>
کتاب را اینجا بخوانید: tavalodi-digar
شجاعالدین شفا ادیب، نویسنده، پژوهشگر و مترجم سرشناس ایرانی بود که سمتهای فرهنگی مختلفی از جمله ریاست کتابخانه ملی پهلوی را بر عهده داشت. اکثر آثار انتشار یافته شجاع الدین شفا در سه دهه آخر زندگیش رو به سوی تاریخ اسلام دارد. تولّدی دیگر کتابیست در نقد ادیان ابراهیمی. این کتاب از کتابهای ممنوعالانتشار در حکومت اسلامی است.
شفا سخن خود را با ذکر این مساله آغاز میکند که کتاب را در آخرین سال یک هزاره نوشته است و امیدوار است همچنان که مردمان در پایان هر سال به حسابرسی مالی خود میپردازند، بتوان به حسابرسی تاریخی تمدن ایرانی پرداخت. به اعتقاد او، هزارهای که به پایان میرسد، هزاره ای ورشکسته درتاریخ ایران است.
شجاعالدین شفا کشورها را از نظر پیشرفته شدن به سه دسته پیشرفته، عقب مانده و در حال پیشرفت طبقه بندی میکند. در این میان تنها دو کشور اسرائیل و ایرانند که در شرایط برزخ کنونِی خویش با معماِئی حل نشده رویارویند که همچنان با هویت هاِی خاخامِی و آیت الهِی در درون پیله اِی بد ور خویش تنیده باقِی مانده، باید سر از غاراصحاب کهف بر آورده و بصورت کشورهائِی مترقِی پا به هزار ه تازه اِی قدم گذارند که در آن جائِی براِی خاخام وآیت اله ها وجود نمیتواند داشته باشد.
نویسنده هدف خود را از نگارش کتاب آشنا نمودن نسل آینده از واقعیت کلی در مورد ادیان بیان میکند. وی در بخش اول از کتاب خود به توضیح مفهوم «خدا» در آئینهای توحید میپردازد. او تصویری از خدا در کتابهای مقدس یهودیان، مسیحیان و مسلمانان را بازگو میکند و به تفاوتهای آنها اشاره مینماید. سپس در مورد مفهوم پیامبران در این ادیان با ذکر بخشهایی از تورات و قران که در مورد سرگذشت پیامبران است به تفاوتها و گاه تناقضهایی که این شخصیتها در کتابهای مقدس یهودیان و مسلمانان اشاره میکند. او شرح نگارش کتابهای مقدس این ادیان را از منظر تاریخی بیان میکند. وی سپس به نحوه افرینش جهان در این کتابها میپردازد و آن را یک اسطوره مینامد. درادامه به نقش ایران و مذاهب کهن ایرانی در آنچه که او پیدایش مذاهب توحیدی مینامد میپردازد. در بخشهای بعدی شفا در مورد زندگی پس از مرگ و قوانین اجتماعی این ادیان و شباهتها و تفاوتهای آنها در این مذاهب مینویسد و به ریشه یابی میپردازد که چرا مفاهیمی که ادیان به آن پرداختهاند همچون «خدا» اصلاً پدید آمدهاند. او به ترس به عنوان یک عامل اشاره میکند.
او در فصل «مذهب فردا» عرفان ایرانی را مورد تایید قرار میدهد: برترین ویژگی این خدائی جوئی درعرفان ایرانی، جهانی بودن مطلق آن است. عارف پارسی خدا را درمقامی بالاتر ازجدائیهای کنیسه و کلیسا و مسجد میجوید و بخلاف انحصار طلبی خاخام، کشیش، آخوند و مفتی اورا متعلق به همه وهمه را متعلق به اومیشمارد. بهمان اندازه درخرابات مغان نور خدا میبیند که درمحراب کلیسا و دررواق مسجد، وندای این خدارا بهمان رسائی درمیکده میشنود که میتواند آنرا درصومعه بشنود. با این حال تاکید میکند که بازگشت به آئین زرتشتی یا به گرایشهای عرفانی برای ایران یا جهان هزاره سوم نه واقع بینانهاست و نه منطقی.
برترین خصیصه این خدائی جوئی عرفان ایرانی، جهانی بودن مطلق آن است. عارف پارسی خدارا درمقامی بالاتر ازجدائیهای کنیسه و کلیسا و مسجد میجویدو بخلاف انحصار طلبی خاخام وکشیش و مفتی اورامتعلق به همه وهمه را متعلق به اومیشمارد. بهمان اندازه درخرابات مغان نور خدا میبیند که درمحراب کلیسا و دررواق مسجد میبیند، وندای این خدارا با همان رسائی درمیکده میشنود که میتواند درصومعه بشنود.
کتاب را اینجا بخوانید: tavalodi-digar