳۷۳ پیمان نامه جهانی حقوق کودک را امضا کرده و تعهدات مربوط به کودکان کار را به صراحت پذیرفته است. اما پس از گذشت ۲۰ سال هنوز حتی آمار دقیقی از این کودکان در کشور وجود ندارد. از سویی سازمان های مردم نهاد نیز توانایی و اجازه دریافت و دسترسی به این آمار را ندارند» .
وی نهادهای دولتیای که در کنترل و کاهش پدیده کار کودک نقش موثر دارند را شامل نهادهایی مانند شهرداری، بهزیستی، وزارت کار، آموزش و پرورش و داگستری، میداند. اما به عنوان مثال از کارکرد آموزش و پرورش در این زمینه انتقاد میکند که نه تنها کمکی به حل مساله نکرده بلکه بر این معضل افزوده است. او در توضیح بیشتر در اینباره میگوید: «این نهاد نه تنها نقشی در کاهش این پدیده نداشته بلکه به علت ساختار آموزشی ناکارآمد و معلممحور خود نقش عمدهای در ریزش دانش آموزان از مدرسه و پیوستن آنان به بازار کار دارد. از سوی دیگر افزایش خصوصی شدن مدارس و همینطور درخواست مدارس دولتی از والدین برای کمکهای اجباری نیز از جمله عواملی است که والدین کمدرآمد را به نفرستادن کودکان به مدرسه ترغیب میکند».
از دولت چه بر میآید؟
اخیرا وزیر بهداشت در بازدید از یک جمعیت غیردولتی که از کودکان کار حمایت میکند، دانشجویان، مردم و نهادهای غیردولتی را تشویق کرد که برای ساماندهی مساله کودکان کار به کمک نهادهای دولتی بیایند. او با اینکه قول مساعد داد که با همکاری نهادهای مختلف دولتی بتوانند به کاهش این معضل کمک کند، در عینحال از نهادهای غیردولتی و خیریه نیز خواست به میان بیایند. وی گفت: « دوستانمان در این خیریه به دلیل اذیت و آزارهایی که در طول سالهای متمادی دیدهاند دل خوشی از مسئولان دولتی ندارند ولی ما آمادگی داریم که در مورد فضا، امکانات نیروی تخصصی در صورت علاقمندی خیرین و به عنوان یک شهروند ایرانی این مجموعه ها را در اختیارشان قرار دهیم».
اما به رغم این اوصاف، آیا از خود دولت با توجه به بودجههای کلان و توانایی بیشتری که برای جلوگیری از افزایش این معضل در اختیار دارد، نباید انتظار بیشتری برای حل این مسئله داشت؟ اساسا دولت چه کارهایی در این زمینه باید بکند، اما در آن زمینه کمکاری صورت میگیرد؟ بهناز مهرانی در پاسخ به این پرسش اولا به این مسئله اشاره میکند که پدیده کودکان کار مانند سایر پدیدههای اجتماعی هیچگاه از بین نخواهد رفت اما در عینحال این راهکارها را کمکی برای کاستن از ابعاد گسترده این بحران اجتماعی میداند:
«الف- تدوین و اجرای قوانین حمایتی و بازنگری در برخی از قوانین مربوط به کار کودک؛
ب- نظارت بر اجرای دقیق قوانین موجود ( قانون کار و پیماننامه حقوق کودک)؛
ج- شناسایی و ساماندهی مناسب کودکان و پاسخگویی به نیازهایی که آنان را برای کار به خیابانها کشانده است؛
د- حمایت قانونی، آموزشی، درمانی، مشاورهای و مددکاری برای این کودکان و خانوادههای آنها؛
ه- کمک و تقویت انجیاو(NGO )ها در راستای حمایت و ارائه خدمات لازم و داوطلبانه به کودکان.
1-صدای یارا، اولین خط تلفنی است که از سوی انجمن حمایت از کودکان و جهت رسیدگی به انواع مشکلات کودکان و مشاوره به خانوادهها راهاندازی شد.
حقوق بشر با حقوق کودکان آغاز میشود
منبع: سایت توانا