16 آپریل 2016
جامعه ایران دست بگریبان انواع مشکلات و معضلات ازجمله فقر، گرسنگی، بیکاری، تبعیض، اعتیاد، فحشاء و انواع بیماریهای جسمی وروانی هنوزدر دام شیادان دزد وآدم کش گرفتار است. نقش مستقیم خامنه ای، هواداران، سرداران و مداهانش در لگدمال کردن حقوق ملی وحق حاکمیت مردم ایران، چپاول هستی و نابودی فرهنگ و سنن ایرانیان کاملا آشکاراست و جای شک وشبهه ای هم نمانده.
این نظام اسلامی کمترین ارزشی برای مردم قائل نیست و برای بقائش خودکامگی را همراه با چماق دین و مذهب پیشه کرده. رژیمی براستی دشمن ملت، برای بقاء خود مردم را میکوبد و قدرت سرکوبش را پنهان وآشکار بنمایش میگذارد، ولیکن مردم ایران رویگردان از حکومت اوباشان سعی میکنند براه خود بروند و دم برنیاورند.
امام جمعه های منتخب خامنه ای با محتوائی از اختلاف، رقابت ها، سمپاشی وتحریکات که جز تخم نفاق پاشیدن اثری ندارد، برای جمع اندکی ازهواداران نطق و خطابه میکنند. نمایندگان مجلس و نهادهای دولتی هم از آنان پیروی کرده، آب آسیاب آنها را افزایش میدهند و در سرسپردگی به خامنه ای گوی رقابت از همدیگر میربایند.
ودرنتیجه سیاستی بی خردانه ونامععقول دوران حکومت 25 ساله علی خامنه ای ایران چنان به انزوا سیاسی و اقتصادی برده شد که امروز در بین 193 کشور عضو سازمان ملل متحد، فقط تعداد معدودی با ایران روابط دوستانه براقرار کرده اند، آنهم برای فروش اجناس و محصولاتشان که خود رکود اقتصاد ایران را افزایش میدهد و به بیکاری دامن میزند.
رکود تورمی اقتصاد ایران اکنون در بلندترین دوره خود پس از جنگ جهانی دوم است. مراکز صنعتی کشور با یک چهارم ظرفیت خود کار میکنند یا اینکه ورشکسته اند. انبوهی از بنگاهها و کارخانهها در آستانه ورشکستگی هستند اما به امید آن که اقتصاد ایران به زودی از رکود خارج خواهد شد خود را سَرِ پا نگه میداراند.
تردیدی نیست که عذر وبهانه های رژیم آخوندی برای توجیه سیاستهای خطرناک، ضد ملی، مردم ستیز و پر هزینه نظام بهچ وجهی از حمایت مردم برخوردار نیست وهمه کس میداند که برسرنوشتش حاکم نیست ونقشی در برگزیدن سران حکومت ندارد. فقط گاهگاهی رژیم از آنها بیعت میخواهد. انتخاباتی که انجام میشود برای برگزیدن بهترین اشخاص نیست، بلکه اداره امور مردم به مشتی افراد فاسد واراذل و اوباش سپرده میشود و فقر، فساد وفحشا جهش وار رشد میکند. طرح های اجتماعی و اقتصادی برای رفاه جامعه انجام نمیشود و با افزایش دزدیها، فساد اداری ورانت خواری، زندگی مردم با مشکلات بیشتری مواجه شده و به رشد فقر میافزاید.
نظام بیمه و تامین اجتماعی کشور که در دوران احمدی نژاد توسط قاضی مرتضوی با سوءلستفاده و بذل وبخشش ها غارت شد، هم اکنون با کسری گسترده منابع روبروست و در پایان هر ما برای تامین وجوه لازم برای پرداخت وجوه بازنشستگی مجبور به فروش بخشی از داراییهایش میباشد وبزودی وارد مرحله بحران خواهد شد. چرا که نه تنها نمیتواند از بیکاران جدید حمایت کند بلکه در تامین حقوق چندین میلیون بازنشسته کنونی نیز به مشکل بر خواهد خورد. با اجرای هدفمندی یارانههای احمدی نژاد، اقتصاد ایران وارد دورهای از بیثباتی و بیتعادلی و تورم گسترده و پر هزینه شد. اکنون نتیجه بررسی ها بر این است که تعداد بیکاران و فقیران و حاشینهنشینان کشور در فاصله سالهای ۸۲ تا ۹۲ دو برابر شده. یازده میلیون حاشیهنشین که دراین رژیم جز فقر و بیکاری و آوارگی سهم دیگری ندارند، بزودی شرایطی را بهوجود خواهند آورد که یک جرقه، میتواند انگیزه یک بحران اجتماعی پرخشونت و اعتراضی فقرا و حاشیهنشینان و پابرهنگان گردد.