بیش از ۳۵ سال از سوگند پادشاهی شاهزاده رضا پهلوی در خارج از ایران می گذرد. سوگندی که بارها اشاره کرده است که بدلیل جوانی و از روی فشار اطرافیان بوده است. سوگند پادشاهی در زمانی که حکومتی وجود نداشت چه ارزشی می توانست داشته باشد؟
شاهزاده رضا پهلوی در این سالها نشان داد که از طرف اطرافیان سلطنت طلب تحت فشار است. ایشان همواره در برابر وقایع منفعل نشان داده است و حتی وقتی مجری نا ایرانی بی بی سی (به اشتباه و یا از روی عمد) او را شاهزاده سابق می خواند، سکوت اختیار می کند. شکی نیست که او شاهزاده بوده و هست! البته ولیعهد سابق است و شیطنتی در این کار بی بی سی بنظر آمد که لفظی اختراع کنند برای کاهش بار معنایی واژه “شاهزاده”.
همچنین در انتخابات گذشته ایران بجای اینکه توضیح دهد که تعداد آرای مردم در ایران با توجه به نوع انتخابات بی ارزش است ، با عصبانیت از فاشیست بودن رژیم ایران سخن گفت که هرچند درست است ولی ربط مستقیم به موضوع نداشت و فرار به جلو بود.
همچنان که پیشتر گفته ایم ، شاهزاده رضا باید بتواند از مرحله توهم شاهنشاهی عبور نماید . او هرگز نتوانسته و یا نخواسته است که یک رهبر کاریزمایی باشد. از اینکه بعنوان یک فعال حقوق بشر در صحنه هست و همچون بسیاری دیگر ، ایران را فراموش نکرده است باید سپاسگزار بود ؛ اما آیا براستی جایگاه شاهزاده ایران در حد یک خبرنگار و فعال حقوق بشر است؟ اصولاً این جایگاه یک پیشرفت محسوب می شود و یا پسرفت؟ در این مقاله سعی داریم نشان دهیم که این جایگاه یک آغاز خوب اما بسیار دیر است.
همانطور که سال گذشته به تفصیل گفتیم ، گیریم که خامنه ای فردا بمیرد؛ اپوزسیون در برابر این فرصت چه می تواند انجام دهد و چه برنامه ای دارد؟
فعال سیاسی بیشترین چیزی است که می توان برای کارهای تا به امروز شاهزاده متصور شد. پرسشی ساده از شاهزاده داریم که : جناب شاهزاده ؛ شما بیشتر برای آزادی ایران تلاش کردید و یا مردم ایران؟ مگر نه این که رهبران باید از ملت خود پیش باشند؟
(ادامه این مطلب : در برابر فرصتی چون مرگ خامنه ای چه کار باید کرد؟ )
اپوزسیون آشفته و کارکرد اطلاعات رژیم
از شاهزاده و دیگر فعالان سیاسی چه انتظاری می توان داشت وقتی دعوای اپوزسیون تمامی ندارد. وقتی یک گروه ۱۰ نفره توان اتحاد و همدلی را ندارند چگونه می توانیم از مردم انتظار داشته باشیم که از این آشفتگان و متفرقان حمایت و پیروی نمایند؟!
چه شد که هدف اصلی ما یعنی دموکراسی، آزادی بیان و رفع تبعیض را فراموش کردیم؟ چه شد که هدف اصلی یعنی حذف رژیم فاشیست آخوندی را به دعوای مصدق و شاه بدل کردیم؟ براستی کسی هست پژوهشی کند که چقدر انرژی اپوزسیون ایران فقط در این دعوای ۶۰ ساله هدر شده است؟
ما را چه شد که اجازه دادیم وزارت اطلاعات به افرادی مانند “هخا” پر و بال دهد تا اپوزسیون براحتی با یک شوی تلویزیونی مضحکه شود؟ کسی هست که محاسبه کند وزارت اطلاعات ایران چقدر برای نفوذ در اپوزسیون به راههای مختلف هزینه کرده و نیرو ارسال کرده است؟
چند نمونه از راههای نفوذ اطلاعات در اپوزسیون
۱) نفوذ به گروههای سلطنت طلب برای ایجاد جو ترس و وحشت در میان مردم ایران به این مضمون که ” بازگشت سلطنت یعنی بازگشت چکمه و استبداد و حذف مردم در تعیین سرنوشت خود”
۲) نفوذ به گروههای طرفدار تمدن ایرانی و تغییر شعارهای ایراندوستی و اتحاد آمیز زیر چتر پرچم شیر و خورشید به شعارهای ضد مذهب و ضد قومیتی برای ایجاد ترس و وحشت در میان مردم به این مضمون که ” دین اسلام و مسلمانان در آینده ایران جایگاهی ندارند ”
شاید دین اسلام به حاشیه برود ولی گروهی از مردم ایران طرفدار این مذهبند و نمی توان به آزادی آنها در انتخاب مذهبشان خرده گرفت و بلکه غیاباً اعدامشان نمود.
۳) نفوذ به گروههای آزادیخواه قومیتی و تجزیه طلب برای اینکه به دشمنی میان اقوام مختلف ایرانی با ملیت ایرانی دامن بزنند. می پرسید که رژیم از دامن زدن به دشمنی میان اقوام چه سودی می برد. پاسخ را در مقاله هفته گذشته دادیم و به اجمال می گوییم که ایجاد جو وحشت از تجزیه ایران به این مضمون که :” سقوط جمهوری اسلامی یعنی تجزیه کشور!”
۴) نفوذ در گروههای ملی ، سوسیال و مخالفان سنتی رژیم پهلوی برای ایجاد دعوا و سردرگم کردن ایشان در داشتن یک هدف مشخص یعنی ” سقوط رژیم اسلامی ” و ایجاد پیامی با این مضمون که ” اکثریت مردم ایران هنوز موافق رژیم اسلامی هستند ”
موارد دیگری هم هست که در ذهن هیچمدان نیست ولی ایجاد یک اپوزسیون بدلی در تخریب مخالفان نظام اسلامی ، برنامه ایست که اطلاعات رژیم اسلامی دقیقا آنرا اجرا نموده و تا امروز هم موفق بوده است.
پاتک شاهزاده رضا پهلوی به نفوذیها
شاهزاده رضا پهلوی بخوبی متوجه نفوذ اطلاعات در تخریب اپوزسیون شده است. شعارهای تند سلطنتی ، شعارهای تند ضد مذهبی ، شعارهای تند نژادپرستانه هرسه باعث تخریب و تفرقه در میان مخالفان رژیم اسلامی شده است. پس از دو مصاحبه شاهزاده با کیهان لندن و رادیو امریکایی “فردا” ، سیل انواع حمله ها از سوی هخا ها و نفوذیهای اطلاعات بر شاهزاده باریدن گرفت. اما این کار شاهزاده چه بود و شاهزاده چه گفته بود؟
شاهزاده در مصاحبه با کیهان لندن مشخصاً از دادن شعارهای ضد قومی و ضد مذهبی در پاسارگاد انتقاد کرد. درود با ایشان! چون دقیقا هدف اطلاعات رژیم این است که پیام حضور خود جوش مردم ایران در پاسارگاد را تحریف نماید و آنرا یک نمایش ضد مذهب و نژادپرستانه معرفی نماید. واقعیت اما این نیست. مردم ایران از هر قوم و هر نژاد و هر مذهب به فرهنگ ایرانی می بالند و اگر دشمنی و تفرقه ای هست ناشی از ناآگاهی و دادن آدرس نادرست از سوی اپوزسیون تقلبی است. کسانی که آبروی مبارزان واقعی را با شعارهای تند فاشیستی برده اند. کسانی که دقیقا مطابق اهداف اطلاعات رژیم اسلامی بر طبل تجزیه و تفرقه می کوبند ؛ چه دانسته و چه ندانسته!
همچنین شاهزاده در مصاحبه با رادیو امریکایی “فردا” مشخصاً گفت که از آغاز هم دغدغه پادشاهی نداشته است. او در پاسخ خبرنگار درباره سوگند پادشاهی خود می گوید :
«مسئله برای من دغدغه پادشاهی از روز اول نبوده و نیست. حالا یک عده باور دارند به آن سیستم، خب داشته باشند. من قبل از هر چیز به دموکراسی و آزادی و سکولاریسم کار دارم. اینکه در آینده چه میخواهد بشود بحثی است که باید مجلس موسسان بکند و بحثی است که هممیهنانم بکنند. حق رای من هم این وسط محفوظ است و به موقعش اظهارنظر خواهم کرد.»
این دقیقا آغاز راه شاهزاده است. ای کاش در سالهای پیش اینطور با صراحت می گفت که ” پادشاهی دغدغه اش نبوده و نیست”. با این پاسخ صریح ، شاهزاده خود را از جبهه هخا ها و اپوزسیون بدلی کنار کشید و خود را در صف “مردم” بعنوان یک شخص صاحب “یک رأی” قرار داد که باید به ایشان گفت : « آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟!»
شاهزاده امروز از هر روز دیگر برای رژیم خامنه ای خطرناکتر است
شاهزاده با این صراحت می گوید که «پادشاهی دغدغه اش نبوده و نیست» او ادامه می دهد که انتخاب نوع حکومت از جزئیات است و آنچه در آینده ایران اهمیت دارد «سکولاریسم ،دموکراسی و آزادی بیان» است. درود بشما شاهزاده رضا پهلوی و امیدواریم در آغاز مبارزه واقعی علیه رژیم اسلامی موفق باشید.
امروز نظام فاشیستی اسلامی منفور داخل و خارج ، دوست و دشمن شده است. از هر کسی که بپرسیم درباره فساد و دروغگویی این رژیم سخن می گوید. خودیهای نظام اسلامی هم دل خوشی از این سیستم مافیایی سپاه و بیت خامنه ای ندارند و بسیاری ابراز پشیمانی می کنند. با توجه به مرگ خامنه ای در آینده نزدیک یکی از خطرناکترین دشمنان بالقوه رژیم اسلامی می تواند شاهزاده رضا پهلوی باشد که خوشبختانه با کش و قوس بسیار بالاخره به پادشاهی موروثی خود “نه” گفت تا تکلیف به عهده مردم باشد. این صراحت گفتار اگرچه اندکی دیر بوده است ولی باعث می شود که مگسان گرد شیرینی از پیرامون شاهزاده بروند و او بتواند نه بعنوان ” یک گزینه برای جانشینی” که بعنوان ” یک مبارز با داشتن چند میلیون هوادار ” پا به عرصه فعالیت ضد رژیم اسلامی بگذارد.
امیدواریم هم میهنان ما نسبت به حمله های اطلاعات رژیم آگاهتر شوند و اپوزسیون فریب دعواهای بیهوده ای که سناریو اش در “تهران” نوشته شده است را نخورند. دعواهای مذهبی ، قومی و سیاسی که تنها به سود رژیم تهران است ، چه کمکی به آینده ایران خواهد نمود؟
منبع: فضول محله