با توجه به برخورد جمهوری اسلامی با مخالفین و از سوی دیگر هدف اول مشترک تمامی احزاب و گروه‌های سیاسی مخالف ‏جمهوری اسلامی که براندازی این حکومت فاشیستی و جنایتکار است، تنها راه نجات وطنمان ایران، اتحاد سیاسی میان تمام ‏نیروهای اپوزیسیون پیرامون اصولی مشخص می‌باشد‎.‎

در روزها و ماههای اخیر شاهد تحولاتی در جنبش اپوزیسیون ایرانی در خارج از کشور، از جمله برگزاری “میزهای اطلاع ‏رسانی کنگره رهایی”، “اعلام موجودیت سازمان‌های همگرائی ملی ایرانیان یا به اختصار هما” و همچنین اعلام موجودیت  “شورای مدیریت گذار” به رهبری حسن شریعتمداری بودیم. تمام این ‏تحولات با هدف اتحاد نیروها، سازمان ها و سیاسیون منفرد اپوزیسیون صورت گرفت که عمدتا از لحاظ بینش سیاسی تفاوت‌های ‏ماهوی چندانی باهم ندارند. به دنبال این مراسم بحث‌های گسترده و همه جانبه‌ای در میان اپوزیسیون ایرانی در رابطه با اینگونه ‏تشکل‌ها و اتحاد‌ها صورت گرفت، بحث‌هایی که بعضاً به نظر شخص من نه تنها جنبه مثبتی در جهت اتحاد نیروهای اپوزیسیون ‏علیه جمهوری اسلامی نداشتند، بلکه به ضد خود نیز تبدیل شدند. نیروهای اپوزیسیون ایرانی باید به این نکته مهم  توجه کنند که اتحاد ‏آنها در جهت فعالیت مشترک علیه جمهوری اسلامی به معنای اتحاد تشکیلاتی آنها، ادغام اهداف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و از ‏این دست نیست. اتحاد سیاسی می‌تواند برای رسیدن به اهداف خاصی که دراز مدت نیستند در مقاطع تاریخی خاصی صورت ‏بگیرد از جمله در زمان جنگ جهانی دوم پارتیزان‌های احزاب چپ  در کنار احزاب راست علیه فاشیست می‌جنگیدند. ائتلاف‌‏های سیاسی که در  حال حاضر در سرتاسر دنیا صورت می گیرد ائتلاف احزابی است که بعضاً از پایه با یکدیگر متفاوت و ‏متناقض‌اند اما در جهت اهداف خاصی و برای رسیدن به آنها، به اتحاد سیاسی دست یافته‌اند. آنچه ایران در حال حاضر نیاز دارد، ‏یک اتحاد سیاسی از احزابی که گرد اصول و منشور خاصی گرد هم آمده‌اند است تا بتوانند جنبش مردمی ایران را سازماندهی ‏کنند. اینکه در آینده سیاسی ایران آقای رضا پهلوی چه نقشی داشته باشد به دلخواه من، شما و یا دیگری نیست بلکه تنها و تنها به رأی ‏مردم آزاده ایران بستگی دارد و این چیزی است که آقای رضا پهلوی هم شخصا به آن اعتقاد و اذعان دارند.‎

به نظر من اتحاد بین نیروهای سیاسی اپوزیسیون باید حداقل بر محور پذیرش ۲ اصل اساسی صورت بگیرد‎ :‎

‏1-باور به این مسئله که رژیم جمهوری اسلامی ایران در شکل و محتوای خود اصلاح ناپذیر است و “باید” از آن گذشت.‏

‏2-باور و اعتقاد به این مسئله که این نیروها پس از اتحاد و سازماندهی جنبش ضد رژیم و پیروزی آن تنها و تنها نقش گذار ‏دموکراتیک از رژیم ضد مردمی جمهوری اسلامی به یک رژیم پارلمانی و  دموکراتیک را دارند که در آن تمام احزاب صرف ‏نظر از دیدگاه‌های سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژیک خود تا زمانی که به قانون اساسی منتخب و مصوب آتی مردم ایران پایبند هستند ‏حق شرکت در تمام فعالیت‌های سیاسی را خواهند داشت. تمام بحث ها و گفتمان بعضاً انتقادی و برخوردهای سلیقه ای می‌توانند ‏پس از پیروزی و رسیدن به مرحله گذار دموکراتیک حکومت آتی  صورت بگیرد.  آن موقع می‌شود بر سر خیلی مسائل بحث و ‏مناظره کرد و به رأی و  انتخاب مردم گذاشت. تا زمانی که رژیم جمهوری اسلامی همچنان به مردم آزاده ایران و بر تاریخ و ‏فرهنگمان می‌تازد نیروهای اپوزیسیون باید بتوانند بر سر این دو اصل حداقل به اتحاد دست یابند که بتوانند نیروی جوششی و ‏انقلابی حاضر مردم ایران را سازماندهی کنند. از دید من سازمان ها و گروه های بیشتری که بعضاً تفاوتهای ماهوی بیشتری هم با ‏اندیشه‌های فکری من و سازمان من دارند می‌توانند در این  اتحاد و همبستگی جای داشته باشند‎ .‎

به امید روزی که بتوان یک اتحاد همگانی با فعالیت و شرکت گسترده تمام گروه‌ها و سازمان‌های سیاسی مخالف جمهوری اسلامی ‏و معتقد به دموکراسی پارلمانی در ایران به وجود آورد.‏

 

پاینده باد ایران

آرمین امینی

۳۱ اکتبر ۲۰۱۹