حزب سکولار دمکرات ایران

نگین آذربایجان چه شد؟


دریاچه ای که نزدیک به ۴۰ سال است، مدعی حفاظت آن هستند، چه شد که به یک‌ باره در ورطه ی نابودیست؟
دریاچه ی ارومیه که به عنوان یکی از ۹ ذخیره گاه نیو سفری ایران در یونسکو شناخته می شود، از سال ۱۳۵۶ در زمره ی یکی از مهم‌ترین تالاب‌ های بین‌المللی جهان به ثبت رسیده است.
متهم اصلی نابودی این دریاچه، مجموعه ای از دخل وتصرف های ناروای مسئولین بی کفایت جمهوری غارتگر اسلامی است و نامش توسعه ی ناپایدار. خشکاندن دریاچه ارومیه اقدامی سیاسی و عمدی از سوی حاکمیت جمهوری اسلامی ایران است. دریاچه ارومیه در طول تاریخ خود به نامهای گوناگون، چون دریاچه ی شاهی، شور دریا و در زمان رضا شاه پهلوی به نام دریاچه ی رضاییه خوانده شده است. پس از اشغال ایران به دست رژیم خونخوار خمینی به نام سابق خود یعنی دریاچه ارومیه بازگشته است.
در دوران پهلوی این دریاچه به گونه ای حفاظت می شد که در سال ۱۳۵۶ سازمان یونسکو دریاچه و زیست بوم آن را جزو آثار طبیعی و حفاظت شده ی جهان به ثبت رساند.

از سال ۱۳۴۶ این دریاچه همراه با جزایر کبودان و قیون داغی جزو مناطق حفاظت شده اعلام شده است که در آن ۱۱ گونه پرنده در حال انقراض این منطقه به ثبت رسیده اند. در این دریاچه سالانه بیش از هزاران پرنده از جمله فلامینگو، پلیکان، لک لک و بسیاری دیگر دیده می شد.
آب دریاچه ارومیه از طریق بارش باران و هم از طریق رودخانه های متعددی که در حوضه ی آبریز این دریاچه به آن میریزند، تامین میشد. این حوضه که حوضه ی بسته است، همه رودخانه هایی که به آن می ریزند، تبدیل به آبهای محصور در دریاچه می‌شوند.
مهم ترین دلیل خشک شدن دریاچه ناشی از ساخت و ساز بی رویه سال‌های اخیر در اطراف و احداث بزرگراهی روی دریاچه توسط حکومت دزد تبار خامنه ای و مسئولین بی کفایت و بیسوادش بوده است. پروژه ی ساخت این پل در سال ۱۳۵۸ وارد عرصه ی اجرا شد که پس از گذشت ۲۹ سال در سال ۱۳۸۷ مورد بهره برداری قرار گرفت.
به علت هزینه بالاتر احداث پل هوایی نحوه ساخت پل در بیشتر مسیر مبتنی بر خاکریزی و به دو نیم سازی دریاچه بود که بدون ارزیابی دقیق زیست محیطی اجرا شده است. همین امر باعث انسداد گسترده ی جریان آب، تقسیم آب ورودی به دو حوضچه و افزایش میزان تبخیر از مهم‌ترین عوامل خشکیدن دریاچه بوده است. تحقیقات نشان می دهند که تغییرات آب و هوایی تنها ۵٪ درکاهش آب دریاچه تاثیر گذاشته اند. در مورد شوندهای پایه ای مرگ دریاچه، می باید به سد سازی بی رویه، خاکریزها و احداث چاه های آب بیش از حد مجاز در اطراف آن برای استفاده های شخصی و کشاورزی درسی سال‌های اخیر اشاره کرد.
نابودی دریاچه ارومیه آسیب جدی برای اکوسیستم منطقه و حتی کل کشور دارد

اینکه دریاچه ارومیه روزهای آخر عمر خود را سپری می‌کند به خودی خود غمگین و آزار دهنده است. با خشک‌شدن دریاچه و بالا آمدن سطح نمک، بادهای منطقه ای گرد و غبار نمک را از سطح دریاچه بلند کرده و به مزرعه ها می آورند و همین به مرور باعث می‌شود خاک مزارع و مراتع غیر حاصلخیز می‌شود و خشکی بیشتری به بار می آید. همچنین این گرد و غبار نمک با همراه داشتن فلزات سنگین و آلودگی باعث می‌شود که میلیون ها نفر باعث مشکلات تنفسی و به مرور مبتلا به سرطان ریه شوند.
ستاد احیای دریاچه ارومیه از هشت سال پیش، کار خود را در سه استان آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و کردستان آغاز کرد و بنا بود با مدیریت حوزه آبریز دریاچه ارومیه و افزایش ورودی میزان آب، دریاچه را از خشک شدن نجات دهند.

اما گزارش‌ها نشان می‌دهد این ستاد با صرف شش هزار میلیارد تومان، از اعتبارات دولتی و بین‌المللی هیچ برنامه و اثری در نجات این دریاچه کم نظیر نداشته‌ است.
کارشناسان، شدت گرفتن بحران‌های محیط زیستی در ایران را ناشی از سوءمدیریت می‌دانند. اما مقامات به جای چاره‌اندیشی علمی و عملی برای آن، به برخوردهای خشونت‌بار روی می‌آورند. چنان که اعتراضات گسترده مردم به بی‌آبی در خوزستان و اصفهان سال گذشته به‌شدت سرکوب شد و طی آن عده‌ای از شهروندان جان باختند و یا مجروح شدند. روز شنبه ۲۵ تیرماه امسال نیز اعتراض‌های عمومی به نابودی دریاچه ارومیه، با واکنش امنیتی روبرو شد و ده‌ها تن از کنشگران مدنی در تبریز و ارومیه به نهادهای قضایی و امنیتی احضار شدند.

سروش صفاوردی – آلمان شهریورماه 1401