حزب سکولار دمکرات ایران

etehad2_45368

دهم دسامبر سال ۱۹۴۸ در مجمع عمومی سازمان ملل اعلامیه جهانی حقوق بشربه تصویب رسید. این اعلامیه 29 ماده ای، فراسوی قوانین ادیان، مذاهب وایدئولوژی هائیکه چندین هزار سال بشریت را در تنگنائی از خشومت، تبعیض، تحقیر، اسارت، مرگ و نیستی قرار داده بودند، خط و مرز نوینی را برای نگهداری حیثیت و کرامت و حقوق انسان پیشنهاد کرد. درماده‌ یکم اعلامیه جهانی حقوق بشرآمده “تمام افراد بشر آزاد به دنیا می‌آیند و از لحاظ حیثیت و کرامت و حقوق با هم برابرند”. در ماده دوم میآید: “هر فردی می‌تواند بی‌هیچ گونه تمایزی، به ویژه از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، دین، بینش سیاسی یا هر عقیده‌ی دیگر، از تمام حقوق و آزادی‌های ذکر شده در این اعلامیه بهره ‌مند شود”. در ماده ۳ “هر فردی از حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی برخورداراست”. در ماده ‌۴ میگوید: “هیچ فردی را نباید در بردگی یا بندگی نگاه داشت” و بنا بر ماده ۵ «هیچ انسانی نباید شکنجه شود یا تحت مجازات یا برخوردی ظالمانه، ضدانسانی یا تحقیرآمیز قرار گیرد”. الا آخر و در ماده بیست ونهم میگوید “هیچ حکومت، جمعیت یا فردی حق ندارد حقوق همگانی بشری را محدود بکند”.

 

بسیاری کشورهای امضاء کننده این اعلامیه، خود را موظف به اجراء آن کرده اند. برای بهتر زیستن شهروندانشان قوانین اساسی کشورشان را بر این اعلامیه منطبق کرده به آنها عمل میکنند. اما جمهوری اسلامی یکی از اعضائیست که همه مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشررا بارها تائید کرده، اما آنهارا قویا نقض میکند. جمهوری اسلامی، شاید اسلامی هست، اما جمهوری نیست. حکومتی خودکامه ومستبد که درصدرآن آخوند بی بصیرتی بعنوان ولی فقیه یعنی قیم تمام ایرانیان خود را برمردم ایران تحمیل کرده. نیروی خشونت گرای پاسداران وبسیجی های گوش بفرمان مقام معظم قیومتی دستورهای متحجرانه و مردم ستیزاورا بمورد اجراء میگذارند وهرگونه اعتراض یا انتقادیرا در گلوی مردم خفه میکنند.

 

جمهوری یعنی حکومتی استوار برحاکمیت ملتی آزاد و انتخاباتی منصفانه و شفاف برای تعین نمایندگان شهروندان ورئیس جمهورکشور، با آراء مستقیم یا غیرمستقیم مردم. در جمهوری اسلامی زندانهای رژیم مملو اززندانی سیاسیست. بیان اندیشه وعقیده، فعالیت سیاسی، حزبی وفعالیت رسانه ای بکلی ممنوعه. اتحادیه های کارگری، صنفی و سازمانهای سیاسی سرکوب میشوند. شورای نگهبان نظام با نظارت استصوابی برای محدودیت و دستچین کردن نامزد های انتخاباتی فعالیت میکند. درشمارش آراء تقلب ودستکاری میشود. این رژیم چکونه خود را جمهوری مینامد؟ این رژیم یک استبداد مذهبیست با یک دیکتاتورمتعصب و خشونت گرا، که خود را ولی فقیه (قیم ملت) معرفی میکند. این رژیم حکومت دزدان و اوباشان و سرکوبگران ملت ایران است.

 

پس از انتخابات تقلبی سال ۸۸ یک جنبش سیاسی مدنی، در واقع یک دگرگونی وتغیری بنیادی برای آزادی، حاکمیت مردمی، امنیت و بهتر زیستن در کشورثروتمند ایران بوقوع پیوست. رژیم یکروز پس از شوک وارده از خیزش میلیونها مردم ناراضی، بیرحمانه در خیابانها به ضرب و جرح و کشتار مخالفینش پرداخت و جنبش اعتراضی مردم، بعلت عدم رهبری هوشمند شکست خورد. اوپوزیسیون خارج هم نتوانست کمک وحمایتی بکند. چرا چون انسجام نداشت، برنامه نداشت، تشکیلات مناسب نداشت و مشکل برای همبستگی وهمکاری داشت که هنوزهم نتوانسته آنرا برکنار کند. سرکوب جنبش سال ۸۸ تعداد مخالفین رژیم را به اوج خود رسانید وفراراز جهنم اسلامی افزایش یافت.

میگویند نزدیک به هفت میلیون ایرانی در کشور های بیگانه زندگی میکنند. این جمعیت انبوه ایرانرا، میهنشانرا ترک کردند چون قیم نمیخواهند واز زیستن درجهنم نا امن اسلامی گریزانند. رژیم جنایتکار با ارسال ارتشی از مزدوران دوره دیده, ریش تراشیده، کرواتی و خواهران زینب برای نفوذ، تخریب تشکیلات و جلوگیری از همبستگی وهمکاری مخالفین برون مرز به خارج، مکارانه آنها را تحت نفوذ و کنترل خود درآورد و به تخریب آنها پرداخته، که هنوز هم ادامه دارد.

 درحالیکه ۹۰ درصد جمعیت ایران با حکومت ولایت فقیه واوباشان دولتی مخالف بوده، در انتظار یک تغیرند، اما تشکیلاتی برای برکناری حکومت ندارند. جنبش سیاسی مدنی سال ۸۸ میتوانست رژیم را سرنگون کند، اما بعلت عدم برنامه وتشکیلات مناسب شکست خورد.

 

به باور من تنها راه خاتمه دادن به اینهمه جنایت وخیانت و نقض حقوق بشرحکومتی که خود را بر ایرانیان تحمیل کرده، ایجاد یک پیوستگی در میان مخالفین درونمرز و برونمرزاست. مخالفین برون مرز رژیم با پایان دادن به پراکندگی، ناسازگاری وازهم گریزی، باید شورائی از منتخبان وبرگزیدگان گروهای فعال و شناخته شده  را با استفاده ازتشکیلات موجود بفعالیت سیاسی بگمارند. با کسب اعتماد درونمرزیان، همکاری برای جنبش دگرگونی نظام را با تماس نزدیک فراهم آورند. ازآنجائیکه هرگونه خیزش یا جنبشی برای رهائی ایران باید درون مرز برپا شود، جبهه اصلی مبارزه در ایران است. اما از خارج باید با پند و کنش حمایت و تشویق بشود. زمان آغاز جنبش باتفاق هم مشخص شده ودرون مرزیان باید از حمایت برونمرزیان برخوردار شوند. نافرمانی مدنی، مقاومت منفی، اعتصاب ها وتظاهرات میلیونی و سراسری بسرعت کار نظام را مختل کرده و دگرگونی را به هدف خواهد رسانید. اوپوزیسیون خارج ایران کماکان پشت جبهه را محکم کرده، با فعال کردن هممیهنان خاموش در خارج ایران برای تظاهرات علیه رژیم، مورد توجه قرارگرفتن درافکار عمومی کشور های جهان کوشش خواهد کرد.

بامید رهائی ایران وایرانیان از قیومت علی خامنه ای ومرداب مسموم جمهوری اسلامی.