جمهوری اسلامی سعی دارد با استفاده از خشونت کلامی و تعرض جنسی، عرصه را بر زنان معترض تنگ‌تر کند. در روزهای نخست اعتراضات سراسری چنین نبود و ویدیوها و عکس‌های زنان بی‌حجاب در نزدیکیِ گاردهای ضد‌شورش و مأموران نیروی انتظامی در آن روزها مؤید این امر است. اما پس از چند هفته تعداد این تصاویر کاهش یافت و معترضان از رفتار آزارگرانه‌ی مأموران و حامیان حکومت در خیابان، محل کار، دانشگاه و فضای مجازی سخن گفتند. به گفته‌ی شاهدان، مأموران و حامیان حکومت، آشکارا به چنین روش‌هایی متوسل می‌شوند و می‌خواهند با استفاده از آن فشار روانی بر زنان معترض را افزایش دهند.
****
خشونت کلامی سیستماتیک علیه زنان معترض

پویان مکاری/خبرنامه آسو

از آغاز اعتراضات سراسری در ایران، حقوق زنان، به‌ویژه حق انتخاب پوشش، یکی از اساسی‌ترین مسائلی بوده که معترضان بر آن تأکید کرده‌اند. با وجود این، جمهوری اسلامی حاضر نشد که به این خواسته‌ی معترضان ــ لغو حجاب اجباری ــ تن دهد و در عمل سعی کرد تا با تشدید سرکوب زنان در عرصه‌های مختلف اجتماعی، وضعیت را به روزهای پیش از جنبشی بازگرداند که خواسته‌هایش در یک شعار تداعی یافته بود: زن، زندگی، آزادی.

سؤال این است که نظام تمامیت‌خواه جمهوری اسلامی چگونه تلاش کرده است تا جای خالی گشت ارشاد را پر کند. اعلام تعاریف و جرایم جدید برای «بدحجابی» یا «بی‌حجابی» و اعزام مأموران زن «چادری» به مترو و خیابان بخشی از تلاشی بوده که تا امروز نتیجه‌ی مطلوبی برای حکومت در پی نداشته است. اما این‌ها تنها اقدامات رسمیِ جمهوری اسلامی است. بر اساس روایت‌های زنان معترض، مأموران نیروی انتظامی، لباس‌شخصی‌ها و حامیان حکومت ایران برای مقابله با زنان معترض روشی «سیستماتیک»، غیر رسمی و تا حدی نامحسوس را دنبال می‌کنند.

اولین عرصه‌؛ خیابان

اولین و شاید مهم‌ترین عرصه‌‌ی منازعه میان معترضان و حکومت خیابان است. با گذشت تنها چند هفته از اعتراضات، ویدیوهای مختلفی از تعرض مأموران نیروی انتظامی، لباس‌شخصی‌ها و گارد ویژه به زنان معترض منتشر شد. این در حالی بود که گزارش‌های شهروندان و شهروند-خبرنگاران در چند هفته‌ی نخست حاکی از عدم برخورد مأموران با زنانی بود که حجاب از سر برداشته بودند. روایت برخی معترضان بر این امر صحه می‌گذارد که رفتار مأموران در سطح خیابان با گذشت حدود دو هفته ناگهان تغییر کرده است.

روایت اول؛ زنی جوان از قلب پایتخت

«من بیشتر در مرکز تهران رفت‌وآمد می‌کنم و هیچ ‌وقت در تجمعات شرکت نکرده‌ام. اما پس از کشته شدن ژینا امینی سعی کردم تا در حد ممکن بدون روسری در خیابان باشم. در روزهای ابتداییِ اعتراضات مأموران نیروی انتظامی با من راحت برخورد می‌کردند، حتی به من نگاه هم نمی‌کردند و از کنار من می‌گذشتند. شاید هم دوستانه تذکر می‌دادند. نمی‌دانم این از روی ترسِ آن‌ها بود یا از روی سهل‌انگاری. اما تقریباً بعد از دو هفته روند تغییر کرد. نگاه مأموران به من بیشتر شبیه هیزی کردن بود. بعد از چند بار متوجه شدم که این رفتار تعمدی است. حتی گاهی افرادی که از نظر ظاهری مشخص بود که حزب‌اللهی هستند مستقیماً در خیابان به شکل کلامی به من توهین می‌کردند، متلک می‌انداختند و حرف‌های رکیک جنسی می‌زدند. این رفتار هنوز هم ادامه دارد و چیزی فراتر از مزاحمت خیابانی است که در گذشته ما زن‌ها در ایران می‌شناختیم. الان آن دست مزاحمت‌ها از سمت شهروندان عادی از بین رفته و مشخصاً مزاحمت از سوی افراد خاصی است که حکومتی‌بودن خود را پنهان نمی‌کنند و بر آن تأکید می‌کنند. به نظرم می‌خواهند با این روش ما را به گوشه‌ی خانه‌ها برگردانند.»

روایت دوم؛ دختر معترض در کرج

«فرقی ندارد که با دوستانم در خیابان باشم یا تنها به خیابان بروم. مهم نیست که خیابان خلوت باشد یا شلوغ. سرکوبگران جوری به خانم‌ها نگاه می‌کنند که مجبور می‌شویم سرمان را پایین بیندازیم. آن‌ها در واقع زل می‌زنند به ما و نگاه کاملاً هیزی دارند. اگر نزدیک باشند حتی تیکه هم می‌اندازند و الفاظ جنسی به کار می‌برند.

لباس‌شخصی‌ها، که بسیجی‌بودنشان کاملاً مشخص است، وقیح‌ترند و معمولاً دسته‌جمعی گوشه‌ی خیابان می‌ایستند و وقتی در حال رد شدن هستیم، به شکلی در پیاده‌رو قرار می‌گیرند که مجبور باشیم دقیقاً از وسط آن‌ها رد شویم. نگاه آن‌ها بسیار خیره و بد است.

اگر کسی با آن‌ها هم‌کلام شود و بخواهد پاسخ آن‌ها را بدهد، از الفاظ جنسی دریغ نمی‌کنند و ترسی از دعوا ندارند. به گمانم علتش مسلح‌بودن و پشتوانه‌ای است که از طرف حکومت دارند و خیالشان در این مورد راحت است. اما در اوایل اعتراضات آن‌ها ترجیح می‌دادند که سکوت کنند و فقط در مواقع حساس ما را آزار دهند. الان حتی اگر ماشینی رد شود که خانم داخل آن بدون روسری باشد از هیچ حرکت شنیعی کوتاهی نمی‌کنند.»

دومین عرصه؛ محل کار

تا قبل از جنبش اخیر، جمله‌ی «از ارائه‌ی خدمات به زنان بدحجاب معذوریم» در بسیاری از اماکن دولتی و غیردولتی مشاهده می‌شد. اما پس از جنبش، بسیاری از معترضان سعی کردند تا نه تنها مراکزی از این دست را تحریم کنند بلکه به مراکزی که به حق پوشش زنان احترام می‌گذاشتند، توجه بیشتری نشان دادند. از سوی دیگر، در شبکه‌های اجتماعی گزارش‌های فراوانی از زنانی منتشر شد که در محل کارِ خود از حق انتخابِ پوششِ خود دفاع می‌کردند. در چهار ماه اخیر، بعضی از این زنان در فضای مجازی اعلام کرده‌اند که به علت برداشتن حجاب در محل کار، از کار اخراج شده‌اند یا مرکز اقتصادی‌ای که در آن فعالیت می‌کردند از سوی نهادهای حکومتی با محدودیت مواجه شده‌‌ است. در این مورد هم روایت‌های زنان حاکی از توسل مأموران و حامیان حکومت به خشونت کلامی-جنسی است.

روایت اول؛ سختی‌های کار در یک بانک در اصفهان

«من در یکی از بانک‌های اصفهان کار می‌کنم. از زمان اعتراضات سعی کردم تا در بانک جوری شالم را روی شانه‌ام بگذارم که انگار سهواً افتاده است. در ابتدا کسی با این رفتار مشکلی نداشت، و حتی افراد مذهبی و طرفدار حکومت هم تنها اخم می‌کردند یا تذکر می‌دادند اما از یک جا به بعد، شاید بعد از یک ماه، رفتارها عوض شد. متلک‌های رکیک جنسی از سوی طرفداران حکومت بیشتر شد. حتی متوجه شدم که یک جوان کم‌‌سن ‌و ‌سالِ بسیجی بدون اینکه در بانک کاری داشته باشد در محل انتظار مراجعان می‌نشیند و با شهوت به من نگاه می‌کند. مشخصاً می‌خواست که او را ببینم.»

روایت دوم؛ زنی متخصص در غرب ایران

«من در شهری در غرب ایران زندگی می‌کنم و به دلیل تخصصم کارم متعلق به خودم است. پیش از شروع جنبش ژینا (مهسا) امینی هم در دفترم روسری به سر نداشتم و مراجعانم هم به این امر عادت کرده بودند. اما با گذشت چند روز از جنبش وضعیت تغییر کرد و از آن به بعد فرد یا افرادی که می‌توان به آن‌ها بسیجی گفت گاه و بی‌گاه در نزدیکیِ محل کارم برای من مزاحمت ایجاد می‌کردند. معلوم نیست که آیا کسی به آن‌ها گزارش داده‌ است یا خودشان من را در محل کار دیده‌اند. اما آن‌ها بارها به این امر اشاره کرده‌اند که من در دفترم حجاب ندارم. رفتارشان آنقدر مشمئزکننده است که نمی‌توانم آن را بازگو کنم. جملات جنسی و رکیکی می‌گفتند که تا آن زمان نشنیده بودم. حتی چند مرتبه با پلیس ۱۱۰ هم تماس گرفتم اما پلیس هیچ وقت به این مسئله رسیدگی نکرد.»

سومین عرصه؛ دانشگاه

دانشگاه‌ها همواره یکی از عرصه‌های مهم رویارویی میان معترضان و حکومت بوده‌اند. فعالان دانشجویی و بسیاری از دانشجویانی که اعتراضات سال‌های ۹۶ و ۹۸ را تجربه کرده بودند، بخش عمده‌ای از بارِ اعتراضات اخیر را به دوش کشیدند. در این میان، بخشی از اعتراضات به تفکیک جنسیتی و حجاب اجباری در دانشگاه معطوف بود. در زمان اعتراضات سراسری، اخبار فراوانی از دانشگاه‌های مختلف ایران منتشر شد که بر اساس آن، دانشجویان بدون رعایت تفکیک جنسیتی در غذاخوریِ دانشگاه حضور پیدا کرده بودند و حتی دیوارهایی را که پس از عدم رعایت تفکیک جنسیتی ساخته شده بود، تخریب کرده بودند. حضور دختران دانشجوی بی‌حجاب در کلاس‌های درس، تجمعات، تحصن‌ها و فضای معمول دانشگاه نیز بخش دیگری از مبارزه‌ی دانشجویان در چهار ماه اخیر بوده است.

نکته‌ی مشترک در این روایت‌ها حضور مأموران جدید حراست است که رفتارشان با دانشجویان آشکارا تغییر کرده و آزار جنسیِ کلامی آن‌ها به شکل محسوسی افزایش یافته است.

حکومت ایران هم بی‌کار نبوده و به شیوه‌های همیشگی‌اش، از جمله ارعاب،‌ تهدید،‌ بازداشت،‌ محرومیت از تحصیل، محرومیت ورود به دانشگاه و خوابگاه و صدور احکام انضباطی روی آورده است. افزون بر این، دانشجویان از نحوه‌ی جدید برخورد حراست دانشگاه سخن می‌گویند. در ۱۲ دی ۱۴۰۱ دانشجویان دانشکده‌ی زبان دانشگاه تهران در متنی اعلام کردند که در دانشگاه «آزار جنسی و کنایه‌های ناخوشایند بیجا» در حال تشدید است و این رفتار «آزار جنسیِ عیانی است که به اسم “تذکر مسئول حراست” زیر سایه‌ی مدیریت بی‌کفایت دانشکده هر روز بر روح و جان دانشجو تازیانه می‌زند.»

روایت اول؛ حراست جدید و الفاظ رکیک

«حراست دانشکده‌ی زبان و ادبیات خارجی دانشگاه تهران، که یک ماه است آمده، نه تنها به من بلکه به هم‌کلاسی‌هایم توهین جنسی کرده و می‌کند. آن‌قدر الفاظ رکیک را مثل نقل و نبات استفاده می‌کند که حتی رویم نمی‌شود که آن‌ها را تایپ کنم. این رفتارها واقعاً در شأن هیچ انسانی نیست، دانشجو که جای خود دارد، آن هم دانشگاه تهران.»

روایت دوم؛ دامن بلند

«هفته‌ی قبل با دامن بلند رفته بودم دانشکده و آقایی که قبلاً آنجا ندیده بودم و پیراهن شومیز آبی و شلوار سیاه به تن داشت به من گفت: “همین یه تیکه رو هم در بیار لذت ببریم دیگه.”»

نکته‌ی مشترک در این روایت‌ها حضور مأموران جدید حراست است که رفتارشان با دانشجویان آشکارا تغییر کرده و آزار جنسیِ کلامی آن‌ها به شکل محسوسی افزایش یافته است. اما این رفتار تنها به دانشگاه‌های تهران محدود نشده است.

روایت سوم؛ دانشگاهی در شیراز

«از زمانی که مشخص شد موج اعتراضات سرِ باز ایستادن ندارد (شاید بعد از یک ماه)، ورودی‌های دانشگاه توسط مأموران حراست به‌شدت کنترل می‌شود. مأموران حراست هر چند روز یک بار عوض می‌شوند و بسیاری از آن‌ها را نمی‌شناسیم. تعداد آن‌ها هم زیاد شده و اگر قبلاً در ورودیِ دختران فقط یک یا دو مأمور زن حراست وجود داشت الان پنج یا شش مأمور در کانکس حراست هستند. ما سعی می‌کنیم تا از درِ پارکینگ وارد شویم که حراست روی آن کنترل ندارد. روزی که دانشگاه کاملاً در اعتصاب بود و کلاس‌ها را تعطیل کرده بودیم، برای کاری اداری به دانشگاه رفته بودم. مقنعه روی شانه‌هایم بود و هیچ آرایشی نداشتم. هنگام خروج دیدم که درِ پارکینگ بسته است و مجبور شدم که از در خروجی بیرون بروم. یکی از مأموران مرد حراست قبل از خروجی چند بار با متلک گفت که “خوشگله، عزیزم مقنعه را سرت کن تا یه جوری نشدم” و وقتی با بی‌اعتناییِ من روبه‌رو شد به مأموران حراست زن گفت که من را نگه دارند. مأموران زن رفتار بدی با من نداشتند اما مأمور مرد حتی جلوی آن‌ها هم سعی می‌کرد تا با متلک و الفاظ رکیک با من صحبت کند. آن روز بعد از کمی معطلی و تذکر دادن اجازه دادند که بروم.»

چهارمین عرصه؛ شبکه‌های اجتماعی

از زمان اعتراضات سال ۸۸ شبکه‌های اجتماعی یکی از عرصه‌های مهم برای بیان اعتراضات و وقایعی بوده که در رسانه‌های رسمی ایران سانسور می‌شدند. از سوی دیگر، این شبکه‌ها به‌عنوان پل ارتباطی میان ایرانیان داخل و خارج از کشور عمل کرده‌اند. این نقش در اعتراضات امسال نیز پررنگ بوده است. به‌خصوص توئیتر که می‌توان آن را سیاسی‌ترین شبکه‌ی اجتماعیِ فارسی‌زبان نامید. بسیاری از کاربران زن توئیتر فارسی تأکید می‌کنند که در پی گسترش اعتراضات در ایران، خشونت جنسیِ کامنت‌های طرفداران حکومت و اکانت‌های موسوم به سایبری افزایش یافته و هدف آن‌ها به شکل مشخص معترضان زن است. «تتو آرتیست»، حسابی با بیش از ۱۰ هزار فالوئر، یکی از کاربرانی است که تأکید می‌کند که روش برخورد حساب‌های توئیتریِ حامیِ حکومت به شکل واضحی تغییر کرده است.

روایت تتو آرتیست

«در اوایل خیزش سراسری سایبری‌ها و حکومتی‌ها با حمایت شدید از حکومت سعی می‌کردند که ما را عصبانی کنند و مردم را آزار دهند. اما بعد از گذشت مدتی سایبری‌ها روش را عوض کردند و در کامنت‌ها و منشن‌ها سعی کردند که فحاشی‌ جنسی کنند. حتی اکانت‌های ناشناس و سایبریِ حکومتی اکثراً در مورد خانم‌ها، از کوچک‌ترین اشخاص تا نماینده‌ها و اعضای رسانه‌ها، جملات و الفاظ جنسی به کار می‌برند که نمونه‌ی بارز تعرض جنسی و نقض حقوق زنان است.»

به نظر می‌رسد که جمهوری اسلامی سعی کرده است تا در عرصه‌های مختلف با استفاده از خشونت و تعرض جنسی، حداقل به صورت کلامی و روانی، عرصه را بر زنان معترض تنگ‌تر کند. در روزهای نخست اعتراضات سراسری چنین نبود و ویدیوها و عکس‌های زنان بی‌حجاب در نزدیکیِ گاردهای ضد‌شورش و مأموران نیروی انتظامی در آن روزها مؤید این امر است. اما پس از چند هفته تعداد این تصاویر کاهش یافت و معترضان از رفتار آزارگرانه‌ی مأموران و حامیان حکومت در خیابان، محل کار، دانشگاه و فضای مجازی سخن گفتند. به گفته‌ی شاهدان، مأموران و حامیان حکومت، آشکارا به چنین روش‌هایی متوسل می‌شوند و می‌خواهند با استفاده از آن فشار روانی بر زنان معترض را افزایش دهند.

منبع: ایران پرس نیوز