حزب سکولار دمکرات ایران

zan

درکنار قاچاق اجناس قاچاق زنان و دختران ایرانی و مهاجرت اجباری آنها به کشورهای پاکستان، حاشیه خلیج فارس بویژه امارات متحده عربی، گهگاه اروپا شرقی و بطور محدود به کشورهای اروپایی و اسیایی افزایش یافته. بویژه در یکی دو سال گذشته دستگیری شبکه های قاچاق زنان از ایران به سایر کشورها، پرده از روش کار آنها برداشته ونشانگرمیلیاردها دلاریست که عاید قاچاقچیان و حامیان آنها میشود.

در بسیاری موارد سخن از ربودن دختران و زنان به وسیله باند های ایرانی و اماراتی به میان آمده و از قراری بسیاری ازافراد بانفوذ ایرانی ازاینکار بی شرمانه و کثیف پشتیبانی میکنند. این نوع روش در نظامی پرورش میابد که حاکمانش دزد وفاسدند وثروتمندی، بدون آنکه مشخص گردد این ثروت از چه راهی (دزدی، قاچاق مواد مخدر، خرید و فروش زنان و دختران، فروش اعضای بدن) بدست آمده، ارزش محسوب میشود.

مشتریان گروه های قاچاق زنان وقربانیان این نوع خشونت ، عبارتند ازشیوخ عرب های اماراتی که در بازار خرید و فروش دختران و زنان بیشترین و بالاترین نرخ را برای دختران ایرانی میپردازند و عاشق دختران 14 تا 20 ساله ایرانی هستند.

در ایران آمار دختران فراری نسبت به پسران بیشتر است و اکثر آنها نیز به دام فحشا و روسپیگری گرفتار شده، توسط باندهای قاچاق زنان و دختران به خارج از کشور بویژه پاکستان و دبی فرستاده می شوند.

عده نامعلومی از دختران ایرانی را یک باند قاچاق زنان در پاکستان فروخته بود اخیرا شناسائی و برخی از اعضا آن دستگیر شده اند. بر اساس آمار این باند، بیش از 150 دختر مشهدی به پاکستان برای تن فروشی منتقل شده اند. شیوه انها چنین بوده که دختران را از خانواده هایشان خریداری کرده و به عقد خود در می آوردند, سپس آنها را به خانه های فساد پاکستان که به خرابات موسومند می فروختند. منطقه میرجاوه در زاهدان به عنوان یک منطقه ترانزیت در امر قاچاق زنان بشمار می رود. استان های خراسان و سیستان و بلوچستان از مناطق مبدأ و شهرهای کویته، کراچی، راولپندی در پاکستان و افغانستان مقصد قاچاق زنان محسوب میشوند.

بسیاری زنان ودختران بعنوان کار منشی گری دردبی، یا ازدواج و گردش و تفریح دردام این باند های کثیف قاچاق زنان گرفتار میشوند. در پروازهای روزانه ایران به دبی شمار ی از دختران ایرانی برای تن فروشی و فاحشه گری به دبی برده میشوند. این روند باندهای قاچاق دخترانیست که در تهران و شهرهای جنوبی ایران به این کارکثیف مشغولند.

بسیاری زنان ازبیکاری، فقر و تنگدستی ناچار تن به این کار میدهند. البته فقر، به تنهایی عامل انحرافات اجتماعی نیست، بلکه قوانین زن ستیز اسلامی که در حکومت فقاهتی بطرز وحشیانه اعمال میشود و حقوق زنان را بکلی پایمال میکند بسیار پر اهمیت است. ابراز خشونت و باید و نباید های حکومت اسلامی که به دختران و زنان روا میگردد عامل دیگریست که آنها را از خانه و کاشانه بیزار و فراری کرده بدام باندهای قاچاق زنان بیاندازد.

بسیاری زنان مطلقه بعلت بیکاری واعتیاد به مواد مخدرتن به چنین سرنوشتی میدهند. تا کنون جسد بسیاری از این دختران و زنان به ایران برگردانده شده است.