حزب سکولار دمکرات ایران

rex

فاجعه جان ‌گداز به آتش كشيدن سينما ركس آبادان و مرگ اکثرکسانیکه برای دیدن فیلم گوزن ها درعصر روز 28 مرداد 1357 درآن سینما بودند يكی از مهمترين حوادث دلخراش و دردناکیست كه مذهبیون مرتجع با شقاوت تمام جهت سرعت گرفتن شورش، برای ایجاد فتنه اسلامی در ایران انجام دادند.

تا چند روز پس از آتش‌ سوزی، كسی حکومت را مسئول آن جنایت هولناک نمیدانست، اما انتشار شایعات واخباردروغ توسط آخوند ها در مساجد بعنوان جزئيات حادثه، مانند قفل بودن درهای خروجی، كيفيت مواد آتش‌زا، تأخير در خبر كردن آتش نشانی، نبودن آب در شيرهای آتش ‌نشانی، نزديك بودن شهربانی با محل سينما ركس، نظر مردم را به سوی ساواك و شهربانی برد. درحالیكه این نقشه شیطانی وهولناك توسط پاره ای از کارگزاران خمینی درآبادان برنامه ریزی و انجام شده بود.

جنایت هولناکی که عمال خمینی بدون کوچکترین شفقتی انجام دادند نشانی ازماهیت افکارو روش خمینی واطرافیان او برای دست یافتن به یک حکومت واپسگر بنام ولایت فقاهتی بود.
آدم سوزی سینما رکس آبادان را باید همسان آنچه که در کوره های آدم سوزی بازداشتگاه آشویتس در لهستان، داخا در حومه مونیخ و بازداشتگاه زاکسن هاوزن درحومه برلین گذشت تلقی کرد. با این تفاوت که ویرانه های آن بازداشتگاه ها به عنوان نماد جنایت علیه بشریت و نسل کشی نازی ها برای آیندگان همچنان حفظ شد و به نوعی موزه تبدیل گشت، اما سینما رکس آبادان سند جنایت هولناک اسلامیون متعصب وتشنه قدرت شیعه، با دروغ، نیرنگ و خدعه اسلامی به شاه و ساواک نسبت داده شد.
باقیمانده این سینما را که در طبقه دوم مجموعه ای از مغازه های یک پاساژ قرار داشت، در سال 1384 کاملا ویران نمودند ومغازه های زیر آنرا باز سازی کردند تا اثری از آن جنایت باقی نماند.

بعد ازبقدرت رسیدن خمینی حکومتی مستبد وتبهکاری با عنوان اسلامی، با سیاستی تابع ایدئولوژی خون، خشونت و مقاتله 36 سال با سرکوب وسوء استفاده ازتحمل وبردباری مردم وگماشتن ارازل و اوباش به کارهای حساس، با تمام قوا، برای بقاءش تلاش میکند. این رژیم با ماهیت جنایتکارش امنیت، آسایش و رفاه مردم را مختل کرده، فرار و مهاجرت میلیون ها ایرانی مخالف رژیم را به خارج از کشورموجب شده. این رژیم موفق شد همه انجمن های فرهنگی، سیاسی، صنفی، محلی، مذهبی، آموزشی درونمرز را سرکوب کرده و همه صدا ها را خفه کند. برای خفه کردن صدای ایرانیان خارج از کشور تروریستهای آدمکش می فرستاد و با خشن ترین روش مخالفان واقعی و یا تخیلی خود را به قتل می رسانید. شهریار شفیق، عبدالرحمان برومند،دکتر شاهپور بختیار، دکتر قاسملو، دکترشرفکندی، کوروش آریا منش، فریدون فرخزاد و ده ها تن دیگر قربانیان جانیان نظام اسلامی شدند. رژیم اسلامی با ترورشخصیت های مبارز درخارج ماهیت جنایتکارانه خودشو دراروپا هم به اثبات رسانید.

پس از حادثه تروریستی رستوران میکونوس، اخطارهای کشورهای غربی و پس از آنکه تمام کشورهای اروپایی سفرای خود را از تهران فرا خواندند و محکومیت سران نظام در دادگاه های اروپا، ناگهان نظام اسلامی متوجه شد که رویارویی با ایرانیان خارج از کشوربه آن شیوه مف
قاتله اسلامی دیگر امکان پذیر نیست وباید حیله دیگری بیاندیشد. از سال 1372 وزارت اطلاعات مزدوران کراواتی ریش تراشیده و ادکلن زده را راهی اروپا و آمریکا کرد. کار آنها دراروپا و آمریکا، ازهم پاشیدن تشکل های اپوزیسیون در خارج بود.

ترفند بعدی رژیه محمد خاتمی، و سفرهای او به خارج و گفتگوی تمدن ها برای بزک کردن چهره کریه جمهوری اسلامی بود. درازای پرداخت کمک های سرشار مالی افرادیرا اجیر میکردند که چهره واقعی نظام را به جهانیان دگرگون نشان داده وعجوزه ای بد طینت وخونریز را، زیبا روئی مهربانها نمودار کنند.

پس از شکست استراتژی خوشنمایی های خاتمی و گفتگوی تمدن ها، احمدی نژاد از راه رسید، او هم بکمک رحیم مشایی سعی کرد با افزودن بر تعداد مزدوران نظام در خارج از کشور پایگاهی برای رژیم ایجاد کند و حتی جمع کثیری را برای تشکیل کنگره ایرانیان خارج از کشور به خرج ملت ایران به تهران برد. عاقبت آن جمع هم بهتر از هواداران خاتمی نبود و با تشدید اختلافات درون نظام و خارج شدن گوی احمدی نژاد از مدار “امام”، دار و دسته ای هم که از خارج به ایران برده بود با حقارت از زندان درآوردند و سپس رهسپار برونمرز شدند.

ازطرفی بسیاری جوانان ایرانی برای گریزازرژیم واوضاع نا بسامان ایران با سفر به ترکیه و از راه های دشوارو پرهزینه برای پناهندگی دراروپا وآمریکا، سالها در کمپ های پرازدهام وکثیف در انتظار مانده و در صورت کسب پناهندگی با بیکاری یا انجام کارهای پست و بیخانمانی روبرو شدند. درهرحال رژیم آخوندی هدفش بهر نحوی پاک سازی ایران ازمخالفان و منتقدانش بود.

آینده ایران با حکومت اسلامی یعنی بردگی برای آخوند های نادان و دزد. با این رژیم باید سخت مبارزه کرد و با سرنگونی این حکومت فساد وفتنه قرون وسطائی ودوزخ خامنه ای، روحانی و سردارانش باید با رهائی از این فتنه در ایرانی آزاد، جنایت کاران سینما رکس آبادان ودیگرقریانیان این نظام تبهکار را به دادگاه ملت سپرد.

نوشته های بسیاری درمورد حادثه هولناک آدم سوزی و جنایت اسلامی سینما رکس آبادان، در 28 مرداد 1357 به قلم کشیده شده است. اما هنوز هیچکدام از آنها نتوانسته حق مطلب را آنگونه که باید و لازم است ادا کند. زیرا برنامه ریزان ومسببین واقعی این حادثه هولناک ضد مردمی، ازمقامات برجسته پیشین حکومت اسلامی به شمار می روند وسعی دارند اسرار این فاجعه ضد بشری را همچنان درسینه ها پنهان داشته بگورببرند. آنان همچنان در برابر غیر خودی ها از مصونیت کامل برخور دارند وهرگز بپای میزمحاکمه برده نشده اند.

اکنون برای اولین بارکتابی بنام “سینما رکس آبادان” بقلم آقای مجید احمدیان بانتشاررسیده و ازاین جنایت هولناک عمال و یاران خمینی ودروغیکه موجب سرعت گرفتن فتنه اسلامی شد پرده برداشته، حقایق را فاش و برملا میکند.

مردم ما باید بدانند؛ این رژیم جز چپاول، ویرانی وتباهی بازدهی نداشته ونخواهد دارشت. کاریکه این حکومت بخوبی میداند سرکوب منقدین، رن ستیزی وغارت ثروت های ایرانیان است. این رژیم عقل ومنطق هم نمپذیره ومیگوید مشروعیتش الهیه و میخواهد تا ابد پایداربماند و بچاپد. صبر وتحمل وانتظار برای تحول وتغیریا دگرگونی این رژیم فقط موجب نا امیدی وانفعال مبارزین است. امید برای بهتر شدن اوضاع براینست که مردم مقاومت منفی در حال انجام را با نافرمانی، اعتصاب و تظاهرات میلیونی برای کسب آزادی، سکولاریسم و دمکراسی گسترش بدهند و حاکمیت ملت را جایگزین حکومت استبدادی آخوندها بکنند.