فقر و بی‌عدالتی از قدرت مشارکت در مقابله با تخریب محیط زیست می‌کاهد و به کالا شدگی انسان و طبیعت شتاب می‌دهد:
در جهان امروز فقر تنها به معنای کمبود یا نبود پول نیست. توانمندی اقتصادی دسترسی به آموزش و سلامت، دسترسی به غذا و خانه، حتی امکان اثرگذاری در عرصه سیاسی و اجتماعی و فرایندهای مشارکتی شهروندی را نیز تحت تاثیر قرار می‌دهد.

فقیر بودن به معنای مبارزه مدام با دشمنی است که اغلب نامرئی است و نادیده گرفته می‌شود. با اینکه گزارش‌های متعدد نشان می‌دهند شکاف و تبعیض اقتصادی چگونه در حال تبدیل شدن به یک گسل است، این امر نادیده گرفته می‌شود که یکی از مهمترین تلاش‌های اجتماعی ضروری در مدیریت آسیب‌های زیست محیطی، اقدام برای رفع فقر و تبعیض است.

در هر کنفرانس جهانی تغییر اقلیم و مقابله با بیابان‌زایی و حوزه آب می‌خوانیم که همه یک‌صدا می‌گویند زمان اقدام فرا رسیده است، اما همزمان سالانه میلیون‌ها نفر در کابوس مدام فقر فرو می‌روند.

آلودگی‌های زیست‌محیطی
آلودگی آب و خاک و هوا اغلب قاتلین خاموش هستند به‌ویژه وقتی در طولانی مدت در معرض آن زندگی کنید و نتوانید الگوی زندگی سالمی ( شامل مصرف ویتامین‌ها، سبزی و میوه سالم و لبنیات و گوشت و ماهی و..) داشته باشید و در دسترسی به خدمات درمان و سلامت از عهده هزینه‌های درمان مدام و طولانی بر نیایید. چه کسانی در معرض مخرج مشترک ترکیب این عوامل هستند؟

در صف نخست، ساکنان شهرک‌های کارگری قرار دارند، شهرک‌هایی که در نزدیک‌ترین فاصله با مجتمع‌های صنعتی بنا شده‌اند. کشاورزانی که مجبورند به‌طور مداوم از کود و سموم استفاده کنند. همچنین حاشیه‌نشینانی که در مجاورت شهرک‌های خرد صنعتی که زمانی خارج شهرها قرار داشت و امروز با توسعه مناطق شهری، به محل زیست این شهروندان منتقل شده است در مجاورت این آلودگی‌های هستند. این گروه حتی با آبیاری باغچه‌های کشاورزی از پساب‌ها یا تفکیک و جمع‌آوری زباله و دیگر موارد از آن کسب درآمد می‌کنند.
آلودگی هوا سبب مرگ زودرس سالانه ۴۱ هزار نفر در ایران است.

گزارشی که در ۲۰۱۶ در مجله علمی الزویر منتشر شد نشان داد در کشورهایی که شرایط اقتصادی و توسعه یافتگی بدتر است، مرگ و میر ناشی از آلودگی‌های آب و هوا یک چهارم کل مرگ و میرها است. این تحقیق همچنین نشان داد که آلودگی با طبقه‌بندی کشورها در بهره‌مندی اقتصادی تناسب دارد.

بر اساس این گزارش تقریبا ۹۲ درصد مرگ ‌ومیرهای ناشی از آلودگی در کشورهای با درآمد کم یا متوسط ​​رخ می‌دهد. این مطالعه همچنین نشان داد که این مرگ و میرها در بین تمام کشورها در میان اقلیت‌ها و حاشیه‌نشینان بیشتر رایج است.

آلودگی هوا سبب مرگ زودرس سالانه ۴۱ هزار نفر در ایران است. بر اساس آخرین گزارش بانک جهانی در ۲۰۱۸، هزینه های مرگ و بیماری ناشی از آلاینده ذرات معلق فقط در شهر تهران سالیانه، ۲.۶ میلیارد دلار است. متاسفانه هنوز آمار روشنی به تفکیک سن و جنسیت و شهر و نوع سرطان در ایران نداریم که اطلاعات آن در دسترس عموم باشد. اما مثلا در یک نمونه، تنها یک مرکز حمایتی درمانی از بیماران سرطانی در شهر آمل در گزارشی غیر رسمی اعلام کرده بود، به‌طور میانگین ماهانه بیش از۶ هزار بیمار سرطانی از مناطق مختلف مازندران و حتی گیلان به این مرکز مراجعه می‌کنند.

یکی از مهمترین عامل‌های سرطان در شمال ایران کشاورزی ناپایدار است. به‌کار بردن کودهای شیمیایی، آفت‌کش‌ها و مواد افزودنی به خوراک دام، تنظیم کننده‌های رشد و افزودنی‌های نگهدارنده می‌توانند به مرور زمان به‌ویژه برای شالیکاران و دامداران با آلودن آب و خاک مشکلات جدی سلامت ایجاد کنند.

تبعیض در دسترسی به منابع
فقر، در جهان امروز در کشورهای توسعه نیافته به‌راحتی تبدیل امری موروثی می‌شود. سیاستمداران هر کشور با چالشی بزرگ مواجه هستند. آنها موظف‌اند با ایجاد توازن در توسعه اقتصادی مردم و جوامع را از فقر بیرون آورند و شرایطی فراهم کنند تا همه شهروندان حداقل از رفاهی همگانی و نسبی بهره‌مند باشند.

آلودگی و کمبود دسترسی به منابع، حقوق اساسی بشر را تهدید می کند: حق زندگی، حق سلامت و رفاه، حقوق کودکان، کارگران و .. و این مسئله حمایت از آسیب پذیرترین اقشار را به خطر می‌اندازد. در بسیاری از کشورهای جهان آب کالایی است که بهای سنگینی دارد.

مشکلات عدم دسترسی به آب و زیرسازهای فاضلاب در بسیاری از مناطق روستایی بسیار جدی است تا جایی که زنان و کودکان ساعات طولانی از روز را برای یافتن و حمل آن صرف می‌کنند. حتی مدارس این مناطق به آب و سرویس بهداشتی دسترسی ندارند. اما اغلب برای ساخت و ساماندهی این مشکلات اولویت و بودجه‌ای هم وجود ندارد . سهم توسعه روستایی و عشایر در ایران از سرانه بودجه در سال جاری کمتر از یک درصد است.این درحالی‌ است که یک سوم زنان در ایران روستایی هستند و نزدیک به یک چهارم جمعیت ایران در روستاها زندگی می‌کنند.

محدودیت‌های دسترسی مناطق حاشیه‌نشین و روستایی به انرژی نیز قابل توجه است. انرژی، موتور محرکه آموزش، اقتصاد و صنعت است. عدم دسترسی به انرژی حتی برای رفع ابتدایی‌ترین نیازها مثل پخت و پز و تامین روشنایی عملا ساکنان این مناطق را به اجبار در زیستی با حداقل امکانات مجبور می‌کند. بسیاری از حاشیه نشینانی که فقیرترین گروه‌های اجتماعی ایران هستند اغلب مهاجران اقلیمی و کوچندگان قربانی سدسازی‌ها و حوادث طبیعی مانند سیل هستند. اما در پس این آسیب‌ها و تخریب‌ها، این گروه از آسیب‌دیدگان برای جبران شرایط پیش آمده سهمی از منابع و سرمایه های ملی ندارند.

تخریب و شکار نتیجه فقر و توسعه‌نیافتگی
تنها فروش سنجاب‌های بومی جنگل‌های بلوط و سمندرهای لرستان و زغال بلوط زاگرس در تهران نیست که گره خوردن فقر و مافیای حیات وحش را نشان می‌دهد. تغییر کاربری گسترده اراضی جنگلی و مراتع و تکه تکه کردن زمین‌ها در دل مناطق حفاظت شده و فروش آن به صاحبان صنایع به بهانه ایجاد اشتغال نیز مواردی از دست اندازی و تخریب طبیعت است که از بین بردن فقر و ایجاد اشتغال آن‌ را توجیه و ریل‌گذاری می‌کند.

فقر شهروندان را در برابر نهادهای قدرت و مافیا به‌ویژه در نظام‌هایی که فساد سیستماتیک در آنها حاکم است و امکان تشکیل سازمان‌های مردم نهاد وجود ندارد، به‌شدت آسیب‌پذیر ‌‌می‌کند.

کشاورزان و دامداران زمین و دام از دست داده در بسیاری از مناطق جنگلی و تالابی ایران، قربانیان نخست مافیای حیات وحش هستند. آنها بیش از هر گروه بومی دیگری طعم فقر و بیکاری را چشیده‌اند و طبیعت منطقه را نیز به‌خوبی می‌شناسند. به این ترتیب حلقه نخست شکار و تله‌گذاری و چیدن و روبیدن و صید کردن در طبیعتی می‌شوند که سرمایه آنها و فرزندانشان است. آنها تخریب و آسیبی جبران‌ناپذیر به طبیعت وارد می‌کنند درحالی‌‌که حتی سود بسیار کمی نصیب‌شان می‌گردد. این قشر تنها ابزاری هستند در دست شبکه‌های گسترده و در هم تنیده انواع اکو مافیا در ایران.

اما نکته مهم دیگر در پیوند با مصرف طبیعت و فقر، اسیر شدن در چرخه‌ای غیر قابل تغییر است. کشاورزان برای افزایش بازدهی زمین خود به دانش و تکنولوژی نیاز دارند. تا زمانی‌که حکومت‌ها مسئولیت و حمایت از این موضوع را به‌عهده نگیرند برای ادامه ناچارند به حفر چاه بیشتر و عمیق‌تر، استفاده از سم و کود بیشتر، کشت‌های فشرده‌تر، برداشت علوفه بیشتر از طبیعت و… بپردازند. این به منزله تخریب و آسیب گسترده به محیط زیست است.

شکننده در برابر تغییر اقلیم
در بسیاری از گزارش‌های تازه مرتبط با تغییر اقلیم شاخص دیگری نیز مورد بررسی قرار می‌گیرد به نام «شاخص رفاه». این شاخص از داده‌هایی شامل درآمد قابل تصرف، نابرابری درآمد، امکان دریافت خدمات دولتی، تاثیر بحران اقلیمی بر رشد اقتصادی، پیشرفت قابل محاسبه و رابطه آن‌ها با معیارهای اعتماد اجتماعی ساخته شده است. این شاخص در برابر دو سناریو آزمایش می‌شود. اولین سناریو که «خیلی کم خیلی دیر» نامیده می‌شود آینده‌ای را ترسیم می‌کند که در آن اقدامات اقلیمی فراتر از وعده‌های امروزی انجام نمی‌شود و تغییر رفتاری رخ نمی دهد.

در این سناریو متوسط رفاه کارگران ​​تا سال ۲۰۵۰ به‌تدریج کاهش می‌یابد اما در نیمه دوم قرن تثبیت خواهد شد، همزمان اقتصاد جهانی همچنان به رشد خود ادامه می‌دهد. اما تحقیقات نشان می‌دهد در این شرایط هم برای رفاه کارگران مداخلاتی مانند حذف تدریجی استفاده از سوخت‌های فسیلی، معرفی مستمری‌های کافی، اخذ مالیات از ۱۰ درصد ثروتمندترین جمعیت و لغو بدهی‌های پایین ضروری است.

در سناریوی واقع بینانه دوم برای تثبیت دمای جهانی مطابق توافقنامه پاریس، با صرف هزینه ۲ تا ۴ درصد تولید ناخالص جهانی یعنی حدود ۲ تا ۴ تریلیون دلار در سال می‌توان فقر را ریشه کن کرد و این حتی تا اواسط قرن حاضر نیز ممکن است.

در شدیدترین وضعیت تغییر اقلیمی مانند سیل و خشکسالی، در تغییر الگوی بارش و همینطور تغییر رژیم رودها و وضعیت تالاب‌ها، گروهی بیشترین آسیب را متحمل می‌شوند که زندگی‌شان بیش از دیگران به آب و خاک وابسته است. در رده بعد کسانی‌که کم بهره‌تر هستند آسیب پذیرترند. این دقیقا یکی از مهمترین دلایلی است که سازمان ملل بر اساس گزارش‌های تحقیقاتی پر شمار بر اهمیت توانمندی‌سازی زنان و روستاییان و بومیان و ضرورت سرمایه‌گذاری زیربنایی در تقویت تاب‌آوری و افزایش امکان سازگاری با شرایط تازه اقلیمی تاکید می‌کند.

فقر مانعی در برابر تغییر، مقابله و مشارکت
فقر پدیده‌ای پیچیده است و همانطور که پیش‌تر اشاره شد تنها با کمبود درآمد مرتبط نیست، بلکه با دسترسی به فرصت‌ها و در نتیجه با امکان مشارکت کامل در زندگی اقتصادی و اجتماعی نیز ارتباط تنگاتنگی دارد. اتحادیه اروپا مبارزه علیه فقر را در سال ۲۰۲۰به‌عنوان یکی از هفت شاخص استراتژی اتحادیه معرفی کرد و در آن جایی ویژه برای بازنشستگان و کودکان در نظر گرفت. خصوصا بعد از پایان پاندمی فقر چهره‌های جدیدی از خود نشان داد.

در شدیدترین وضعیت تغییر اقلیمی مانند سیل و خشکسالی،گروهی بیشترین آسیب را متحمل می‌شوند که زندگی‌شان بیش از دیگران به آب و خاک وابسته است.

آمار و تحقیقات جهانی نشان می‌دهد که چطور تحصیلات بر امکان اشتغال و مهار فقر اثر می‌گذارد اما در عین حال دسترسی به منابع آب و انرژی پایدار می‌تواند از فاکتورهای ضروری جهان امروز در بررسی شاخص فقر باشد. چون هم تحصیل و هم بخش مهمی از کارهای خدماتی به آن وابسته است.

افراد با توانایی مالی بیشتر امکان ورود به شبکه‌های اجتماعی و حقوقی و آگاهی از شرایط فردی و امکان آموختن دانش محیط زیستی بیشتری دارند. آنها می‌توانند از خود و دیگران در برابر بی‌قانونی، نهادهای قدرت و مافیا، نظام‌های حقوقی تبعیض‌آمیز و ظالم بهتر مراقبت کنند.

فقر شهروندان را در برابر نهادهای قدرت و مافیا به‌ویژه در نظام‌هایی که فساد سیستماتیک در آنها حاکم است و امکان تشکیل سازمان‌های مردم نهاد وجود ندارد، به شدت آسیب‌پذیر ‌‌می‌کند. بسیاری از تخریب‌های سیستماتیک و هدفمند در محیط زیست را گروه‌های قدرت انجام می‌دهند و شهروندان، قربانیان این تخریب و آلودن و مصرف‌شدگی هستند.

ساعات کار طولانی، تامین نبودن ابتدایی‌ترین نیازهای زیستی، نگرانی از به میراث گذاشتن فقر و ناتوانی برای دیگر اعضای خانواده، شهروندان را در برابر ساز و کار حکومت‌ها بسیار شکننده می‌کند. به این ترتیب فقر و توسعه نیافتگی می‌تواند قدرت مشارکت در تغییر و مقابله با بهره‌کشی از محیط زیست و کالا شدگی انسان و طبیعت را به‌شدت تحت تاثیر قرار دهد و فرم و اهداف جنبش‌های اعتراضی را دگرگون کند.

مهمترین اهداف توسعه پایدار
بر اساس برآوردهای اخیر بانک جهانی، بین ۷۵تا ۹۵میلیون نفر بیشتر از پیش‌بینی‌های پیش از کووید در سال ۲۰۲۲در فقر شدید زندگی می‌کنند که دلیل آن تأثیرات طولانی‌مدت همه‌گیری کرونا، جنگ در اوکراین و تورم فزاینده است.

در سال ۲۰۰۰، مجمع عمومی و ۱۹۳کشور عضو، هشت هدف توسعه بین‌المللی را تصویب کردند که تا سال ۲۰۱۵به اهداف توسعه هزاره (MDGs) دست یابند. اولین هدف این بود که بین سال‌های ۱۹۹۰تا ۲۰۱۵، میزان افراد با درآمد کمتر از ۱.۲۵ دلار در روز (به اصطلاح خط فقر مطلق یا شدید) نصف شود.

اولین هدف، در قلب دستور کار توسعه پایدار، حذف یا ریشه کن کردن – یعنی به صفر رساندن – فقر شدید تا سال ۲۰۳۰برای همه مردم در همه جا بود. به این اولین هدف مشخصی که باید به آن دست یافت (هدف ۱-۱)، شش مورد دیگر نیز اضافه شد که تلاش جهانی باید به سمت تحقق آن تا ۲۰۳۰حرکت کند.

از جمله این اهداف اجرای سیستم‌ها و اقدامات حمایت اجتماعی مناسب در سطح ملی برای تمام مردم است. تضمین اینکه همه مردان و زنان، به ویژه اقشار فقیر و آسیب‌پذیر، از حقوق برابر در منابع اقتصادی و همچنین دسترسی به خدمات اساسی، مالکیت و کنترل زمین و سایر اشکال دارایی، ارث، منابع طبیعی، فناوری های جدید مناسب و خدمات مالی برخوردار شوند.

ایجاد تاب‌آوری برای فقرا و کسانی که در موقعیت‌های آسیب‌پذیر قرار دارند و کاهش مواجهه و آسیب‌پذیری آنها در برابر رویدادهای شدید مرتبط با اقلیم و سایر شوک‌ها و بلایای اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی یکی دیگر از اهداف است.

بسیج قابل توجه تجربه و منابع حمایتی جهانی، از جمله از طریق افزایش همکاری‌های توسعه، به منظور ارائه ابزار کافی و قابل پیش‌بینی برای کشورهای در حال توسعه و کمتر توسعه یافته، برای اجرای برنامه‌ها و سیاست‌هایی با هدف پایان دادن به فقر در همه ابعاد آن باید تحقق یاید.

و در نهایت ایجاد چارچوب‌های سیاستی قوی در سطوح ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی، بر اساس استراتژی‌های توسعه که حامی فقرا و حساس به جنسیت باشد و برای حمایت از سرمایه‌گذاری در اقداماتی برای ریشه‌کنی فقر تدوین شده باشد.
اعظم بهرامی
پژوهشگر و فعال محیط زیست

منبع: «رادیوزمانه»