حزب سکولار دمکرات ایران

رضاشاه بنیان‌گذار دودمان پهلوی در ابتدا تلاش ناکامی در جهت جمهوری‌خواهی نمود. سرانجام در سال ۱۳۰۴ پس از انحلال سلسله قاجار در شرايط متلاطم ایران و عقب ماندگی همه جانبه، بیسوادی 99 درصدی که عامه مردم، گرسنه، بیمار و درمانده بودند، پادشاه ایران شد. در دورهٔ پادشاهی رضاشاه با پشتکار و اراده‌ آهنینش برای نظم دادن به امور جاری، نظم و ترتیبی نوین درایران ایجاد نمود.

رضاشاه ومشاورانش که از روشنفکران و ملی گرايان آن زمان بودند، که به درمان بیماران، سیر کردن شکم ملت فقیر و گرسنه ایران، نوسازی، پیشرفت دانش, علم و اقتصاد ايران اهمیت داده و توجه داشتند.

از نظر رضاشاه، درآن شرايط آشفته و دخالت روس و انگلیس، کشمکش دائمی سران ايلات و عشاير، فقر، عقب ماندگی و فقدان امنیّت اجتماعی، آزادی سیاسی و تشکل احزاب وسازمان های سياسی، وسیله ای برای سوءاستفاده بیگانگان و افزایش آشفتگی های سیاسی و اجتماعی بود. رضاشاه ازاین جهت آزادی احزاب سياسی را ممنوع کرد و با تصويب قانون ۱۳۱۰، از تبليغات و فعالیت کمونيست ها که مستقيم و غيرمستقيم در خدمت منافع دولت شوروی بودند جلوگيری نمود و گروهی از کمونيست ها معروف به ۵۳ نفر محاکمه وزندانی شدند. این در زمانی بوقوع پیوست که در کشور همسايه ایران (شوروی سوسياليستی) بدستور استالين ده ها هزارمتفکر و روشنفکر انقلابی دستگير، محاکمه، زندانی، تبعيد و تيرباران میشدند. آن چيزی که عموم چپگرا های ايران، هرگز ازآن ياد نميکنند.

رضاشاه مخالف هرحزب و نهاد سياسی بود، زیرا برای چنین تشکیلاتی درکشوریکه عامه مردم بطور 99 درصدی بیسواد بودند، دانش کافی وجود نداشت. او نه تنها از فعالیّت کمونيست ها بلکه حتی ازفعاليت ناسيونالیست ها و فاشيست های  هم در ايران جلوگيری کرد و رهبر آنان (محسن جهانسوزی، مترجم کتاب نبرد من هيتلر) را اعدام نمود. در اینجا لازم بتذکر است که در آن زمان درسراسرجهان باستثناء معدودی از کشورها دیکتاتوری متداول و مرسوم و راهگشائی برای دمکراسی (اسپانیا) بعد از آن بودند.

تأسیس ارتش نوین، دانشگاه تهران، راه آهن، جاده ها و رونق دادن به بهداشت و درمان, دامداری، کشاورزی و صنایع، ایجاد آرامش، استقرار امنیت و استقلال سیاسی در ایران، تاسيس دبستانها، دبیرستانها، هنرستانها, آموزشگاها و دانشگاها، تاسيس بسی کارخانه های تولیدی، بکاربردن و حفظ و اشاعه زبان فارسی، جمع آوری و نگهداری آثار ملی و تاریخی، بزرگداشت و تجلیل از بزرگان ایرانی و بسيارى کارهای ديگر، یاد کردی از مهمترین کارها در دوران پادشاهی رصا شاه بزرگ است.

رضاشاه مشروطیت را (بنظر چپگراها) هرگز “تعطيل” نکرد و يا از میان نبرد، بلکه  بعد از 15سال آشفتگی وهرج ومرج، تباهی، مرگ و فقر  پس از مشروطّیت در ایران،  از آرمان های جنبش مشروطه چيزی باقی نگذارد. اولین شرط رسیدن به آزادی سیاسی ودمکراسی، رفاه مادی و معیشتی، پس از آن دانش آموزی وخرد مندیست، که هیچکدام در ایران آنروز نبود.

حجاب برداری، امکان آزادی مادران یا نيمی ازنيروی فعال جامعه (زنان) را از اسارت مناسبات قرون وسطائی آماده کرد و راه را برای شرکت آنان درپیشرفت و تغییرهای نوين اجتماعی-فرهنگی بازنمود. با تاسیس مدرسه عالی موسيقی و اجباری کردن ورزش و تدريس موسيقی و ورزش در مراکز آموزشی، روح جديدی در فضای آموزش, پرورش و تعلیم و تربيتی جامعه دميده شد.

دادگرانه باید گفت که رضا شاه بسياری خواسته ها و اهداف ناکام جنبش مشروطيت را بثمررسانید. انجام اصلاحات زیر بنائی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی رضاشاه ازدخالت ونفوذ مذهبیون مرتجع درامور سیاسی و قضایی جلوگیری بعمل آورد و حوضه فعالیت آنهارا به مساجد و مراکز اسلامی تقلیل داد (از این جهت دشمنى آنها با رضاشاه). با ايجاد دادگستری و تدوين قوانين غير مذهبی و تشکيل و گسترش دادگاه های مدنی، عملاً محاکم شرع را تعطيل کرد و از اجراء قوانین خشن شرعی و مذهبی جلوگیری نمود (بنیانگذاری برای جامعه ای سکولار).

ما رضاشاه پهلوی را “پدر ایران نوین” میدانیم و هرچه داریم از او داریم.

دکتر بهرام آبار، 13 مارس 2021