تماسهای سری دولت کارتر با آیتالله خمینی یک روز پیش از خروج شاه از ایران شروع میشود. اینکه آیتالله خمینی و دولت کارتر چه روابطی داشتند و چطور خط مشی آنها در ظاهر و برای مدت کوتاهی همخوانی پیدا کرده بود در پی انتشار مجموعه جدیدی از اسناد آمریکا بهتر قابل درک است.
بنیانگذار جمهوری اسلامی مأموریت حساس گفتوگوهای محرمانه با دولت کارتر را به ابراهیم یزدی واگذار میکند. یزدی سالها در تگزاس زندگی کرده بود و زبان آمریکاییها را خوب درک میکرد. به علاوه او دوستانی چون ریچارد کاتم، استاد دانشگاه پیتسبورگ داشت که سالها بعد مشخص شد در جوانی مأمور مخفی سیا در تهران بوده است.
بر اساس اسناد روز ۱۵ ژانویه ۱۹۷۹ (۲۵ دی ۱۳۵۷) وارن زیمرمن، از کارکنان ارشد سفارت آمریکا در پاریس به دیدار ابراهیم یزدی، مشاور رهبر انقلاب میرود. زیمرمن با پژوی شخصی سفیر آمریکا – که پلاک دیپلماتیک نداشت و توجه خبرنگاران و هواداران آیتالله خمینی را جلب نمیکرد- به نوفل لوشاتو میرود تا شناسایی نشود. این دو حدود ساعت یک بعد از ظهر به وقت محلی در خلوت مسافرخانهای کوچک گفتوگو می کنند. آن دیدار – که بنا بر اسناد ۲۰ دقیقه بیشتر طول نمیکشد – آغاز روند ارتباط آمریکا و بنیانگذار جمهوری اسلامی است.
روز پنجم ژانویه ۱۹۷۹ (۱۵ دی ۱۳۵۷) آیتالله خمینی به یک شهروند آمریکا به نام لئونارد فریمن که در نوفل لوشاتو به ملاقاتش رفته بود میگوید که اگر قدرت را در دست بگیرد و حکومت عدل را تشکیل دهد فروش نفت را به آمریکا ادامه خواهد داد. او سپس به آقای فریمن توصیه می کند که پیام را به دولت آمریکا برساند.
بنا بر اسناد، ترجمه انگلیسی صحبتهای آیتالله خمینی را دستیارش ابراهیم یزدی در یک نوار ضبط میکند و به لئونارد فریمن میدهد تا به دولت آمریکا منتقل کند. او هم بلافاصله با سفارت آمریکا در پاریس تماس میگیرد و پیام همان روز به واشنگتن میرسد. کارتر هم با رعایت جوانب احتیاط فرمان گشایش یک کانال محرمانه بین سفارت آمریکا در پاریس و همراهان آیتالله خمینی را صادر می کند، که در اسناد آمریکا به نام کانال “یزدی-زیمرمن” معروف شده است.
در نوفل لوشاتو بنیانگذار جمهوری اسلامی مصلحت را در ابراز دوستی با دولت کارتر دیده بود. فرستادهاش و دیپلمات آمریکایی چهار بار دیگر هم در خلوت همان مهمانخانه کوچک ملاقات میکنند. بر اساس اسناد دولت آمریکا در آن دیدارها بود که آیتالله خمینی و دولت کارتر از هم سوال میکردند و جواب میگرفتند.
در جریان آن دیدارها بود که دولت آمریکا “انعطاف” خود را به قانون اساسی و نوع حکومت ایران به اطلاع آیتالله خمینی رساند. اوج تماسهای دو طرف روز هفت بهمن (۲۷ ژانویه) بود. آن روز آیتالله خمینی در اقدامی تاریخی برای کنار زدن بختیار و تسلیم شدن ارتش در نامهای به کارتر متوسل شد.
در مقالات بعدی توضیح داده خواهد شد که چطور آیتالله خمینی و نزدیکانش در آن تبادل نظرها و پیامها سیاست واقعی کارتر را بهتر درک کردند، وعده تأمین منافع آمریکا را دادند و گامهای بعدی به سوی قدرت را برداشتند.