با مهر و یک ایران درود
در روزهای اخیر و با اوج گیری نبرد ارتش عراق و نیروهای ائتلاف بر علیه گروه تروریستی داعش یا همان آی اس آی اس، ما شاهد حضور نیروها و مشاوران در رده های بالای جمهوری اسلامی و سپاه انقلاب اسلامی در عراق نیز می باشیم. پرسش های مختلفی مطرح می شوند که ما قصد داریم به یک مورد اساسی آن اشاره کنیم.
همگان می دانیم که حضور نیروهای اسلامگرای رادیکال در منطقه برای حیات خاورمیانه بسیار خطرناک است، زیرا باعث بسیاری از اتفاقات ناخواسته همانند جنگ و در نهایت استعمار میشود. همانگونه که سالها قبل ما شاهد حضور القاعده به رهبری اسامه بن لادن و طالبان ملاعمر بودیم، که در نهایت باعث بوجود آمدن فاجعهء یازدهم سپتامبر و حملهء تروریستی به برجهای تجارت جهانی در نیویورک و شروع جنگی طولانی و خسته کننده در افغانستان و عراق به بهانهء ریشه کن کردن تروریست و اسلامگراهای تندرو بودیم، اما بواقع نتیجهء این حرکات و این حملات تا به امروز چه بوده است؟ هیچ!
اما امروز با پدیده ای پیچیده تر مواجه شده ایم، گروهی تروریستی و به غایت خطرناک بنام داعش با سرکردگی خلیفهء خودخوانده ابوبکر بغدادی، که در واقع حتی اسلام نه عربستان سعودی و نه جمهوری اسلامی باور که حتی دشمن اصلی خود میداند. از ابتدا گمانه زنیها بر این بود که این گروهک تروریستی با سرمایه گذاری دولل غربی برای تمرکز اسلامگرایان رادیکال در یک منطقه و سپس ریشه کن کردن آنان بصورت یک پروژهء سهمگین و زمانبر طرح ریزی شده است. با ادامهء حضور و حیات این گروه تروریستی و سپس حضور نیروهای ائتلاف برای مبارزه با آنان و اینکه افراد این گروه با آزادی تمام میتوانند در اینترنت فعالیت کرده و حتی در سایتهای پرطرفداری چون فیس بوک و توئیتر و یوتیوب به انتشار اعمال وحشیانهء خود بپردازند، این ایده قوت گرفت.
اما در ادامه با حضور نیروهای جمهوری اسلامی و بخصوص سپاه پاسداران با سرکردگی سردار قاسم سلیمانی ما شاهد ابعادی دیگر از این ماجرا نیز بودیم. در ماهها و هفته های اخیر از طریق تلویزیون منو تو 1، مستندهای ویژه ای در خصوص گذشته ایران قبل از انقلاب و با هدف معرفی هر چه بهتر رضا شاه و پسرش و خدمات آنان به ایرانیان، به نسل جوانتر که در انزمان و حتی زمان جنگ نبوده اند، ما شاهدیم که جمهوری اسلامی نیز در حرکتی معکوس، سعی دارد سردار سلیمانی را جایگزین خلاء و کمبود بوجود آمده در جامعهء حساس امروز ایران کند. در همین خصوص برنامه های بسیاری که عمدتا برای جوانان و نوجوانان در تلویزیون و صدا و سیمای جمهوری اسلامی ساخته میشوند، همچنان اصرار دارند سلیمانی را همچون رضا شاه، فردی در خدمت مردم و تمامیت ارضی ایران و شخصی که آمده است تا ایران و ایرانی را آبرو و اعتبار دهد معرفی نمایند. در واقع ناسیونالیسم ایرانی و پهلویسم که دوباره و در زیر فشار حکومت اسلامی ایران به مردم زنده شده است، حال باید به این روش و با شیوه ای مهندسی شده از ذهن مردم دور شده و سرداری از درون خود نظام با اعتقاداتی که نمونه اش را در این 36 سال گذشته دیده ایم، نقش کمبودها و حسرتهای مردمی را کمرنگ نماید. اما بقولی این کجا و آن پدر و پسر کجا!
هر چند در این شرایط هر ایرانی وطن پرستی برای ریشه کن کردن این غدهء سرطانی آرام و قرار ندارد، نمیتوان از ارزش رفتاری قاسم سلیمانی در این خصوص ایراد گرفت اما؛ آیا براستی میتوان سردار سلیمانی را جایگزین رضا شاه و محمدرضا شاه کرد و آیا اصلا میتوان خدماتی که آن پدر و پسر با تمام ایرادات وارده به ایران و ایرانی داشته اند، را با این عملکرد مقایسه نمود؟! در روزهای آینده و طی مطالب بیشتری این موضوع را بررسی و مورد واکاوی قرار میدهیم.
با سپاس و مهر
کورش پاسیار
17مارس 2015
در ویدئوی زیر ما شاهد یکی از ترفندهای صدا و سیما و رسانه درون مرزی ایران برای پروژه جایگزینی قاسم سلیمانی با رضا شاه هستیم.
همچین در ویدئو زیر جناب شهرام همایون به طور خلاصه نقش و ایفای سردار سلیمانی در نظام اسلامی را آشکار می‌‌سازد:
https://youtu.be/qUZF4IbBvw0