حزب سکولار دمکرات ایران

Unbenannt

مشکل همبستگی وهمکاری برای آزادی و دمکراسی در ایران چیست؟

اوائل دهه‌ شصت، بخاطر وعده های دروغ خمینی ودغلکاری او تعداد مخالفین حکومت اسلامی بسیار اندک بودند. با افزایش سرکوب معترضین و منقدین، شکنجه واعدام دگراندیشان، ماهیت جنایتکار نظام اسلامی بوضوح بر همگان آشکار شد. بویژه قتل عام 13۶۷ در زندانها و قتل های زنجیره ای شخصیت ‌های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، موج مخالفت با حکومت اسلامیرا بشدت افزون کرد،

اتفاقات جنبش سال ۸۸ تعداد مخالفین رژیمرا به اوج خود رسانید وبطور چشمگیر وبسزا افزایش داد. جنبش سیاسی مدنی سال 88 در واقع میتوانست رژیم را سرنگون کند، اما بعلت عدم رهبری مناسب شکست خورد. اوپوزیسیون خارج هم نتوانست هدایت یا کمک وحمایتی بکند. چرا چون انسجام نداشت، برنامه نداشت، تشکیلات هوشمند نداشت وهرگروهی با خود و دیگران مشکل همبستگی وهمکاری داشت.

امروز ما می بینیم چگونه رژیم از سال 88 تا امروز با حیله گری سالها زمان خریده، اوپوزیسیون را از هم دریده، گرچه با اقتصادی ورشکسته، سیاستی سردرگم واجتماعی در حال انفجار دستبگریبان است.

رژیم جنایتکار، جنبش 88 را با دستگیری, کشتار وسرکوب ایرانیان مبارزو معترض ازهم پاشید وبرای عدم تکرار آن تشکیلات سازمان اطلاعات و امنیت پاسداران را ازهر جهت قویتر و گسترده تر کرد. ضمنا با ارسال مزدوران دوره دیده, ریش تراشیده، کرواتی و خواهران زینب بخارج، تشکیلات مخالفین برون مرزرا مکارانه تحت نفوذ و کنترل خود درآورد و به تخریب آنها پرداخت، که هنوز هم ادامه دارد.

ازآن زمان تضادهای میان گروهی مخالفین رژیم بیشتر شد وازهم گریزی و تشتت شدت گرفت. ملت، ملیت سازی و حکومت فدرال برای ایران نقل محفلها گشت. ده ها گروه خود را آلترناتیو رژیم معرفی کردند. درداخل کشور جو ترور و سرکوب، زندان، شکنجه ، قتل وکشتارموجب خروج گسترده ایرانیان وپناهندگی به کشورهای بیگانه، تنها راه برای حفظ جان مخالفین رژیم بود و هنوز هم هست.

هم اکنون نزدیک به هفت میلیون ایرانی از جهنم نظام اسلامی گریخته ودر کشور های بیگانه زندگی میکنند. از این جمعیت انبوه شاید ده درصد به امور سیاسی گرایش دارند ودر میان آنها چند هزار نفری فعال سیاسی هستند و مخالفین برون مرز حکومت اسلامی تلقی میشوند. رژیم مخالفین درونمرز را سرکوب میکند و مخالفین برونمرز را با ترفندهای پر مکر وحیله به بیراهه میبرد. درحالیکه 90 درصد جمعیت ایران با حکومت آخوندی واوباشان دولتی مخالفند ودر انتظار یک تغیربنیادینند.

به باور من رژیم این کارش را خوب انجام میدهد، با تفرقه افکنی، اختلاف ودشمن سازی بین گروه ها ی مخالفش، ازهم گریزی و پراکندگی راتقویت میکند. سران گروه ها هم درراه همکاری وهمبستگی نیروها با خود بزرگ بینی، برتری خواهی، قدرت جویی و خود محوری مشکل میآفرینند. تشکل های سیاسی مخالف رژیم، هر کدام ساز خود را مینوازنند، ناهمگونی و جدائی ها را مداما افزایش میدهند. در این میان صدها گروه، نهاد وسازمان سیاسی سه چهار نفره بطورپراکنده در گوشه و کنار جهان در آزادی و امنیت، فعالیت بیحاصل میکنند. آنها شرط همکاری با دیگران را، پیمان بستن بعنوان عضو وپرداخت حق عضویت میدا نند.

تاکی این کارهای بی حاصل باید ادامه پیدا کند؟ تا کی، چند سال یا چند دهه دیگر؟ تاکی باید موانع و مشکلها را بیشتر وبزرگتر کرد. چرا با گفتمان، کمی حسن نیت، انتقاد پذیری، ازخودگذشتگی، بردباری ومهر و دوستی مسائل را حل نمیکنیم و همکاری با نیروها وهمبستگی با گروه ها را برای نجات ایران پیش نمیبریم.

اپوزیسیون حکومت اسلامی شامل مخالفین درونمرز و برونمرزند. مسلما هرگونه جنبشی برای رهائی ایران باید درون مرز متبلور بشود. مردم داخل کشورباید بسیج بشوند تا با نافرمانی مدنی ومبارزه منفی رژیم را برکنار کنند.  آنانیکه میتونند مردم را بسیج کنند در داخل ایرانند و راه کارهای مناسب را بهترمیشناسند، اما باید از خارج حمایت و تشویق بشوند، حمایت از طرف یک شورای همکاری از اتحاد آزادیخواهان سکولار دمکرات. تحول وتغیر نظام بسوی سکولاردمکراسی در اساس باید درایران به همت مردم ایران صورت بگیرد. گرچه مخالفین برون مرزهرگزنمیتوانند جانشین مردم داخل ایران بشوند. اما درآن زمینه میتوانند مشاور، حامی مبارزه و تقویت کننده آنها باشند.

بهر حال مخالفین برون مرز با این همه ناسازگاری، ازهم گریزی پراکندگی، تشتت و بی برنامگی، اعتماد و اعتباری دربین مردم داخل ایران ندارند. برای کسب اعتبار و اعتماد درونمرزیان باید بیک همبستگی وهمکاری عمومی رسیده و نفوذی های رژیم را شناسائی و ترد کرد. شورائی از منتخبان وبرگزیدگان گروهای فعال و شناخته شده  تشکیل داد. برنامه های مبارزاتی باید بطور شورائی مدون گشته و مشکلات با خرد جمعی برطرف شود.

سربلند باد ملت ایران

بهرام آبار 02.12.2015