حزب سکولار دمکرات ایران

frueher-war-aegypten-neutral-genug-um-zwischen-israelis-und-palaestinenser-zu-vermitteln-doch-heute-ist-kairo-teil-des-konflikts-und-es-steht-nicht-mehr-
اینک رژیم جنایتکار اسلامی با چالش جدی روبروست. بحرانهای فزاینده اقتصادی باعث ورشکستگی کامل حاکمان شده است. از طرف دیگر درگیریهای داخل باندهای رژیم به مرحله خطرناکی رسیده. خیز هر یک از باندهای رژیم برای تصاحب
کامل دستگاه رهبری و اینده خونین بازندگان این رقابت باعث گشته تا اخرین این رقابتها با دو مهره باقی مانده و اصلی به رویارویی هم بروند.بنظر من این اخرین رویارویی باندهای درگیر در ستون فقرات رژیم خواهد بود. عزم سپاه برای تصاحب کامل قدرت سیاسی و اقتصادی و رهبری کاملا مشهود است.

رژیم ولایت فقیه، آنچنان در کلاف اختلافات و درگیری های درونی افتاده است که مجال پرداختن یکپارچه به سیل احتمالی در منطقه را از دست داده است،،اما به تجربه میتوان دریافت،که رژیم ولایت فقیه، تا حد زیادی خود را بدامان روسیه و پوتین انداخته تا از بلایا محافظت شود در بعد خارجی از یک طرف فشارهای فزاینده حاکمیت ترامپ برای تسلیم بدون قید وشرط و پذیرش نفوذ کامل اقتصادی ان رژیم را تحت فشار قرار داده است و از طرف دیگر اربابان ماسون و رقیب جناح امریکایی ترامپ در صورت تسلیم رژیم پروژه ویرانی و تجزیه کشور و کشاندن جنگ به منطقه و سرزمینمان را دارند.در صورت شکست و پیروزی امریکا انها (اربابان رژیم) جز ویرانی برای تصاحب امریکا چیزی بیادگار نخواهند گذاشت. انتصابات رژیم و ترفندها و فریبهای همیشگی اینبار کارساز نیست.

گفتگوهای پنهان مبنی بر رضایت مهره های کارگزار حاکم در هر دو باند رییسی و روحانی با امریکا مبنی بر قبول بخشی از شروط امریکا جاریست.هر دو باند کارگزار و ماسون تضمینهایی برای اجرایی کردن این شرطها و درخواستهای ترامپ داده اند. وعده عملی کردن این امتیازات نیز با توجه به ساختار وابستگی کل نظام ناممکن است. حوادث اخیر دقیقا شباهتهای زیادی به دوران و دهه پنجاه را داراست. در نیمه اول دهه پنجاه با فشارهای فزاینده امریکا برهبری دموکراتها به حاکمیت پهلوی رژیم شاه مجبور شد برای کاستن این فشارها به امریکا باج بدهد. قراردادهای عظیم اقتصادی و تسلیحاتی با امریکا بسته شد و امریکا خصوصا بخش دموکرات نشان جناح سرمایه داری ان منافع زیادی کسب کرد. در نیمه دوم دهه پنجاه رقبای ماسون امریکا پروژه انقلاب سازی را استارت زده و با همکاری و هماهنگی روسیه شوروی ؛ امریکا رقیب اصلی را بدست خود و با توسل به مزدوری بنام خمینی و شرکا از صحنه رقابت بدور افکندند.

بازی ساخت الترناتیوی بنام خمینی علیه شاه در دوران کندی با اغاز اصلاحات و رفورمهای شاه همراه بود که به انقلاب سفید معروف گشت.در ان دوران با نزدیک کردن و ایجاد ارتباط خمینی با محافل سیاسی امریکا الترناتیو مرتجع و دست ساز ماسونی را بدست خود امریکا سازماندهی میکردند. این ترفند زیرکانه با تعهد دوباره شاه مبنی بر تداوم همکاری و سطحی بودن رفرمها بدون اسیب رساندن به زیرساختهای وابستهگی به اربابان منتفی گشت.(این اسناد جدیدا توسط نهادهایی از امریکا بصورت سطحی انتشار یافته است) تضاد منافع و رقابت امریکا با اربابان و ماسون های جهانی و رقیب امریکا اینبار با شدت و حدت تمام وارد مرحله جدیدی گشته است.

سناریوهای شبیه سوریه و مداخله نظامی در صورت مقاومت رژیم از باج دهی اماده میگردد.بهترین سناریو اذعان اغاز مجدد فعالیتهای مخفی برای ساخت بمب اتمیست. این سناریو در مراحل ابتدایی خود در حال اماده شدن و بروز شدن است. الترناتیوهای کارگزار و حامی منافع امریکا دستچین گشته اند.

پروژه رژیم چنج استارت خورده است . عناصر ابله در معنی سیاسی ان و مزدوران وابسته از بین مخالفان نظام دستچین گشته و انان بدون اگاهی از درصد پایین شانسسشان برای کسب حاکمیت اینده وارد این ریسک و بازی شنیع گشته اند. طرف اصلی و اربابان رژیم یعنی تمامی کارتلهای نفتی برهبری بریتیش پترولیوم و شرکای اقتصادی انها و بانکها و جناح جنگ طلب سرمایه جهانی و صاحبان کارخانه های بزرگ تسلیحاتی در جهان در صورت تسلیم رژیم جنگ رایج در سوریه و عراق را به سرزمینمان خواهند کشاند.در صورت شکست کامل و سرخوردگی از عناصر کارگزار وابسته در قبال فشارهای امریکا و تسلیم رژیم مرحله بعدی اغاز خواهد شد.پروژه دامن زدن به مناقشات قومی برهبری سپاه که همانا دامن زدن به جنگهای ملی و قومی است اجرایی خواهد گشت.این پروژه از اغاز دوران حیاط رژیم برهبری نهادهای امنیتی و سپاه اماده گشته و منتظر اجراست.کارکرد این پروژه برای ایجاد رعب و وحشت جهانی و مردم سرزمینمان و فریب مخالفین داخلی و خارجی تاکنون موفق عمل کرده است.

منطقه خاورمیانه و سرزمینمان بسان بشکه باروتیست که هر لحظه هر دیوانه ای میتواند با جرقه ای بنابودی کامل ان اقدام کند. در صورت بروز و گسترش جنگ همه نهادهای وابسته به جناح جمهوریخواه برهبری ترامپ نیز سود خواهند برد. بحرانهای اقتصادی فزاینده سرمایه داری نیاز فراوانی به جنگ و رونق اقتصادی ماحصل فروش سلاح در منطقه در حجم
گسترده را دارند. صدها و شاید هزاران میلیارد سود ماحصل اتش جنگ خانمانسوز و ویرانی تمامی ساختارهای اقتصادی و سپس بازسازی انها در منطقه منتظر انان است.

اینک روی سخنم با مفسرین بی درد و سیاسیون و تمامی بخشها و گروههای اپوزسیون نما که عاجز از درک این فاجعه پیش رو در بازی نمایشی انتصابات رژیم رقصانده میشوند نیست. بگذارید انها چون همیشه رقصانده شوند و بخش حقیر تر انان در مسندها و کاخهای ریاست و وزارت خیالی خود خوشنود باشند. روی سخنم با تمامی انسانهای ازادیخواهیست که بسان من با دلی دردمند فاقد میکروفون و رسانه تنها میتوانیم این فاجعه پیش رو را دیده و از درد میلیونها قربانی پیش رو بخود بپیچیم. بسیج و فراخوان نیروهای مردمی و ایجاد جبهه مستقل از هر دو ارتجاع ماسون جهانی و جنایتکاران حاکم مزدور انها ناشدنی و امری غیر ممکن نبود اما ایجاد ان بسیار دیر گشته است.

بنظر من در این مقطع تنها با استفاده از رسانه های محدود میتوان این فاجعه را افشا نمود و و افشاگری را گستراند.
از یاد نبریم که سناریو اخیر بمب شیمیایی در سوریه که کاملا ساختگی و دروغ بود توسط تمامی رسانه های در انحصار قدرتهای جهانی بخوبی توانست اذهان جهانی را در این دوران با این حجم عظیم رسانه ای بفریبند. با استارت این پروژه اینبار نیز نیز بسان همه دورانهای گذشته فریب جهانی بسیار ساده و راحت مشروعیت جهانی را برای استارت جنگ فراهم خواهد ساخت. متاسفانه فاجعه پیش رو پیشگویی نیست و درکی ساده از معادلات سیاسی پشت پرده بر اساس گواه گرفتن از تاریخ معاصریست که باز تکرار میگردد.
باریش نصیریان
22 اپریل 17