حزب سکولار دمکرات ایران

getimage_3

آن شب چند نفر از دوستانم گفتند: فردا مسابقات والیبال در استادیوم آزادی شروع می‌شود، همه یادمان بود که فدراسیون جهانی والیبال از جمهوری اسلامی ایران تعهد گرفته که به زنان اجازه‌ی حضور در ورزشگاه را برای تماشای مسابقات جهانی والیبال بدهد

first

چقدر عالی، چقدر دوست داشتیم مسابقات را از نزدیک ببینیم و حالا هم که مشکلی قانونی برای ورود ما زنان به استادیوم وجود ندارد. اصلاً تا همین دو سال پیش هم وجود نداشت. اصلاً نفهمیدیم چه شد که به ‌یک‌باره تصمیم گرفتند ورود زنان را به محل برگزاری مسابقات والیبال ممنوع کنند، فوتبال که ممنوع بود اما والیبال نبود. مسئولان می‌گفتند فضای استادیوم در مسابقات والیبال مثل فضای فوتبال برای زنان نامناسب نیست. نمی‌دانم چه شد که نظرشان تغییر کرد و همین تماشای والیبال را هم برای زنان ممنوع کردند. اما حالا دیگر جای نگرانی نبود به‌ هرحال فدراسیون دوباره حضور زنان را پذیرفته بود و ما می‌توانستیم از نزدیک گروه ملی والیبال کشورمان را در برابر تیم برزیل تشویق کنیم.

آن شب برای نیم ساعت قبل از شروع مسابقات قرار گذاشتیم. تعدادمان زیاد نبود… شش هفت نفر بودیم که می‌خواستیم مسابقه‌ی والیبال را در استادیوم دوازده ‌هزارنفری آزادی به تماشا بنشینیم.

فردا رسید و ما شش نفر خودمان را به مقابل درهای استادیوم بزرگ آزادی رساندیم. در مسیر که می‌رفتیم چند پرچم ایران خریدیم. از همان فروشنده‌هایی که در خیابان منتهی به ورزشگاه پرچم و مچ‌بند و کلاه می‌فروشند، از همان مچ‌بند و کلاه‌هایی که به رنگ پرچم سه رنگ ایران است. می‌خواستیم پرچم‌ها را تکان بدهیم و تیم ایران را تشویق کنیم، این چیز زیادی بود؟ غیرقانونی بود؟ هیچ دلیلی برای غیرقانونی بودن تشویق تیم کشورمان نمی‌دیدیم.پ س خیلی آرام و خونسرد و خوشحال در مقابل در استادیم ایستادیم و پرچم ایران به دست چند عکس گرفتیم.

قبل از این‌که ما برسیم دخترهای جوانی نیز آن‌جا بودند، تعدادی از دخترها با روسری سفید بودند. برخی از روسری سفیدها چادری بودند برخی با مانتو. دخترها گفتند ما می‌خواهیم امروز تماشاچی مسابقه‌ی والیبال باشیم. گفتیم ما هم همین‌طور. گفتند چقدر خوب می‌شود که طبق قولی که فدراسیون داده، امروز همه ما را به داخل سالن راه بدهند.

اما مسئولان ورزشگاه اجازه‌ی ورود به زنان را ندادند و ما پشت درهای بسته ماندیم. دخترهای جوان روسری سفید می‌گفتند پس قول فدراسیون والیبال چه می‌شود؟ آن‌ها گفته بودند که مشکلی در این‌باره وجود ندارد.

جمهوری اسلامی یک‌بار دیگر تعهداتش را درباره‌ی حقوق زنان نقض کرد.آن روز تعداد کمی از زنان که ظاهراً از همسران مقامات و یا وابستگان سفرا و خانواده‌های والیبالیست‌های برزیلی بودند، توانستند وارد ورزشگاه شوند. هنگامی‌که چند زن اجازه‌ی ورود پیدا کردند، با این پرسش ما روبرو شدند که چرا آن‌ها اجازه دارند ما نداریم که مأموران گفتند: “آن‌ها پاسپورت دارند، پاسپورت برزیلی”… یکی از دوستان ما(میرا) گفت: ما هم پاسپورت داریم، پاسپورت ایرانی. اجازه می‌دهید وارد شویم؟… پاسخی نیامد.

ما چیز زیادی نمی‌خواستیم. ما فقط می‌خواستیم تیم والیبال ایران را در برابر رقیب خارجی تشویق کنیم. آن‌ هم با پرچم سه رنگ ایران، آیا چیز زیادی می‌خواستیم؟ …اما آن‌ها به ما اجازه ندادند و خیلی راحت با خواسته حداقلی و قانونی ما زنان مخالفت کردند.

ژیلا بنی‌یعقوب ـ خط صلح
۲۹ خرداد