حزب سکولار دمکرات ایران

“کُمکهای” وعده داده شده پاسدار قاسم سُلیمانی به سیل زدگان جُنوب کشور از راه رسیده است؛ باندهای تبهکار عراقی که در استخدام رژیم ولایت فقیه هستند، زیر پوشش “امداد رسانی” وارد کشور شده و به شهرها و مناطق بُحرانی لُرستان و خوزستان اعزام شده اند.

ادعای باز کردن مرزها به روی مُزدوران حشدالشعبی به منظور کُمک رسانی در حالی طرح می شود که اوباش مزبور بیشتر از آنکه به یاری رساندن به کسی یا جایی شُهرت داشته باشند، به غارت، باجگیری، آدمکُشی و تصفیه نژادی و مذهبی در مناطق تحت تصرُف یا پایش خود مشهور هستند.

گذشته از ماهیت و کارنامه این باند تبهکار، روشن نیست دسته حُقوق بگیری که ناف موجودیت و فعالیت آن به کیسه دُلارهای نفتی پیمانکارانش در ایران بسته شده، حامل چه نوع کُمکی برای سیل زدگان می تواند باشد.

با این حال تردیدی نیست که حشد الشعبی برای “امداد رسانی” به ایران فراخوانده شده، اما نه به مردُم مُصیبت زده خوزستان و لُرستان، بلکه امداد به حاکمیت زیر فشار ج.ا که آشکارا از مهار اعتراضات و جلوگیری از صف بندی مردُم این دو اُستان درمانده شده است.

در سراسر مناطق سیل زده جبهه اعتراض و مُقاومت علیه حاکمان بی لیاقت و فاسد کشور شکل گرفته است. مردُم در حالی که رژیم ولایت فقیه و گردانندگانش را به دلیل بی اعتنایی مرگبار به شرایط خود و نابخردی و فساد در کُمک رسانی زیر ضرب گرفته اند، همزمان در برابر طرحهای غیرانسانی آن که حفظ چاه های نفت را بر جان، زیست و آینده صدها هزار تن مُقدم می شمارد، دست به مُقاومت جانانه ای زده اند.

سیلی سنگین جامعه را بیش از همه سپاه پاسداران حس کرده است. این نیروی نظامی و امنیتی که پیشامد سیل و به سیه روزی کشیده شدن مردُم را موهبتی گرانبها و فُرصتی خوش موعد برای تضعیف باند دولتی “اعتدال” و گُسترده کردن میدان تحرُک خود در بازی قُدرت می دید، دست به نمایشات عوامفریبانه و گرفتن ژست ناجی زد.

واکُنش طرد کننده مردُم سوگوار و رنج دیده لُرستان و خوزستان به این جست و خیز بی محل و ناشیانه به راستی عبرت آموز بود. هر جا که سرکردگان سپاه پاسداران خود را نشان دادند تا روی فلاکت سیل موج سواری کنند، امواج خشم و بیزاری مردُم آنها را از صحنه بیرون انداخت. سیل زدگان پُل دُختر و حمیدیه، سوسنگرد و معمولان نشان داده اند که مرزبندیها و رقابتهای باندی و جناحی حاکمیت نزد آنها بی اعتبار است و سپاه پاسداران و دولت را نماد “نظام”ی می دانند که پس از گرانی، فقر و سرکوب، اینک راه سیل را بر آنها گشوده و با وجود در دست داشتن منابع ثروت و امکانات فراوان، به حال خود رهایشان کرده است.

گُسیل حشدالشعبی عراقی به مصاف سیل زدگان، اعتراف بی پرده حاکمیت به ناتوانی در عقب راندن جامعه مُعترض است. در همان حال که اعتراضات پراکنده به اعتراضات خیابانی تبدیل می شود، “نظام” در هراس از سیل اجتماعی در راه، همه نیروهای خود را به صحنه می آورد. روی دیگر سکه امداد رسانی حشدالشعبی، اثبات پوشالی بودن قُدرت حاکمیت در برابر توده مُصمم است.

حاکمیت با این گام روشن کرد که چه کسانی به گونه واقعی عزم و آمادگی “سوریه ای” کردن ایران را دارند. رهبران ج.ا به مردُم ایران نشان می دهند که برای حفظ قُدرت و بقای خود از تبدیل کشور به صحنه تاخت و تاز خونین و ویرانگرانه باندهای مُسلح خارجی و جنگ سالاران عراقی، افغانستانی و لُبنانی پرهیز ندارند.

حاکمان ج.ا اما نتایج باژگونه ای از باز کردن مرز به روی آنها خواهند گرفت. حُضور اوباش تبهکار عراقی، خشم مردُم را دوچندان و انرژی اعتراضی آنها علیه حاکمان را مُتمرکز تر خواهد کرد. مردُم شاهد شده اند که “نظام” به جای کُمک رسانی، آدمکُش به سُراغشان فرستاده است.

مردُم ایران همچنانکه “نظام” را به چنین نُقطه ضعفی رسانده اند، پوزه مُزدوران خارجی آن را نیز به خاک می مالند و با پس گردنی از خاک ایران اخراج خواهند کرد.