حزب سکولار دمکرات ایران

24euuk2

جمهوری اسلامی  اشغالگر ایران دچار یک بحران حکومتیست که کلیت و موجودیت این نظام فاسد را بسوی یک فروپاشی کامل روانه کرده، همه گیر شدن روند سیاسی کشور در جهت نفی نیرو بخش  این فرپاشی است. با شدت گرفتن نزاعهای داخلی عمال رژیم، توده های وسیعتری از کارگران و تهی دستان برای بدست آوردن حقوقشان پا به میدان مبارزه خواهند گذارد، بطوریکه پایه های سست حکومت اسلامی اشغالگر ایران را خواهند شکست واین رژیم را به نابودی خواهند برد.

خیزش دیماه 96 رژیم و وابستگانش را از رویدادهای ناگهانی گیج ومبهوت کرد. تظاهرات در صد شهر بطور خود جوش بدون مغزهای متفکر یا طراحانی آنچنانی برپا شد! تـوده های مردم تهی دست به خیابانها آمدند وخواستار مرگ رژیم شدند. فریاد مرگ بر خامنه ای و مرگ برجمهوری اسلامی حکومت چیان را آنچنان هراسان و وحشتزده کرده بود که برای فرار از ایران آماده میشدند. بهرحال اینبار وضعیتی نبود که رژیم بتواند بسهولت از آن عبور کند. چرا که هر قدر جنبش دوام بیشتری بیابد، امکان اینکه سران خودش را بیابد و برنامه بسازد، افزونترمیشود و نیرومند ترمیگردد. قدر مسلم این است که عمر رژیم به طور قابل ملاحظه ای کوتاه شده است.

قابل توجه است که از دی ماه تاکنون، توانائی نیروهای مخالف، علیرغم نداشتن ایدئولوژی ورهبرانی پر جذبه، نبودن شبکه های تشکیلاتی، در برگزاری راه پیمائی های گسترده، نافرمانی مدنی، مقاومت منفی و اعتصابات عمومی موفق بوده است. اکنون براحتی میتوان گفت؛ رژیم جمهوری اسلامی اشغالگر ایران به بن بست فروپاشی رسیده و هیچگونه پاسخی برای مردم جزسرکوب، زندان و شکنجه تعدادی کمی ندارد، زیرا نه می تواند مخالفان خود را آرام سازد و نه اینکه قادر است همه آنها را با زور سرکوب از میدان به در کند.

جمهوری اسلامی اشغالگر ایران احتمالا دو راه فرارازبن بست دارد؛ نخست کودتای نظامی که میتواند چند زمانی ازدشواریهائی که خود رژیم بوجود آورده نفس تازه کند. اما درطی ده ها سال فساد دولتهای دزد و تبهکار، بن بستها و تناقضات بسیار انباشته اند. در طول زمان نزاعهای جناه های حاکم و غیر حاکم برای دستیابی به خوان گسترده درآمد های نفت بحد انفجار و رسوائی رسیده. دیگر با بگیر ببند ها، وعده های توخالی، ایجاد تشنج  در منطقه و سیاه بازیهای حکومتی ازاین ستون به آن ستون کردن کارنمیکند. بلکه یک کودتا نظامی است که آخوندها به پشت صحنه رانده میشوند و نظامیان برای اداره نظام به طور ازاد و بدون مانع عمل میکنند. با بودن ارتش در مقابل سپاه با سرداران دزد و قاچاقچی، آنهم سپاهی که خود یکدست نیست و بدنه آن از سران دزد و قاچاقچی سپاه فرمان برنمیدارد، احتمال کودتای نظامی  بسیار کم است. دومین راه آغاز جنگی دیگر در منطقه میباشد که به بهانه آن به کشتار و قلع و قم مخالفین، بویژه زندانیان سیاسی بپردازد. اما اینبار پایگاهی در میان عامه مردم ندارد و ازطرفی درچندین جبهه باید بجنگد، که توان آنرا نخواهد داشت و در نهایت نابود خواهد شد.ا

اکثرمبارزین ومخالفین حکومت اسلامی در برونمرز، درعین تلاش وتحمل هزینه بسیار، پس ازده ها سال ناکامی دربرکناری حکومت فقاهتی اشغالگر ایران، هنوز درتحمیل شرائط خود برای همبستگی و همکاری پافشاری میکنند و به جدانی ها دامن میزنند.  ابعاد این پراکندگی و ازهم گریزی به حدیست که پدیده ای بنام اپوزیسون نیرومند و مسئول، شدیدا مورد پرسش میباشد. زیرا هنگامیکه فروپاشی رژیم بسیار نزدیک است وممکن است که ایران در آن حالت وارد به یک دوران طولانی هرج و مرج و خشونت بشود، مبارزان ومخالفین خود محور و خود شیفته برونمرز رژیم فقاهتی اشغالگر ایران، به لج بازی های سیاسی ادامه میدهند و ککشان هم نمیگزد. آنچه که از دید درونمرزیان هم پوشیده نمانده و بارها به زیر پرسش برده شده است، باید موجب پرسش ما برونمرزیان هم قرارگیرد؛ تا کی بی تفاوتی و خود محوری؟  

دکتر بهرام آبار 

دوشنبه، 17 اردیبهشت ماه1397