حزب سکولار دمکرات ایران

A0337429
در چند هفته گذشته افرادی که خود را تحلیل‌گر ‏سیاسی نامیده‌اند (تحلیل‌گر سیاسی مسئولیتی ‏در مقابل سخنانش ندارد و آنچه را بازگو می‌کند که ‏به او دیکته شده و برای اشاعه آن هزینه دریافته ‏کرده)، با دست به قلم بردن، اوضاع سیاسی و ‏جنگ داخلی در عراق را به گونه‌های متفاوت از هم ‏برآورد کرده‌اند. در تمامی این نوشته یک نکته ‏مشترک وجود دارد، از «هویت ملی» عراقی‌ها که ‏بوسیله فدرالیسم فرمایشی و دیکته شده امریکا ‏تضعیف و تا سر حدهای نابودی کشانده شده، هیچ ‏صحبتی نمی‌شود، بلکه این تحلیل‌گران سیاسی، ‏هنوز بر این باورند که باید ملت عراق به سه دسته ‏‏(قوم و یا ملیت) سُنی، شیعه و کُرد تقسیم کرد و ‏هویت ملی عراقی‌ها دیر زمانیست که موجودیت ‏خود را در کشورِ به زور اسلحه فدرال شده عراق، از ‏دست داده است (عراق قبل از ورود امریکایی‌ها به ‏آن منطقه دارای 18 استان بوده).‏

‏ ارتش بازسازی شده عراق بدست امریکائیان در ‏همان لحضات اولیه درگیری مسلحانه فرار را برقرار ‏ترجیح داد و میدان را برای پاک‌سازی‌های قومی ‏و مذهبی شورشیان سُنی خالی کرد. در شهر ‏موصل که بیشترین سرمایه‌های جمع‌آوری شده از ‏فروش نفت عراق توسط حکومت فدرال کُردها در ‏بانک‌ها آن منطقه بصورت پول نقد ذخیره شده بود، ‏تاراج شد (شورشیان می‌دانستند که به کجا باید ‏حمله کنند!). حتا ارتش نوساز عراق پایگاهی در ‏منطقه کُردهای عراقی نتوانسته بود مستقر کند و ‏کُردها با خودمختاری‌های که فدرالیسم فرمایشی ‏به آنان هدیه داده بود، مسئولیت امنیت منطقه خود ‏را بدست گرفته بودند. کُردها با از دست دادن ‏شهرهای بزرگ تازه به این نتیجه رسیده‌اند که ‏امریکائی‌ها دیگر در عراق نیستند که بتوانند با ‏نیروی هوائی خود به آنان کمکی برسانند. ‏امریکائی‌ها همانند شوروی سابق، کُردها عراقی را ‏به عنوان ابزاری کهنه شده در دست خود برای ‏مقابله با حکومت مرکزی سابق عراق بکار ‏می‌بردنند، البته این بار امریکا به کُردهای عراقی ‏احتیاجی ندارد و آنان را با سرنوشت خود تنها ‏گذاشته‌‌. کُردهای عراقی هم در این مدت تنها ‏درگیر قدرت‌طلبی‌های خانواده‌گی و رشوه‌گیری‌های ‏اداری خود بوده‌اند و برای امنیت و رفاه اجتماعی ‏مابین کُردهای ساکن آن منطقه هیچ‌گونه اقدام ‏عملی و آینده‌نگری خردگرایانه‌ای را روا ندانسته‌اند. ‏نتیجه این نابخردی‌های را تازه می‌تواند دریافت.‏

دولت جمهوری اسلامی با فرستادن دو گردان از ‏سپاه پاسداران به عراق می‌خواهد که از قبرهای ‏امامان شیعه حفاظت کند! اسلامگرایان در ایران ‏می‌دادند که سُنی‌ها مقبره‌های امامان شیعه در ‏عراق را اول تاراج و بلافاصله از بین خواهند برد. ‏همانند آنچه که طالبان در افغانستان با مجسمه ‏بودا انجام داد، یا همانگونه که جمهوری اسلامی ‏آرامگاه رضا شاه کبیر را ویران کرد و می‌خواستند ‏که تخت جمشید را هم ویران‌تر از آن کنند که ‏اسکندر کرده بود. خصلت اسلامگرایان در همین ‏نابودی دگراندیش و تحریف تاریخ بوسیله حدیث و ‏روایت‌های ساختگی خلاصه شده است. ‏اسلام‌گرایان چون با عقل، اندیشه و انسانیت ‏رابطه‌ای ندارند هرگونه آثار تاریخی را که نمایش ‏دهنده فرقه اسلامی آنان (سُنی و شیعه فرقی در ‏جهالت با هم فرقی ندارند) نباشد از بین می‌برند و ‏به جای آن امام‌زاده می‌کارند. تنها از این روی ‏می‌باشد که جمهوری اسلامی نیروی نظامی خود ‏را به عراق فرستاده. مردم در عراق مانند مردم در ‏ایران برای اسلامگرایان حاکم بر ایران ارزشی ندارند ‏و تنها ابزاری هستند برای معامله کردن و ‏ثروت‌اندوزی!‏

اگر زمانی شوروی سابق برای گسترش نفوذ خود و ‏اختلاف‌اندازی مابین ملتی به هم پیوسته، آن ملت ‏را به خلق‌ها، اقوام و ملت‌های کوچکتری تجزیه ‏می‌کرد و مابین آنان بوسیله چپگرایان افراطی ‏اختلاف می‌انداخت تا حکومت مرکزی را تضعیف کند ‏و انترناسیوالیزم ساختگی و بی‌پایه را در مقابل ‏ناسیونالیسم (ملی گرائی) قرار می‌داد، امروز ‏غرب همان سیاست را تحت عنوان فدرالیسم ‏فرمایشی بکار می‌گیرد. بی‌دلیل نیست که به ‏یکباره در کشور متحد اوکراین، قوم‌های تحت ستم ‏شیونیسم اوکراین، تنها در کناره مرزهای روسیه ‏مانند قارچ رویده‌اند. تا زمانیکه حکومت اوکراین با ‏روسیه روابط خوبی دارا می‌بود این اقوام تحت ستم ‏در شرق اوکراین موجودیتی نداشتند! زمانیکه ‏روسیه با زور اسلحه شبه جزیره‌ای را در اوکراین به ‏تصرف نظامی خود درآورد و در یک رفراندم نمایشی ‏‏(از همان نوعی که در سال 1358 در ایران چپ‌های ‏وابسته به شوروی سابق «مارکسیتهای اسلامی» ‏به همراهی اسلامگرایان ناتوان آن زمان به ملت ‏ایران تحمیل کردند) تمامیت ارضی اوکراین را تهدید ‏کرد، غرب در سکوتی دیپلماتیک تنها برای حفظ ‏منافع ملی خود در روسیه به سیاست تجزیه‌طلبانه ‏روسیه در اوکراین تن داد. عراق با داشتن ثروت‌های ‏زیرزمینی قادر خواهد بود مانند جنگ ایران و عراق تا ‏زمانیکه که قطر، عربستان و جمهوری اسلامی از ‏کمک مالی به تجزیه‌طلبان دست برندارند به جنگ ‏داخلی مشغول بماند. در این جنگ خانمان‌سور باز ‏غرب به ویژه اروپا و امریکا با فروش اسلحه‌های از ‏ردیف خارج شده خود رونقی به اقتصادشان خواهند ‏بخشید.‏

آنچه برای ما ایرانیان در این آشفته بازار ‏هویت‌طلبی مهم نظر می‌رسد، دوری جُستن از ‏سیاست‌های تفرقه‌انداز غرب بوسیله تحلیل‌گران ‏سیاسی بی‌مسئولیت صدای امریکا و بی‌بی‌سی ‏برای آینده ایران می‌باشد. پر رنگ کردن ملی‌گرائی ‏و بازگشت به سوی هویت ملی ایرانیان و ترویج ‏سیاست عدم تمرکز به جای فدرالیسم فرمایشی ‏بهترین راه‌حل برای درگیر نشدن ایران به جنگ ‏داخلی می‌باشد. خوشبختانه برای ما ایرانیان و ‏شوربختانه برای عراقی‌ها، سیاست حمایت از ‏فدرالیسم ساختگی غرب در منطقه نفت‌خیز حومه ‏خلیج فارس، این تجربه عملی را بدست آورده‌ایم که ‏بدون حفاظت از «هویت ملی» خود درگیر جنگ‌های ‏هویت‌خواهی کاذب خواهیم شد. البته آنچه را که ‏جمهوری اسلامی برای از بین بردن هویت ملی ‏ایرانیان و ترویج هویت اسلامی بکار برده است، ‏نتیجه معکوس داشته است. خوشبختانه ‏‏«ناسیونالیسم ایرانی» هنوز آنچنان مابین ‏ایرانیان نهادینه مانده که انترناسیونالیم چپ‌ها، ‏فدرالیسم فرمایشی غرب و هویت بی‌محتوای ‏اسلامگرایان حاکم بر ایران، توانائی مقابله با آن را ‏ندارند.‏

از آنان که قلم‌فرسایی می‌کنند و تحلیل‌های ‏سیاسی می‌خواهند به مردم بدهند، باید پرسیده ‏شود که نتیجه فدرالیسم در عراق و مقابله با ‏ناسیونالیسم عراقی، آیا چیزی به غیر از جنگ ‏داخلی و سرازیری ثروت‌های کشور فدارل شده ‏عراق بسوی غرب بوده؟ و آیا کسانیکه که سیستم ‏فدرال (گه‌گاهی هم سکولار دموکراسی) را برای ‏آینده ایران ترویج می‌کنند، از هویت ملی و ایرانی ‏خود گذر کرده‌اند؟ شاید هم حکومت ناب فدرالیسم ‏همانند اسلام ناب محمدی تنها با رهبری ‏تحلیل‌گران وابسته به غرب و امکانات مالی که در ‏اختیار این تحلیل‌گران گذاشته شده امکان باروری ‏داشته باشد! سیاست اختلاف ‌انداز و حکومت کن، ‏جلوه‌های گوناگون خود را به نمایش گذاشته و ‏شکست خورده. هر چند این سیاست‌های اختلاف ‏برانگیز هنور ادامه دارند ولی آگاهی جوانان امروز ‏ایران از اینگونه سیاست‌ها و تجربه‌های عملی ‏بدست آمده، کمکی خواهند بود برای یک‌پارچگی و ‏همبستگی ملی مابین ملت ترقی‌خواه و ‏آزادی‌خواه ایران.‏