مقام رئیس جمهور در ایران
واژه ها گاهی دچار تبدیل ، تدلیس و تحریف می شوند! مقام رئیس جمهور حتی از نخست وزیر دوران شاه هم پایین تر است. چرا که در نظام مشروطه دوران شاه قوانین دست شاه را بسته بودند و اگر شاه اختیار امور را داشت بدلیل عدول او از قانون مشروطه بود. اما در قانون اساسی رژیم فعلی ، مقام ولی فقیه عملاً خلیفه و سلطان ایران است و حتی فراتر از قانون، وزیر اطلاعات و کشور از سوی رهبر انتخاب شده و کنترل فضای مجلس هم به عهده رهبر است!
چیزی که نظام اسلامی ولایت فقیه نشان داده است اینست که عملاً تفاوتی با خلافت ندارد. مدیریت اقتصاد و فرهنگ آن هم در حد سواد داعش و طالبان بوده است. بلکه شاید اگر طالبان و داعش بر ایران حکومت می کردند شاید از دید رفاه ضرر مدیریت اقتصادی آنها کمتر بود!
چوب خشک!
شاید اگر چوب خشک بجای رئیس جمهور باشد اوضاع بهتر می شد! دست کم تکلیف مردم با خلیفه شان روشن بود. نام فریبنده « جمهوری » یک لقب نادرست برای این نظام است. هیچ نمونه ای برای جمع شدن انتخاب مردم با اسلام نداریم. آن هم تشیع که خلافت را حق ژنتیکی عده ای خاص دانسته و می داند.
از این بالاتر اگر چوب خشک در انتخابات شرکت کند به گمان نگارنده ، برنده شدن چوب خشک بیشتر می نماید تا برنده شدن یک دزد سر گردنه که با رانت و چاپلوسی بعنوان رجل سیاسی به مردم بیچاره ایران تحمیل شده است.
حتی اگر خامنه ای هم در کنار چوب خشک قرار گیرد قطعاً وجود چوب خشک بعنوان رهبر ایران بسیار بی خطر و فرخنده است. ای کاش در قانون اساسی ایران بتوانیم تغییری بدهیم که رجل سیاسی شامل گیاهان هم بشود.
تحمیل همه چیز به مردم
همه چیز امروز مردم ایران تحمیلی است. کمتر از نیم میلیون نفر از خواص و آقازادگان بر سرنوشت و مال و ناموس ۸۰ میلیون ایرانی مسلطند! هیچ کس را هم پاسخگو نیستند. مردم ایران نه تنها زندگی خصوصیشان تحمیلی است. بلکه سرنوشت و آینده خانواده های ایرانی بدست این خائنین به مام میهن تباه و سیاه شد. سالها پیش بیاد دارم که مادرهای خانواده و بسیاری از سالخوردگان ما را از سیاست برحذر می داشتند. اینکه ما را چه به سیاست ؛ اینکه خود را با سیاست بیچاره خواهیم کرد.
جالب است ک امروز همان مردمی که می گفتند « ما را چه به سیاست» بیچاره شدند! همان مردمی که رفتند پای صندوق رأی و به جمهوری اسلامی رأی دادند بیچاره شدند. همان مردمی که خود را سیاسی نمی دانستند ولی به خاتمی رأی دادند بیچاره شدند.
علت ساده است! هیچ خانواده ای با پدر دزد و معتاد خوشبخت نخواهد شد! مگر ممکن است با حکومتی فاسد ، خودکامه و پاسخ ندهنده مردم بسوی خوشبختی بروند؟ عاقبت مردمی که زیر سلطه آخوند بی سواد و فاسد باشند جز فقر و فلاکت روز افزون نیست!
فلاکت ایرانیان روز افزون است
نیازهای اولیه مانند خوراک و پوشاک و مسکن در ایران امروز به آرزو و رویا بدل شده است! البته شکی نیست که وضع ایران بخاطر داشتن منابع و گنجهای زیرزمینی در خوراک بسیار بهتر از افریقاست ولی براستی چرا… چرا ؟، چرا ایران و ایرانی به جایی برسد که داشتن مسکن و امنیت و شغل مناسب برایش رویا شده باشد؟. سعادت در ایران چه بود و چه شد؟. خمینی قرار بود ما را به مقام انسانیت برساند:
خمینی قرار بود آب و برق را مجانی کنداما اگر خمینی به وعده های خامش عمل می کرد، براستی مردم ایران خوشبخت می شدند؟. شعارهای توخالی خمینی کار مردم ایران را بدانجا رسانیده است که اگر کشوری درهای خود را برای مهاجرت باز کند اکثریت قریب به یقین مردم ایران فرار از ایران را بر ماندن برتر می دانند و ایران می ماند و میلیونها تقاضای مهاجرت از آن به خارج! می بینیم که هزاران ایرانی پشت درهای استرالیا مانده اند ،تنها به امید خوشبختی و سعادت نایافته در میهن خود.
سفارت کشورهای اروپایی در تهران پر است از ایرانیانی که برای “سعادت” و “خوشبختی” قصد مهاجرت از ایران را دارند. متاسفانه همواره شاهد بی احترامی به مهاجران ایرانی در نقاط مختلف جهان هستیم. کشته شدن جوان ایرانی در کمپ جزیره مانوس تنها بخاطر زخمی کوچک در پایش که ناشی از بهداشت نامناسب و بی اعتنایی پزشکان به وی بوده است یکی از آخرین این وقایع است.چرا کشور ما با فرهنگ چند هزار ساله و منابع نفت و گاز و معادن مس و سنگ و همچنین کشاورزی و باغداری برتر و با یکی از زیباترین طبیعت های منطقه و آثار گردشگری بسیار، دارای بیش از ۳۰ درسد بیکار و تعداد زیادی پرونده های جنایی و مالی باشد؟
تا پایداری نظام ولایت فقیه راه بجایی نخواهیم برد
چه چوب خشک رئیس جمهور شود و چه هر یک از ۶ دزد سر گردنه زن موجود ، هیچ تفاوتی ندارد! آینده ایران با وجود ولایت فقیه و خلافت امثال خامنه ای هرگز روشن نخواهد بود.هیچ خوشبختی هم در دروغهای موجود آخوند نیست! آخوند و خانواده اش سالهاست که خارج از ایران کاخها و کسراها ساخته اند! سواحل ماکائو و کازینوهایش پر است از آقازاده ها و سپاهیانی که با دزدی از پول باد آورده و بی صاحب ایرانیان مفلوک به ثروتی باد آورده و بی پایان رسیده اند! وامهای میلیاردی گرفتند و هرگز هم پس نداند. کسی حتی جرأت ندارد نام این دزدان واقعی را ببرد و ممنوع الخروج هم نیستند. اگر هم اعتراضی شود علی خامنه ای جنایتکار بزرگ با بیشرمی انتقاد کننده را اعم از روزنامه و یا فرد ناچار به سکوت می کند. اعتراض و انتقاد از فساد داخلی در ایران جرم است و زندانها پر است از معترضان به سیستم فاسد. این است خوشبختی و سعادتی که خمینی به ارمغان آورد:
“خوشبختی در عده ای معدود از هم کاسگان و سگان سر سفره ولایت فقیه است در برابر فلاکت و بیچارگی گروهی زیاد از مردمی که فریب وعده های خام خمینی را خوردند.”
منبع:فضول محله