حزب سکولار دمکرات ایران

Omid

نیروی هرملتی به بزرگی اندیشه مردمانش بستگی دارد! جامعه خردباخته، واپسگرا و خرافه پرست، راه را از چاه تمایز نمیدهد. هنگامیکه به چاه افتاد و به اسارت یک حکومت استبدادی مذهبی در آمد آنرا بازی سرنوشت میپندارد. رژیمی را که درآن تمام معیارهای اخلاقی و اجتماعی سقوط کرده و این سقوط از راس حاکمیت شروع شده و به قعر جامعه رسیده است را قسمت خود میداند. دروغگوئی، خشونت، فریبکاری، دزدی، پول پرستی، جنایت و هر پدیده زشت اجتماعی را که زیر ذره بین برود به حاکمیت و سپس به قعر جامعه ایرانی میرسد. حاکمان حکومت اشغالگر میگویند: “حفظ نظام به هروسیله وشکل ممکن”.

رژیم جنایتکارواشغالگر ایران پس ازکشتارودستگیری جوانان وسرکوب جنبش آزادیخواهی 88، تشکیلات سازمان اطلاعات و امنیت پاسداران را ازهر جهت قویترو گسترده تر کرد. ضمن ارسال مزدوران و خائنین دوره دیده, ریش و پشم نتراشیده و تراشیده، چفیه بند یا کرواتی وخواهران زینب بی حجاب و با حجاب بظاهر مخالف رژیم به برونمرز، با ایجاد تلویزیونها و سایت های دغلکار ودروغ پرداز، با روش های موذیانه برای تخریب تشکیلات سیاسی مخالفین برون مرز، مکارانه درآنها نفوذ  نموده به پخش آدرسهای غلط پرداختند ومیپپردازند. افرادی که مدعی ضدیت با رژیم آخوندی هستند، پس از چند سیلی بازجویان با پروژه های سازمانهای امنیتی هماهنگ عمل می کنند، جای شک و شبهه ای در خیانت و همکاری آنها نمی گزارد. گروهی برای گرفتن چند دلار و یا گرفتن اقامت درترکیه  و آمدن به اروپا و امریکا بهر خیانتی تن درمیدهند. آنها که بکمک سازمانهای امنیتی به خارج فرستاده شدند و تحت حمایت آن جنایتکاران هستند، با تظاهر به مخالفت با رژیم آخوندی به تهمت زدن و ناسزا گوئی به مبارزین واقعی میپردازند و آدرس های غلط میدهند. بعضی مامؤر میشوند که بنام مبارزه سیاسی وآزادیخواهی با فریاد زدن، ناسزا گفتن و توحین به این و آن، کلیپ های ویدیوئی در یوتیوپ، فیسبوک وتلگرام وامثالهم انتشار دهند. حتی با بیشرمی به شاهزاده رضا پهلوی تنها شخصیت مورد اعتماد مخالفین رژیم جنایتکار و اشغالگر ایران، نسبت های دروغ و توهین های ناروا منتشر میکنند. آنها با دغلکاری و حیلگری، به اختلاف اندیشه ها و تضادهای میان گروهی مخالفین دامن میزنند. برخی ملت، ملیت سازی میکنند وحکومت فدرال یا تقسیم حکومت (حکومت نامتمرکز) برای ایران میخواهند. عده ای دیگر بعنوان مخالفت با رژیم، دانسته یا ندانسته در قرن بیست ویکم و دوران “ای تی” از دوباره زاده شدن ایرانی (رنسانس)، بازگشت به دوران هخامنشی وساسانی سخن میگویند و حقوق بشر را نفی میکنند. بعضی سپاه پاسداران را با سپاه هخامنشی  مقایسه میکنند واز اقتدارگرائی، نفی حاکمیت مردمی (دمکراسی)، نفی جدائی دین و مذهب ازسیاست و حکومت (سکولاریسم) لاف میزنند. آنهم پانصد سال پس ازاعلامیه “مارتین لوتر” برای اصلاح دین مسیح که زمینه را برای رنسانس اروپا (“رنسانس” دوران فرهنگی اروپا برای گذار از قرون وسطی به مدرنیته، سکولاریسم ودمکراسی”) مهیا کرد و قرن ها طول کشید، ملت ایران باید قرن ها درانتظار حاکمیت مردم وحکومتی جدا ازدین و مذهب بماند؟

هفتم آبان روز کورش بزرگ برای ما ایرانیان یک افتخار جاویدان است. اهمیت کورش بزرگ در اندیشه اوست که بعنوان استوانه کورش زینت سردرسازمان ملل متحد وموزه های معروف جهان است. ما باید اندیشه کورش بزرگ و فرمان نوشتن اولین اعلامیه حقوق بشر در2500 سال پیش پیروی کنیم. عقب گرد به دوران هخامنشی یا ساسانی در قرن بسیت و یکم امکان پذیر نیست. همانطوریکه خمینی نتوانست ایران را به 1400 سال پیش ببرد. هستند کسانیکه میگویند ومینویسند؛ شیوه سیاسی حکومت پادشاهان هخامنشی و ساسانی نوعی فدرال یا کنفدرال بوده. درصورتیکه آنها نواحی تصرف شده را با حفظ استقلال داخلی خودشان تابع حکومت مرکزی میکردند، شاه حکمرانان آن نواحی را برمیگزید ومالیات های کلان دریافت میکرد. اهالی نواحی تصرف شده مداما برای آزادی سرزمینهایشان تلاش میکردند، ولیکن سرکوب میشدند. در زمان داریوش۳۰ ساتراپ هخامنشی، هر یک کشوری مستقل بودند. حاکمان وفرمانده هان نظامی که اداره ساتراپها را در اختیار داشتند، بنام خود سکه ضرب میکردند وتوسط شخص داریوش برگزیده میشدند. پرسش اینست؛ چگونه میتوان حکومت آنانرا حکومت های فدرال یا کنفدرال نامید؟ در حالیکه همه گوش بفرمان شاهنشاه داشتند و حق تعین سرنوشت با شاه بود. حکومتهای ساسانی هم عموماً از حکومتهای شاهنشاهی، یکپارچه و خودمحور تشکیل شده بودند. این نوع سخنان وعوام فریبی ها درراستای بقاء ودوام رژیم جنایتکارو اشغالگر ایران میباشد.

فرستادگان و مزدوران ریش تراشیده، ادکلن زده و کرواتی و خواهران بی حجاب وباحجاب زینب باید شناسائی و رسوا بشوند. مخالفین و مبارزین واقعی و شناخته شده رژیم جنایتکارو اشغالگر ایران، همگام ودست در دست هم در راه مبارزه با حکومت اسلامی اشغالگر ایران میدانند که مسئله پراهمیت ما، شکل گیری جانشین سیاسی (آلترناتیو) برای روبروئی با رژیم واعلام موجودیت در جهان بعنوان نیروئی دمکرات و روشنفکر خواهان حاکمیت مردمی، جدانی دین و مذهب از سیاست و حکومت برای نجات ایران از استبداد مذهبی است.  این آلترناتیو بخاطر سرکوب و خشونت ارگانهای رژیم نمیتواند درداخل ایران شکل بگیرد. تشکیل یک شورای رهبری برای تعین جانشین سیاسی (آلترناتیو)، از میان نیروهای درونمرزو برونمرز، انجامپذیر میباشد. شورای رهبری برای تعین جانشین سیاسی ازمیان نمایندگان تام الاختیارنهاد های مبارزانتخاب شده وبه وظائفش عمل خواهد کرد.

جاوید ایران یکپارچه و

جاویدان ملت همبسته ایران