حزب سکولار دمکرات ایران

30

در دوران رژیم گذشته یعنی تا 38 سال پیش ایرانیان یکی ازملت های، مورد اعتماد، احترام ومحبوب دنیا بودند که در سفر به هر کشوری بگرمی پذیرائی میشدند. درآن زمان پاسپورت ایرانی ارزش و اعتبار داشت، کسی به پاسپورت ایرانی شک و تردید نداشت وتوهین نمیکرد. برای سفر به اکثر کشورهای دنیا ویزا لازم نبود و اگرهم لازم بود بسرعت و بدون درد سر صادر میشد. به این علت درآن زمان ایرانیان دو پاسپورتی بسیار اندک وقابل ملاحظه نبودند، زیرا لزومی برای داشتن پاسپورت دومی در کنار پاسپورت ایرانی احساس نمیشد و کسی برای آن ارزشی قائل نبود.

اما بعد از تغیررژیم به ولایت فقیه وحکومت اوباشان دزد وجاهل، روان پریشان خشونت پیشه و پرخاشجو، قوانین اساسی ما لغو شد، قوانین بیابانگردان زن ستیز و مخالفین حقوق بشر برما تحمیل گردید. حکومت وحشت و ترور، آزادی، امنیت، آرامش ورفاه ما را مختل کرد. مجبورشدیم طبق روشهای غلط، خودکامه و خود خواسته آخوند و ملا زندگی کنیم. بویژه پس ازحمله و تجاوزکاری به نمایندگی های سیاسی و فرهنگی کشورهای بیگانه، یکباره هرچه اعتبار، اعتماد واحترام دردنیا داشتیم ازدست دادیم وبه ملتی عقب افتاده، خشونت گرا وحامی تروریسم معروف شدیم. به این ترتیب گروهی مرتجع مذهبی واپسگرا، نادان و بیسواد تحت حمایت فوجی از کوته فکران دزد وچپاولگر منابع کشورمان برای مردم ایران تعین تکلیف کردند وسرنوشتشان را بدست گرفتند.

این تغیر منفی برای بسیاری از ایرانیان قابل قبول نبود ومیلیون ها ایرانی که میتوانستند به جلای وطن روی آوردند ودر کشورهای بیگانه ماوا گرفتند. بسیاری هواداران مرتجعین مذهبی هم پیش وبعد ازآمدن خمینی فرزندانشان را به خارج و دانشگاهای آمریکا واروپا میفرستادند، که اکثرآنها دوپاسپورتی به ایران برگشتند، آنها ایکه  هوادار حکومتگران بودند، بدون ضابطه اما با رابطه به اوباشان حکومتی به پستهای مدیریت و مقامهای بالا رسیدند. اما اگراز مخالفین حکومت بودند روانه زندان اوین شدند. اینجاست که باید دوپا سپورتی ها را به چند گروه تقسیم وازهم جدا کنیم. دوپاسپورتیهای مخالف رژیم، دوپاسپورتیهای خودی، موافق رژیم و دوپاسپورتیهای وزارت اطلاعات رژیم كه موضوع را حساس و مشكلدارمیکند.

طبق آمار تائید نشده بیش ازپنج میلیون ایرانی در خارج کشور زندگی میکنند. اکثریت آنها که مخالفین رژیمند سالها پیش بعناوین مختلف مجبور به ترک ایران شدند. بسیاری ازآنان پناهنده بودند وپس از گرفتن پاسپورت کشور محل اقامتشان با مراجعه به نمایندگی های ایران پاسپورت ایرانی هم بدست آوردند، یا اینکه پاسپورت ایرانی خود را تمدید کردند. آنها که پناهنده نبودند بمروربا پذیرفتن تابعیت آن کشورها دو پاسپورته شدند. بعد ازدرهم کوبیدن جنبش 88 سپاه پاسداران حکومت اسلامی تعداد جاسوس ها و خبرچینان را بشدت افزایش داد و بسیاری ازآنها را برای تخریب و بهمزدن گروه های اپوزیسیون برونمرز به عناوین مختلف به خارج گسیل داشت، که آنها هم دو پاسپورتی شدند و خود را به مخالفین رژیم نزدیک کردند.

مدتیست آشکار شده که بسیاری مديران عالیرتبه حکومت اسلامی اشخاص دو تابعيتی ودو پاسپورتی اند. از قرارمعلوم آنها به پایداری حکومت اسلامی باور ندارند. زیرا مدتهاست  خود ناظر ورشکستگی وسقوط نظام فقاهتی بوده ومیدانند که این حکومت مردم ستیز و بیمایه آینده روشنی ندارد و ازهم خواهد پاشید. در واقع این امریست که برخودی وغیرخودی کاملا آشکار و عیان است. باین جهت مديران و مسئولان عالیرتبه حکومتی با تبانی باهم و اعمال نفوذ های فیمابین همه باهم با شارلاتان بازی وسند سازی به اختلاص ودزدی پولهائیکه میباید برای ایجاد کار، آبادانی کشور بمصرف رفاه مردم برسد میپردازند وبه خارج ایران انتفال میدهند. گاهی هم با خانواد بکشوریکه درآن تابعیت دوم دارند نقل مکان کرده و در آن کشورها سرمایه گذاری میکنند. این افراد نه اینکه كار و امور مردم و كشوررا زمين میگذارند، بلکه صدمه مالی هنگفتی هم به ملت ایران وارد میکنند.

افتضاح کار بجائی رسیده که دولت روحانی کارکنان ومدیران دوپاسپورتی را ازکار بر کنار میکند. برای مثال چندی پیش سهامنیوز اعلام کرد؛ سه ماه پس از انتشار خبر انتصاب داماد حدادعادل رئیس فراکسیون اصولگرایان، روح‌الله رحمانی به مدیرکلی وزیر ارتباطات و فن‌آوری اطلاعات، سید محمود علوی وزیر اطلاعات از مستعفی شد او خبر داد. همچنین افرادی مانند بابک زنجانی، رضاصراف، خاوری ها ده ها میلیارد دلارپول نفت ملت را در حساب های شخصی بانک های خارج انبار کردند. مهدی پسر محمود احمدی نژاد که زمانی در بازرسی ریاست جمهوری پدرش فعال بود، میلیارد ها دلارپول ملت را در بانکهای آمریکای جنوبی مانند ونزوئلا و برزیل بنام خود پارک کرده. او یکی از 63 نفریست که درآمدهای نفتی سالهای گذشته را به حساب خود دربانکهای خارج واریز کرده وبه کسی هم حساب پس نمیدهد.

وقتیکه دزدی های نجومی در زیر سایه علی خامنه ای وسرداران سپاهش سربه فلک میزند از مديران و مسئولان عالیرتبه نظام چه توقعی باید داشت؟ وقتیکه افشاگران و منتشر کنندگان این دزدیها بازداشت ، زندانی و عقوبت میشوند از این نظام چه توقعی باید داشت؟ پس هر کسی وهرکجا که میتوان چند میلیاردی میدزدد و فرارمیکند.

پایه های این نظام ارتجائی بردزدی، غارت وتخریب بنا شده. ماهیت این نظام فاسد وجنایتکاراست. ساختار این نظام ساختار دزدی وچپاول و فرهنگ این نظام فرهنگ غارتگریست. بهرحال ملت ایران شاهد زشت کاریهای سوداگران مذهب و فروشندگان دین است که هواداران ریش و چفیه دارو جای مهردارشان، از آنها حمایت میکنند و بنام الله، خیانت، جنایت و فساد را آنچنان درسپهر اجتماعی، به اَشکال گوناگون متداول کرده اند که دیگر به زشتی و قبح آن توجه نمیشود. حتی تبهکاری گناه شمرده نشده و رزنگی تلقی میکردد.

فساد، تبهکاری واستبداد حکومت مرتجعین درایران تا هنگامیکه استبداد دینی- مذهبی ریشه کن نشود کماکان خاتمه پذیرنیست. برای مقابله با استبداد مذهبی-سیاسی، آگاهی دادن ازفاجعه ایکه گرفتارش هستیم بطور محدود کافی نیست بلکه میباید عمیقا و کاملا روشنگرانه انجام بشه. کسانیکه خود را روشنفکر معرفی میکنند باید به این نتیجه برسند که سکوت و بیتفاوتی درمقابل حکومت اسلامی واستبداد سیاسی- مذهبی ولایت فقیه بعنوان پشتیبانی ازآن تلقی میشود و بقاء ولایت فقیه را تضمین میکند.

امروز بحرانی بودن اوضاع ایران، شرایط تغیرنظام را مهیا کرده وحکومت اسلامی وحشت زده درصدد چاره جوئیست. وزارت اطلاعات حکومت اسلامی ایرانیان دوپاسپورتی خارج کشو را هنگام سفربه ایران برای همکاری و خبرچینی از افراد اپوزیسیون برونمرز تحت فشار میگذارد. از قراری بیش از 30 هزار” سربازان گمنام امام زمان” همراه با خانواده آنها دربرونمرزبرای پایداری حکومت خامنه ای فعالیت دارند وبه اشکال مختلف در میان ایرانیان خارج کشور نفوذ کرده وهسته های تحت کنترل وزارت اطلاعات دردرون تشکیلات آنها ایجاد میکنند.

صدمه ایکه این نظام به ایران و ایرانیان وارد میکند آنچنان است که عمقش را نمیتوان دقیقا مشخص کرد. بلی ماهیت این نظام حاکم وغاصب ایران، جاهل، فاسد و دزد است. ساختار این نظام ساختاری مافیائی و جنایتکاربوده، فرهنگ این نظام فرهنگ قتل وغارتگریست. هدف این نظام نابودی ایران و فرهنگ ایرانیست. این نظام باید برود وعنقریب بدست مردم ایران خواهد رفت.