حزب سکولار دمکرات ایران

3257_Secularism-300x263

درکشورهای پیشرفته دنیا، بویژه اروپائی، جدائی ادیان وایدئولوژیهای افراطی ازسیاست وحکومت امریست کاملا متداول. زیرا ادیان توحیدی میگویند حاکمیت یا حکومت متعلق به خداست که آنرا به نمایندگانش منتقل کرده. بطوریکه مدعیان و بانیان ادیان با فریبکاری و خدعه، حاکمیت را ازمردم میگیرند و بنام خدا استبداد دینی برپا کرده خود کامه حکومت میکنند. کشورهای اروپائی نزدیک به 900 سال درجهنم حکومت های استبدادی و باتلاقی از خرافات دست و پا میزدند. اروپا برای رهانی از استبداد دین، مذهب، ایدئولوژی های افراطی و رسیدن به حاکمیت مردم (دمکراسی) راهی طولانی، سخت وپرهزینه ایرا پیمود. نهضت روشنگری یا رنسانس (رستاخیز) اروپا، مبارزه ای سخت وطولانی برای رواج علم و دانش، اصلاح دین و پایان دادن به جهنم قرون وسطی ایکه ساخته وپرداخته حکومت کلیسای کاتولیک بود، صد ها سال مبارزه کرد ودرنهایت با کسب سکولاریته و لائیسیته، به حاکمیت دین، مذهب، وایدئولوژیهای افراطی خاتمه داد. در نتیجه آن دانش‌، معرفت و عقلانیت دست بالا گرفت، آزادی، دمکراسی، رفاه ومدرنیته نهادینه شد.

سکولاریسم و لائیسیته هر دو خواهان جدائی ادینان از سیاست، حکومت و مدنیتند. سکولار معمولا صفت اندیشه ی انسان است و با جامعه و حکومتی که بر اساس این اندیشه ساخته شده باشد نیز همراه میشود. اما لائیک نه صفت فرد است و نه جامعه و فقط صفت حکومت است. بنابراین ما هم انسان سکولار داریم و هم جامعه و حکومت سکولار اما فقط حکومت لائیک داریم و انسان و جامعه لائیک نداریم، ازاینرو کاربرد آنها نادرست میباشد. 

ایدئولوژی سکولاریسم برپایه هستی شناسی و معرفت شناسی استوارشده است. زیرا دانش‌ ودانستنی‌ها سکولارند، موجب روشنائی ذهن واندیشه ورشد وسعت دید بشرمیشوند. بهرحال منظوراز سکولاریسم، عدم دخالت دین ومذهب وقوانینش درامورمدنی، سیاسی وحکومتیست. بعبارت دیگر؛ جلوگیری از نفوذ دین و مذهب وقوانین مطلق آن در امور و قوانین جامعه انسانی. بهر روی باورداشتن به جدائی دین از سیاست و حکومت، برای باورداشتن به آزادی، حقوق بشرو حق حاکمیت مردمی الزامیست ویک پیش شرط تلقی میشود. باید توجه کرد که سکولار بودن ضدیت یا نفی دین ومذهب نیست. بلکه درعین احترام به باورهای دیگران از دخالت کردن درامورسیاسی، مدنی و حکومتی جلوگیری میکند وارجهیت به خردمندان میدهد تا با معرفت وعقلانیت، از ارزش‌ها و کنش ‌هائیکه باید از نفوذ دین ومذهب مصون بوده وآلوده به خرافات نشوند حفظ و حراست بشود. نقطه مقابل سکولاریسم، باورداشتن به دین ومذهب است که ارتباطی تنگاتنگ با توهم وخرافه گرائی دارد. خرافه گرائی، ازنادانی، ترس ازناشناخته ها، درک نادرست رابطه علت ومعلول، از باورداشتن به امداد هاغیبی، سحرو جادو، جن وارواح برمیخیزد. معمولا افراد متدین، خرافه گرا، متوهم و پایبند به قوانین ومحدودیت های واپسگرای دین ومذهب و بی بهره ازباوربه آزادی و حقوق بشربرای خود و دیگرانند. جامعه شناس بسیار توانای آلمانی “ماکس وبر”میگوید سکولاریسم بهترین راه برای توهم‌ زدایی از جهان است.

این یک واقعیت است که درجامعه مدنی، مذهبی ودهقانی ایران برای افراد بسیاری دین و متافیزیک، پشتیبانی روانی برای زندگی روزانه و روند کارهای آنها میباشد. حتی میتوان گفت دین و مذهب برای اعتماد بنفس وشکوفائی در کار و زندگی بسیاری افراد، اثری غیر قابل انکار دارد. به این معنی که حذف یکباره دین و مذهب وادای مراسم آن برای بسیاری قابل تحمل ومقدور نبوده موجب نا رضائی و تشنج در جامعه خواهد شد. لذا ابرازاحترام به باورهائیکه درحریم خصوصی معتبر و قابل اجرا هستند وجدیت در افزایش دانش و دیدگاه هائیکه، بی اساس بودن بسیاری باورهای دینی-مذهبی را تائید میکنند، بمرورازتاثیر گذاری روانی آنها خواهد کاست. برخلاف نظریه برخی از مخالفان جمهوری اسلامی، هرگز احتیاجی برای به کنار راندن دین یا حذف آن درجامعه وجود ندارد. زیرا مهمترین وظیفه دین و مذهب درهرجامعه ای راهنمائی وجهت دادن بسوی راستی، نیکوئی وروشنائیست که میباید ازآن استفاده کرد وبه کارکرد اخلاقی آن بعنوان یک نهاد مدنی همچنان احترام گذاشت.

لائیسیته یک وظیفه برای حکومت و دولت است که ادیان و مذاهب را به رسمیت نشناسد وازعدم دخالت آنها علاوه بر سیاست و حکومت در سایر نهادهای جامعه بشدت پشتیبانی کند. لائیسیته در فرانسه صرفا منطق تاریخی دارد. زیرا به جهت نارضایتی مردم فرانسه از دخالتهای کلیسا در امور جاری و تاثیر منفی آن بر روند حکومتی و مدیریت جامعه، خواستار عدم دخالت نهاد دین در سایر نهادهای جامعه بویژه نهاد حکومت شدند، که این خواسته درسال 1905 بطورقانونی توسط حکومتگران اجراء گشت واز سوی بانیان کلیسا هم پذیرفته شد. زیرا آنها گرفتارشدن درحکومتی شبیه سلطه دولت انگلیس بر کلیسا را نمیخواستند. به این ترتیب حکومت لائیک به وظیفه خودش عمل میکند وهیچ دین و مذهبی را برسمیت نمیشناسد. در حکومت لائیک حمل نمادهای مذهبی برجسته مانند نیم کلاه یهودیها، حجاب اسلامی، دستاربستن سیک ها وصلیب، درمدارس و مراکز دولتی ممنوعند. تلویزین های شبکه دولتی حق ندارند مراسم مذهبی پخش کنند. کشیش ها اجازه کار دولتی یا سیاسی را ندارند.

پس از برکناری کلیت نظام اسلامی، تاسیس یک رژیم لائیک درایران که بیش از 50 در صد شهروندانش مسلمان و به مذهب شیعه معتقد هستند، با مشکلات بسیاری مواجه خواهد شد. ما اگر به سوی ترکیه لائیک توجه کنیم که حدود نود سال پیش تاسیس شد، امروزبیش از 50 در صد شهروندانش خواستار یک نظام اسلامی هستند واز قوانین واپسگرای اسلامی طرفداری میکنند. یا اینکه روسیه را در نظر بگیریم که پس از بیش از نود سال رژیم آتئیست سوسیالیستی (کمونیستی)، پس از فروپاشی آن نظام نه اینکه دین از بین نرفت بلکه بشدت هم گسترش یافت.

با بهره بردن ازتجربیات گذشته، شایسته است که ادیان برای جلوگیری ازخرافه وبنیادگرایی، تحت نظرحکومتی سکولار به مسئولیت های عمومی خود ادامه بدهند. با بالا بردن سواد و آگاهی جامعه مردم خود به بی اهمیت بودن ادیان درامورجاری پی ببرند و از آن دوری جویند. تجربه طولانی با ادیان، مذاهب وایدئولوژی های افراطی وبانیان آنها، نشان داده، که جنایات، صدمات و مضرات آنها برای بشر بمراتب افزونتراز فوائدشان بوده است.

دکتر بهرام آبار، 29 آگوست 2017