بازنده بُزُرگ نمایش انتخابات ریاست جمهوری، “نظام” و در راس آن باند حاکم است. رژیم ولایت فقیه از درون فرآیندی که در انتها به انتصاب دوباره و ناگُزیر حُجت الاسلام حسن روحانی در مقام ریاست جمهوری رژیم مُلاها مُنتهی گردید، ضعیف تر، مُتفرق تر و رُسواتر بیرون می آید.
رژیم جمهوری اسلامی بازنده نمایش انتخابات است زیرا:
۱- با تجدید دوره ماموریت کارگُزاران هسته ای خود نشان داد که هیچ راه برون رفتی از بُن بست استراتژیک “نرمش قهرمانانه” ندارد و همچنان باید از کیسه و حساب آماجها و نقشه های جاه طلبانه و ماجراجویانه اش هزینه کند. سیلاب “برجامهای یک و دو و سه و غیره” در راه است و “نظام” بدون جان پناه و سیل شکن، راه جاری شدن آن را هموار کرده است.
۲- افشاگری و حملات رُسواگرانه باندهای رقیب “خودی” علیه یکدیگر در جریان کمپین انتخابات، ضربه جُبران ناپذیری به حیثیت و مشروعیت “نظام” و حاکمان وارد آورد که آثار آن پیش از همه، در بدنه وفادار به حُکومت و همچنین بخشهای مُتوهم به اصلاح پذیری آن لمس پذیر خواهد بود. میلیونها نفر توانستند به طور زنده و از طریق تلویزیون دولتی به اعماق تاریک فساد و انحطاط “نظام” و نُخبگان برگُزیده آن نظر بیاندازند و داوری خود در باره آن را شکل دهند. این آگاهی گُسترش یافته، بُشکه باروتی است که بی واسطه در کنار آتش بیکاری، گُرسنگی، فقر و بی حُقوقی جای گرفته است.
۳- رقابت مُهندسی شده دو باند اصلی “زیر خیمه نظام”، به دلیل بُحران سیاسی حاکمیت به یک قُطب بندی تمام عیار بدل گردید که در یک سوی آن “نظام” با همه انگاشتهای سیاسی و ایدولوژیک، چکمه و سرنیزه اش نشانده شد و در سوی دیگر، خواسته ها و آماجهای اکثریت جامعه قرار گرفت که در پایین و با استفاده از فُرصت کشمکش روی صحنه، مجالی برای بروز یافت. ابتکار ابلهانه در چینش یک قاتل بدنام به عُنوان نامزد جناح حاکم برای گرم کردن تنور انتخابات، به ژرفش مهار ناپذیر تضاد و قُطب بندی حُکومت – جامعه کُمک شایانی کرد. شُعله تنور گُر گرفته، در انتها ریش “نظام” را دود داد.
۴- کمپین انتخاباتی آقای روحانی نشان داد فاصله گیری مردُم از دستگاه حاکم چنان ابعادی یافته است که حتی جناحهای حُکومتی تنها شانس خود برای عوامفریبی، کُلاهبرداری و جذب بخشهایی از جامعه را در قرار گرفتن در موضع اپوزیسیون آن جُستُجو می کنند. “خط قرمز”هایی که نامزد و پایوران جناح “خودی” میانه پُشت سر گذاشتند، پیشروی جامعه و محدود شدن قلمرو “نظام” را مُستند کرد. کارزار تبلیغاتی جناح میانه حُکومت علیه رُقبای خود که بر پُشت نحیف سیستم حمل می شد، اعتبار و وزنه جبهه مُخالفان و مُنتقدان را ناخواسته تقویت کرد و به همان میزان، امکان مُدیریت و بازی با مُطالبات و خواستهای آنها را کاهش داده و قواعد تازه ای به میدان مانور جناح میانه تحمیل کرد.
۵- و سرانجام، رژیم جمهوری اسلامی با همه جناحها و دسته بندیهای آن بازنده بُزُرگ نمایش انتخابات است، زیرا جُنبش اجتماعی از ارومیه تا اهواز، از مشهد تا کرمان و از تهران تا همدان و هر گوشه دیگر کشور که فُرصت انتخابات در اختیارش گذاشت، سرکش و خروشان سر برآورد و پتانسیل عظیم جبهه سرنگونی را به رُخ حاکمیت کشید. جوانان، زنان و مردانی که خیابانها، کوچه ها و ورزشگاه ها و استادیومها را به تسخیر خود درآوردند، افسانه غلبه حُکومت بر جنبش اعتراضی ۸۸ را به ریشخند گرفتند و کابوسهای تیره “نظام” از “فتنه” را جانی تازه بخشیدند. آنها تهدید آقای خامنه ای به “سیلی زدن” به جامعه را در عمل اجرا کردند و چنان ضربه گیج کننده ای به زیر بناگوش او و “نظام” اش وارد آوردند که از شدت آن تعادل خویش را باز نخواهد یافت. آمارهای فانتزی از میزان شرکت در نمایش حُکومتی و عددهای آماس کرده ای که “نظام” به ریش خود می آویزد، جای کبود ضربه جامعه مُعترض را نمی پوشاند.