حزب سکولار دمکرات ایران

آیین‌ بزرگداشت فردوسی توسی همه ساله در ۲۵ اردیبهشت ماه روزیکه بنام فردوسی نامگذاری شده، دردانشگاهها و نهادهای پژوهشی برگزار می‌شود.

شاهکاری ادبی- اسطوره‌ای، افسانه‌ها و تاریخ ایران را فردوسی بزرگ با زیبائی و روانی ویژه ای سروده است. شاهنامه فردوسی حاوی داستانهای تاریخی و اسطورهای ملت ایران و پایمند نوین گویش فارسیست.

هنگامی که گویش در دانش و ادبیات ایران عربی و زبان پارسی دچار آشفتگی، فرسودگی و فراموشی بود، هنگامیکه هویت ایرانی پایمال میشد، فردوسی با سرودن شاهنامه با ویژگی‌های هدف‌ مندش پارسی را زنده وهویت ایرانی را پایدار نمود. او ازماندگار شدن افزونیِ آشفتگی و فرسودگی و فراموشی گویش پارسی برای همیشه جلوگیری کرد و ریشه گویش شیرین فارسی رابرای ایرانیان محکم نمود.

اهمیت شاهنامه فردوسی دراینست که پس از سیصد سال سلطه اعراب برایرانیان و نابودی نوشته های تاریخی، داستانهای تاریخ ایران به چهار دودمان پادشاهی باستانی: پیشدادیان، کیانیان، اشکانیان وساسانیان، به سه بخش اسطوره‌ای: کیومرث تا پادشاهی فریدون، پهلوانی: از قیام کاوه آهنگر تا مرگ رستم وبخش تاریخی: از پادشاهی بهمن و ظهور اسکندر تا اشغال ایران توسط اعراب تدوین و سروده شده است.

شاهنامه فردوسی، این اٍثری سترگ و بینظیر، وسیله استحکام وپیوند بنیادی اقوام ایرانی بوده، درخور افتخارما ایرانیان است. 

فردوسی طوسی، ستاره در خشان سپهرادب فارسی، دانشمند نامدارايرانی، بعلت همين بزرگی شان ومقام، سرگذشتش مانند ديگر بزرگان دنيای باستانی با افسانه و داستانهای مختلف در آميخته است.

زادگاه او قريه باژ از ناحيه طابران (طبران) توس بود، يعني مکانی كه امروز آرامگاه اوست. فردوسی در آن دِهکده در حدود سال 229 – 330 هجری، در خانواده ای از قشردهقانان چشم به جهان گشود و زیست.

دردوره ساسانيان دهقانان مالكان زمین و زراعت، قشر ميانی كشاورزان و اشراف را تشكيل ميدادند که چندین قرن از دوره اسلامی نیز در ايران ميزیستند و دارای “اشرافيت ارضی” بودند. آنها درمیان کشت و زارها، دركاخهای خود زیسته و بکمک”روستائيان”  اززمین هایشان  بهره برداری مینمودند.

در متون فارسی پيش از مغولان، “دهقان” به معنی ايرانی بودن، درمقابل “ترك” و”تازی” مورد استفاده قرارمیگرفت.

دهقانان در حفظ نژاد، رعايت آداب و رسوم ملی بسیارکوشا ودر برگزاری جشن های و سنن ملی بسی پایبند وسختگير بودند. به همين سبب هرگاه در دوران  حکومت های اسلامی فردی را “دهقان نژاد” میدانستند، اشاره به نژاد ايرانی او بود. اما بتدريج و بعلت تنگناها و  جنگ ها، آشوبها، غارت و چپاولهای بیگانگان این قشر مهم نابود شد. 

فردوسی به این جهت و وابستگی به اين قشراز جامعه آن زمان، تاريخ ايران وسرگذشت نياكانش را بشدت گرامی میداشت، به ايران عشق میورزيد، افتخارات ملي را دوست داشت. به نقل ازنظامي “فردوسی از خانداني صاحب مكنت و ضياع و عقار بود و عروضي صاحب چهار مقاله، در ديه باژ شوكتي تمام داشت و به دخل آن ضياع از امثال خود بي نياز بود”.

 ولیکن اين بی نيازی پايدار نماند؛ او همه سودهای مادی خود را كنار نهاد، زیرا تاريخ ميهن خود و افتخارات گذشته را در خطر نيستي و فراموشی يافت. از اینرو زندگي خود را به بازنویسی تاريخ گذشته ایران اختصاص داد وازتوانائی و نیروی بینظیرش در بیان سخن و شیوائی گفتار دراين راه ياری گرفت، شاهنامه ای با شكوه را برای ايراني كه دوست ميداشت جاودانه نمود.

اینكه او به تشويق سلطان محمود غزنوی به سرودن شاهنامه پرداخت اشتباهیست کلان. علت اين اشتباه نام محمود دردومین نسخه موجود شاهنامه میباشد كه توسط خود شاعر درآن گنجانيده شده است. محمود تركزاد غزنوی نه تنها در ايجاد شاهنامه تاثيری نداشت بلكه قصد داشت گوينده آن را بگناه دوست داشتن نژاد ايراني به کشتن دهد. 

اين كار بزرگ فردوسی، برخلاف آنچه که افسانه سازان جعل كرده اند، به خواسته و فرمان هيچ يك ازسلاطين، خواه سامانی و خواه غزنوی، انجام نگرفت.  بلكه فردوسي بخواسته خود، به اين کار وکوشش بزرگ دست زد و تنها از ياری دوستان ايراني نژاد ومحلی در توس بهره مند شده بود. شاهنامه اثر فردوسی توسی یکی از بزرگ‌ترین و برجسته‌ترین حماسه‌های جهان است که سرایش آن سی سال به طول انجامید و این حماسه‌ای از ایران بزرگ در25 اسفند سال 388 شمسی، 400 قمری و1010 میلادی  به اتمام رسید.


ندانی که ایران نشست منست

جهان سر به سر زیر دست منست

هنر نزد ایرانیان است و بس
ندادند شیر ژیان را بکس

همه یک دلانند یزدان شناس
به نیکی ندارند از بد هراس

چنین گفت موبد که مرد بنام
به از زنده دشمن بر او شاد کام

اگر کشت خواهد تو را روزگار
چه نیکو تر از
مرگ در کار زار

همه روی یکسر بجنگ آوریم
جهان بر بد اندیش تنگ آوریم

 

پاینده ایران

دکتر بهرام آبار، 25 اردیبهشت 2579