حزب سکولار دمکرات ایران

نوروز کهن ترین ومهمترین جشن ایرانی نمودار، بپایان رسیدن زمستان وآغاز بهار، فصل شکوفائی زندگی، همیشه نماد پیوند و همبستگی ایرانیان از هرگروه وقومی بوده است. این پیوند هربا که ایرانیان مورد تحاجم بیگانگان قرار گیرند محکمتر شده است. گویش فارسی که از زبان پهلوی و فارسی باستان متحول شده همگام با جشن کهن نوروزی مهمترین آئین ایرانی، عامل دیگری برای پیوند ما ایرانیان و همبستگی با یکدیگراست.
باید توجه کرد که وجود زبان ملی فارسی، هرگز در تضاد با شکوفایی دیگر لهجه های ایرانی نبوده و نیست. اعتلای کنونی زبان فارسی محصول تلاش تاریخی فرهنگی همه مردم ایران بوده، بویژه شاعران ایرانی آنرا پرورده اند. بعنوان نمونه فردوسی طوسی شاعر حماسه سرای ایران، نگارش شاهنامه را در 1010 سال پیش به اتمام رسانید. فردوسی بزرگ ‌ترین سرایندهٔ فارسی‌گوست که فرهنگ ایرانیان پیش از تجاوز اسلام را سرده است وبآن وسیله زبان فارسی راهم زنده نموده. شاید بدون فردوسی شاعرانی چون خیام و مولوی و حافظ نمی توانستند سخن و اندیشه خود را چنین شیوا بپرورانند. اشعارادیبان ایران در زمره افتخارات برجسته ادب جهان است و زبان فارسیست که آنها را تا به امروزپرستاری و پاسداری نموده. زبان فارسی تداوم تاریخی ماست ودر کنار جشن های ملی ایرانیان پیوند دهنده ی تمام مردمانی است که در ایران زمین زیسته اند. فارسی زبان تحمیلی به مردم ایران نیست بلکه زبان وحدت ملی و مدیریت کشوریست پهناور و باستانی.
بطور کلی لهجه های فارسی مانند زبان آذری یا دیگر لهجه ها، همگی از شاخه‌های زبان پهلویند که بعد از حمله اعراب و هجوم اقوام ترک به آن دیار، رفته رفته با واژه های عربی وترکی آمیخته شدند. شادروان احمد کسروی، تاریخ‌نویس ایرانی، در کتاب “آذری یا زبان باستان آذربایجان” به نمونه‌هایی از این زبان و پیوند هایش اشاره کرده و آنها را بدرستی است. شادروان دکتر ماهیار نوایی هم در کتاب “زبان کنونی آذربایجان” مینویسد: زبان مردم آذربایجان با زبان سایر مردمان ایران از یک ریشه بوجود آمده اند ودر مرور زمان به لهجه آذری ودیگر لهجه های شهر وندان ایرانی مانند کردی، لری، بلوچی و بسیاری دیگر مبدل گشته اند. لذا نباید پنداشت که زبان آذری با زبان ترکی یکیست.
تحقیقات نوین زبان شناسی نشان میدهد که تغییر گویش یک ملت با حضور فقط ده در صد از مهاجمین یا مهاجرین که برتری نسبی داشته اند مقدور بوده. لذا ورود واژه های ترکی به زبان مردمان ناحیه آذربایجان در رابطه با هجوم وسلطه ترکان بوده است.
از جهتی تحقیقات درپیرامون دیرین شناسی ونژاد شناسی ایرانیان نشان میدهد که, علیرغم تفاوتهای جزئی فرهنگی و زبانی، کلیه اقوام, گروه ها ومردمانی که امروزه درایران ساکنند, دارای ریشه مشترکی هستند. تحقیقات ژنتیکی جمعیت آذری زبان ساکن فلات ایران نشان میدهد که آنها بهیچوجه دارای ریشه مشترکی با اقوام ترک زبان ساکن در کشور ترکیه واروپای شرقی نیستند. تمایزوتفکیک ژنتیکی آنها با سایر گروه‌های ساکن در فلات ایران به ویژه فارسی زبانان نزدیک به صفرمیباشد، که نشانگر ریشه ژنتیکی مشترک وهمگونی همه آنهاست.
درایرانی که یکپارچه وبرخوردار از دمکراسی سکولار، وجود زبان ملی فارسی، در تضاد با ترویج وشکوفایی زبان و لهجه های دیگر نیست. زبان فارسی تداوم تاریخی ایرانیان بوده، پیوند دهنده برای همبستگی تمام مردمانی است که درایران زمین هزاران سال زیسته اند. این همبستگی میباید درفردای ایران با دستیابی به آزادی، حاکمیت مردمی (دمکراسی) با حذف قوانین نارسای دین و مذهب از سیاست، حکومت ومدنیت, محکمتر شود.
با آغاز کار احزاب، اتحادیه های صنفی و کارگری و سازمانهای مردمی، نمایندگان حقیقی مردم (اقوام) خواسته های و تعین نوع و ساختارحکومت، اداره کشوربعهده خود مردم خواهد بود. آنگاه حقوق تک تک افراد و شهروندان رعایت خواهد شد.
تغییر نظام به فدرال یا حکومت نا متمرکز نفقط هیچگونه اثریا گشایشی برای مکردم ستمدیده نخواهد داشت، بلکه طبق تجربه ها درجهان سوم, تبعیض, ستم و وظلم بمراتب بیشتروشدید تر شده و تجزیه طلبی فزونی خواهد گرفت. درجامعه ای آزاد، برابرواستواربردمکراسی (حاکمیت ملت)، درعین اینکه اتحاد و همبستگی حفظ میشود، هر فردی به حقوق مدنی، سیاسی واقتصادی خود هم میرسد. ساختار اداره امورداخلی تقسیمات کشوری، ازجمله استان های کشور میتواند از طریق تشکیل انجمن هاى استانی، شهری و روستائی از منتخبان انجمن‌ها و احزاب بومی انجام بشود.