حزب سکولار دمکرات ایران

بیوگرافی انجمن مهستان ایران آنگونه که سخنگوی آن آقای بهنام امینی اظهار میدارد به سال ۱۳۸۳ بر می گردد.
«باید به طور خلاصه گفت این طرح شامل بازآفرینی انجمن مهیستان ایران است آنهم بعد از ۱۴۰۰ سال که از فروپاشی نظام های ایرانی می گذرد؛ هدف از این کار، بهره گیری از توانایی مدل دموکراسی ایرانی است که تحت نام انجمن مهیستان ایران در تاریخ این سرزمین شناخته می شود و شوربختانه پس از یورش اعراب به ایران این فرمول برای همیشه از ساختار سیاسی ایران کنار گذاشته می شود.» ۱

در سال ۱۳۹۲ یعنی ۹ سال بعد از احیای این انجمن توسط جوانان ایرانی در ایران آقای کورش زعیم بدون اطلاع مسئولان
جبهه ملی ایران ایجاد نهادی بنام “مهستان” را از طریق یک سایت جدید شخصی، دوباره مطرح می نماید در حالی که ایجاد چنین نهادی همانطور که در زیر خواهد آمد از طرف مسئولان جبهه ملی ایران از دو سال پیش از آن منتفی و مردود اعلام شده بود. وی در این سایت می نویسد: “آقای ادیب برومند به ریاست افتخاری مهستان برگزیده شدند”، در حالی که حتی روح آقای ادیب برومند نیز از اینکه به چنین مقامی نائل شده اند، بی اطلاع بود!.۲
دستبرد علمی دیگری به این انجمن که شباهت زیادی با سرقت اموال منقول و غیرمنقول مقامات جمهوری اسلامی دارد، تصاحب نام «مهستان» در سال ۱۳۹۶ است که از جانب کاشف سکولاریسم، آقای اسماعیل نوری علا و هموندش حسن اعتمادی انجام گرفته است .
سخنگوی مهستان ملی ایران، آقای بهنام امینی می گوید:
«همه مهستان، مهستان می کنند اما حاضر نیستند حتی یک بار به نسخه اصلی آن گوش دهند؟ چرا؟ هر کس بسان داستان فیل در تاریکی تصوری در ذهن خود از مهستان دارد؛ باید بگویم نمیدانم چه گرفتاری بزرگی در میان اپوزیسیون ایرانی است که تا به این حد دچار خود بزرگ بینی و تکبر سیاسی شده اند.

از قدیم گفته اند سخن از لب پیر شنیدن خوش است اما در روزگار ما ، گویا جوان ترها باید پا به سن گذاشته ها را پند و نصیحت دهند و دعوت به رای و خرد کنند
جناب اقای مهندس زعیم من تقریبا بیش از ۶ سال است به حرمت بزرگان جبهه ملی و البته مشخصا دکتر بختیار در مقابل عملکرد این نهاد سکوت کرده ام اما شوربختانه جنابعالی هم گویا در ادامه همین اپوزیسیون خود بین و خود پسند همان مسیری را طی طریق می کنید که انتهایش منم منم های سیاسی است

مدتی است شما هم به سبک و سیاق دیگر گروهها آرام آرام از مهستان و مجلس مهستان سخن می گویید. البته تا جائیکه به خاطر دارم این نام از سال ۹۲ بر سر زبان شما افتاده که آنرا هم ثابت می کنیم که از ما گرفتید و باز هم مانند دیگر گروهها از جمله سلطنت طلب ها و این گروهک آقای نوری علا به جز یک نام از مهستان مورد ادعا چیز بیشتری نمی دانید آنچنان که به غلط این مجلس را دوهزار ساله می نامید.»

حکایت «مهستان» کورش زعیم چیست؟
سال ۱۳۹۲ کورش زعیم در یکی از جلسات جبهه ملی ایران پیشنهادی مبنی بر ضرورت ایجاد ارگانی به نام “مهستان” را برای این سازمان مطرح می کند اما قبل از اینکه پیشنهاد در سازمان به بحث گذاشته و در مورد آن تصمیم گیری شود، وی موضوع را در خارج از سازمان به عنوان تصمیم سازمان انتشار میدهد. بی اعتنائی او به نظر جمع و سرنوشت پیشنهادش باعث می شود که هیاًت اجرائی و شورای رهبری جبهه ملی ایران، مانند موارد دیگر، ادعای ایشان (مبنی بر وجود ارگانی بنام “مهستان”) را طی بیانیه ای با امضا رئیس شورای مرکزی و هیاًت رهبری در ۲ مرداد ، ۱۳۹۲ و همچنین طی مصاحبه ی رئیس هیاًت اجرائی سازمان به تاریخ ۷ مرداد ۱۳۹۲ مردود و منتفی اعلام نمایند.
با وجود این ایشان به دروغ در ستون “در باره ما” ادعا میکند که:
“عملی شدن این طرح بعلت شرایط خفقان سیاسی و جو بشدت امنیتی دوران دولت دهم، ممنوعیت فعالیت جبهه ملی و زندانی شدن مجدد کورش زعیم و علی رشیدی مسکوت ماند. در سال ۱۳۹۲، با تغییر دولت، تصمیم گرفته شد که طرح شورای مهستان فعال شود؛ و آقای عبدالعلی ادیب برومند، رییس شورای مرکزی و هیاًت رهبری نظامنامه مهستان را تایید و موجودیت شورای مهستان را در رسانه ها اعلام کردند”.
چنان که در بالا اشاره شد حتی روح آقای ادیب برومند نیز از این موضوع بی اطلاع بود!
شاید انگیزهً زعیم از اعلام موجودیت نهاد مجهولی به نام “مهستان” ایجاد یک جبهه ملی دیگریست تحت این نام که ضمنا رهبری بلامنازع ایشان را از ابتدا تضمین نماید.
اخیراً اسماعیل نوری علا از راه مصاحبه با او، چه از روی خصومت با جبهه ملی و چه برای پر کردن جای مصاحبه گری از داخل کشور، مرتبا نظرات آقای رعیم را پخش می کند و متاًسفانه همه جا این نظرات به عنوان مواضع جبهه ملی ایران وانمود می شود.
چهار سال پیش دوستانی در خارج از کشور عواقب اقدامات مخرب آقای زعیم را که به طرز فاحشی بر گفتارهای افشاگرانه ایشان علیه جمهوری اسلامی می چربد به ایشان تذکر دادند و نوشتند که آنچه برای ارگانهای مسؤل جبهه ملی در داخل و خارج مهم است، صدماتی است که ایشان به اعتماد عمومی نسبت به جبهه ملی وارد می آورد. بارها به ایشان تذکر داده شده که «این رفتار یک فرد تشکیلاتی نیست. بخصوص که غیر از اصول تشکیلاتی، ضوابط اخلاقی نانوشته ای در درون جبهه ملی برقرار است که برگرفته از رفتار و اخلاق دکتر محمد مصدق برای خدمت به مردم و منافع ملی است. اینکه برای مثال یک «جبهه» ای نباید خود را بالاتر و مهمتر از اعضای دیگر تلقی کند و نظرات خود را عین مصوبات سازمان تلقی نماید. یک عضو جبهه ملی نباید در بیرون به گونه ای رفتار کند که گویا سخنگو یا رهبر انتخاب شده جبهه ملی است و عقیده همه اعضا و هواداران را نمایندگی میکند».۳
حکایت «مهستان» اسماعیل نوری علا چیست؟
سال گذشته در یکی از محفل های سالانه در شهر کلن آلمان، ناگهان اسماعیل نوری علا عیناً هدف و آرمان و محتوای یک سازمان سیاسی دیگر را که با خون دل در سال ۱۳۸۳ در ایران تشکیل شده بود تصاحب کرد و تحت عنوان پیشنهاد خود و جمعی از دوستان مطرح کرده و به نام خود معرفی نمود. همانگونه که در بالا اشاره شد سازمان سیاسی مهیستان ایران (مهستان) که آقای بهنام امینی سخنگوی آن است برایند یک کار پژوهشی گسترده ای است که آغاز پژوهش آن به سال ۱۳۸۳خورشیدی بر می گردد.
نوری علا پس از محفل شهر کلن در مصاحبه با روزنامه ی کیهان لندن می گوید: هر که دلسوز مملکت است به «مهستان» بپیوندد.۴
نوری علا در پاسخ خبرنگار کیهان لندن که می پرسد:
ـ شما اما از احزاب و گروه‌ها دعوت نکردید و در مانیفست شما هم نیست…
می گوید:
-نه، از آنها دعوت نکردیم به خاطر اینکه در تجربه دیدیم که نمی‌توانیم با گروه ها این کار را انجام بدهیم. گروه‌ها همه خودشان را در سلول های دربسته زندانی کرده‌اند و به دلایل مختلف جلو نمی‌آیند. از جمله ترس هژمونی بقیه و یا هژمونی
دعوت‌کننده.۴
مهستان ملی ایران از زبان سخنگویش، بهنام امینی
سخنران این انجمن به طور خلاصه گفته است که «این طرح شامل بازآفرینی انجمن مهیستان ایران است آنهم بعد از ۱۴۰۰ سال که از فروپاشی نظام های ایرانی می گذرد ، هدف از این کار ،بهره گیری از تواناییی مدل دموکراسی ایرانی است که تحت نام انجمن مهیستان ایران در تاریخ این سرزمین شناخته می شود و شوربختانه پس از یورش اعراب به ایران این فرمول برای همیشه از ساختار سیاسی ایران کنار گذاشته شد. آنگونه که در مرام نامه این سازمان توضیح داده شده آرمان نهایی این سازمان تلاش برای تشکیل دوباره مهیستان ملی ایران است و همانظور که اشاره شد برای نخستین بار پس از ۱۴ سده این سازمان افتخار آن را داشته ، که بار دیگر آنرا از دل تاریخ بیرون کشیده و با باز افرینی و طراحی ساختاری امروزی آنرا وارد ادبیات سیاسی ایران بنماید؛ مجموعه این پژوهش در قالب کتابی اگر چه آماده است اما به دلایلی که توضیح داده خواهد شد هنوز چاپ نگردیده است. همه اسناد این موضوع در زمان لازم در اختیار رسانه ها و افکار عمومی قرار داده خواهد شد و بی شک هیچ فرد، شخص، سازمان و گروهی نمی تواند مدعی طراحی و پیشنهاد ایده اولیه انجمن مهیستان ایران باشد. و از همین جا اعلام می نماییم هر شخص و سازمانی مدعی چنین ایده است از همین جا او را به مناظره عمومی در این باره دعوت می کنیم.»

سخنگوی انجمن مهستان ایران می گوید: «دوستان و سروران عزیزم، من بهنام امینی که سابقه سیاسی من به حدود ۲۰ سال پیش از این بر می گردد ،احیانا برای بسیاری از شما دوستان با نام مهیستان بختیاری شناخته می شوم باید بگویم این اندیشه و این ایده یعنی نگارش مکتوب و جمع آوری منسجم آن از سال ۸۳ آغاز شد اگرچه وهمانطور که مستحضر می باشید و در سوابق بنده هم موجود است در طی ۲۰ سالی که از عمر فعالیت سیاسی من می گذرد دست کم بنده ۱۵ سال اخیر در همه فعالیت های سیاسی و حتی ژورنالیستی ام از این نام استفاده کردم (مهیستان بختیاری) هم به جهت حضور من در ایران و جلوگیری از شناسایی ام توسط نیروهای امنیتی و هم از طرفی با انتخاب این نام تلاش داشتم در واقع به صورتی سمبلیک اذهان عمومی را بار دیگر با اندیشه مهیستان ایرانی آشنا نمایم در طی این مدت از هنگام فعالیت من در جریان جنبش دانشجویی ۱۸ تیر تا جنبش سبز ایران از مصاحبه ها و گفتگو و گزارش های من با تلوزیون صدای آمریکا و تلویزیون ایران فردا، تا تلویزیون کانال یک و تلویزیون اندیشه و دیگر رسانه های نوشتاری همواره از این نام استفاده کرده ام. تا علاوه بر کار نگارش و طراحی آن، در مصاحبه ها و جلسات عمومی هم با گزینش این نام سیاسی برای خودم به صورتی تبلیغی اذهان عمومی را به این نام متوجه نمایم.

مهستان

از سوی دیگر آخرین بازداشت و زندانی شدن من در ایران حدود ۶ سال پیش بوده و بخش عمده بازجویی های من در ارتباط با ایده مهیستان (مهستان ) است و اساس خروج اجباری من از ایران هم باز به دلایلی که توضیح داده خواهد شد همین مسئله بوده است.»

سخنگوی انجمن مهستان ایران اضافه می کند: «با این همه این نخستین بار نیست که این ایده از سوی اشخاص و سازمان های سیاسی مورد ستم و تضییع و دست اندازی واقع می شود ، اما در مورد اخیر شاید سیستماتیک ترین نوع آن بود که برخلاف موارد قبلی ما خود را موظف به روشنگری و دفاع از حقوق خود می دانیم.»

«این توضیح را فعلا در اینجا کافی میدانم و این خبر را همینجا اعلام می کنیم که طی روزهای آینده نوشته ای بسیار مهم جهت آگاهی افکار عمومی را در فضای عمومی و رسانه ای منتشر خواهیم کردو از همین جا اعلام می نماییم که تا پیگیری چند و چون این اتفاق، یقینا پیگیر این موضع خواهیم بود. و این قول را به هموندان و عزیزان در داخل کشور خواهیم داد که تا روشن شدن و به نتیجه رساندن این موضوع از پای نخواهیم نشست.»

نقش رسانه های خارج از کشور، (تلویزیون ها)
شایان ذکر است که تلویزیون های ایرانی خارج از کشور و بویژه آقایان شهرام همایون، پرویز کاردان و سعید بهبهانی که این روزها در پخش برنامه های مهستان “من درآوردی” نوری علا و حسن اعتمادی و مصاحبه های روزانه با آنان با یکدیگر رقابت می کنند، همگی در ارتباط با سازمان سیاسی مهستان ایران و سخنگوی آن آقای بهنام امینی سکوت کرده اند و با وجود اینکه ایشان بارها آمادگی خود برای یک مناظره با اسماعیل نوری علا در باره ی مهستان را اعلام و تقاضای ترتیب چنین مناظره ای را کرده اند، معلوم نیست آقایان محترمی که خود را در رسانه هایشان طرفدار عدالت و دموکراسی معرفی می نمایند چرا از تشکیل چنین مناظره ای طفره میروند.
جالب است که شهرام همایون چند سال پیش در مورد نوری علا دست به افشاگری زده و او را چنین معرفی کرده بود.« نوری علا مجرم است و باید محاکمه شود.» ۵ ولی امروز او تغییر جهت داده و در طرفداری از این شخص و پیروی از کیش شخصیت نوری علا با دیگر همکارانش رقابت می کند و روز به روز نیز طرفداران خود را از دست میدهد.
این روزها جمعی از نزدیک ترین حلقه های نزدیک به شهرام همایون دیگر سکوت را جایز ندانسته و در اینجا و آنجا با نوشتن مقاله علیه نوری علا مخالفت خود با تغییر روش شهرام همایون را ابراز می دارند.

برای مثال آقای علی جوادی در سایت «آزادی بیان» تحت عنوان «شرط بندی روی اسب بازنده!»، یکبار در دفاع از خمینی ، این بار در دفاع از رضا پهلوی» در باره ی نوری علا می نویسد: ۷
«اسماعیل نوری علا در بحبوبه تحولات انقلابی ٥٧ در دفاع از خمینی می نویسد:
“امام خمینی پدیده‌ای تازه و دلگرم کننده در تاریخ تشیع است. او رهبر سیاسی جنبش است، جنبشی که تعریفی جز برانداختن ظلم و تقلید کورکورانه و شکستن بت‌های دیکتاتوری سیاسی و مذهبی ندارد. چه کسی امتحان کرده تا بداند آیا از همه علما به علم و دین واقف‌تر است یا نه؟ و چگونه این اعلمیت، در نتیجه، رهبری غیر انتخابی و تحمیلی، مردم را به تقلید از او کشانده است؟”
و این چنین ادامه میدهد:
“نه! امام خمینی را مردم “انتخاب” کرده‌اند، به جهت آن ‌که در عین علم به احکام شرع به مقام ارشدیت نیز رسیده است.او در پی آن نیست تا قشر روحانیت را حاکم بر سرنوشت ما کند، بلکه در پی آن است تا ما را از دیکتاتوری همه اقشار حاکم و خواستار اطاعت کورکورانه برهاند. و هر آن‌ کس از روحانیت سنتی که در این راه قدم گذارد مقدمش گرامی است، اما اگر تردیدی در این راه از خود نشان دهد دیگر کسی برای رساله و اعلمیت و زهدش فاتحه هم نمی‌خواند”.»

علی جوادی ادامه میدهد:
«تکان دهنده است. حتی تکرار و بازنویسی چنین مطالبی در بیان فردی که بنیانگذار حکومت جهل و خون و مذهب است، تکان دهنده است. و هیچ عذر و بهانه ای، هیچ توجیهی مصائب چنین “انتخابی” را تخفیف نمیدهد. نه! خمینی “انتخاب” هیچ مردمی نبود. خمینی و آلترناتیو کثیف اسلامی را بر روی شانه های جنبش عقب مانده و ارتجاعی ملی – اسلامی و سنت شرق زده و اسلام زده، روشنفکران بر جامعه و مردم تحمیل کردند. خمینی محصول مهندسی افکار عمومی و تلاش مستشاران و مشاوران نظامی آمریکا و متحدین اش بود. خمینی “انتخاب” غرب در کنفرانس گوآدلوپ بود.»
جوادی می نویسد: «آن دوران اکنون سپری شده است. اسماعیل نوری علا بار دیگر منتقد شد، منتقد دوران حکومت مذهبی. اما باز شرایط جامعه متحول و انقلابی است. بار دیگر جامعه وارد دوران پر پیچ و خمی شده است. بار دیگر مساًله انتخاب سیاسی و آلترناتیو ها باز و مطرح شده است. و آقای نوری علا باز از قرار “انتخاب” کرده است. و از قرار بار دیگر نیز بر روی اسب بازنده شرط بندی کرده است. چگونه؟ چرا؟»
نوری علا در مطلبی تحت عنوان: “پاسخ تاریخی یک شاهزاده به یک برنامه ساز کنجکاو” می نویسد:
“اما در آن لحظه ی میانی مصاحبه، مهدی (فلاحتی)، بی آنکه واکنش خاصی را پیش بینی کرده باشد، توپ اش را شلیک میکند: از نوه دو پادشاه ایران، از ولیعهد محمد رضا شاه، از شاهزاده رضا پهلوی، و از کسی که برخی تعظیم کنان اعلیحضرت همایونی اش می خوانند می پرسد: “شما سلطنت طلب هستید یا جمهوریخواه؟”
و نوری علا به نقل از “شاهزاده اش” و با تایید ادامه میدهد:
“اگر نهایتا قرار باشد نظام پادشاهی شکل آینده نظام باشد… نمی تواند هیچ چیزی به غیر از آنچه که شبیه آن را مثلا در سوئد یا در هلند و ژاپن می بینیم باشد”… یعنی اگر بگویید ما می توانیم یک پادشاهی در مملکت داشته باشیم که جزو فرهنگ کشور ماست و می نشیند آن بالا، مثل پادشاه سوئد یا ژاپن یا ملکه الیزابت، و کاری به سیاست ندارد، یک نفوذی از نظر فکر دارد، ولی قانون اساسی مشخصا این وظیفه را به عهده آن مقام نگذاشته در آن مملکت، آن وقت شاید معنی پیدا کند”.

سخن آخر
انتظار می رود مجریان تلویزیون های خارج از کشور، بویژه آقایان شهرام همایون ۵ و پرویز کاردان۶، در جهت آگاهی هموطنان ارجمند یک مناظره بین آقایان اسماعیل نوری علا و بهنام امینی سخنگوی سازمان مهستان ایران ترتیب دهند تا مردم بدانند که گروه سیاسی انجمن مهیستان (ایران) نخستین گروه سیاسی در ایران بود که پس از ۱۴ سده بار دیگر نام مهیستان و سامانه مهیستان را بر سر زبان ها انداخت و ثابت کرد که این سامانه قدمتی بسیار کهن تر در تاریخ ایران دارد.

منابع و مآخذ:
۱ https://www.youtube.com/watch?time_continue=5&v=LNZd3-nWYNo
۲ http://kouroshzaim.org/DetailsData.asp?IDdata=586
۳ http://isdmovement.com/Mehestan/Newsletter/1.011918.pdf
۴ https://kayhan.london/fa/1396/09/07/اسماعیل-نوری%e2%80%8cعلا-هر-که-دلسوز-مملکت
۵ https://www.youtube.com/watch?v=zC9Rcgepjlw
۶ https://www.youtube.com/watch?v=sMf0LlvDd0U&t=1s برنامه کاردان
۷ http://www.azadi-b.com/G/2018/06/post_355.html

دکتر پرویز داورپناه ، ۲۱ شهریورماه ۱۳۹۷