حزب سکولار دمکرات ایران

iran

کارزار رسانه ای بی سابقه ای چه از طرف رژیم در داخل و چه در رسانه های حامی رژیم در غرب براه افتاده است تا نگرانی ها از تغییر شرایط  که محصول تلاش مشترک مماشات چیان برای کنترل فضا و تکان خوردن چرخ دنده گفتمان سیاسی عمومی از توهم اصلاحات به سوی تغییر رژیم است، را به نمایش بگذارند

طی سالهای گذشته، آنچه که سیاست مماشات غرب، لابی رژیم در واشنگتن، اصلاح طلبان در داخل و خارج، رسانه های ایرانی در خارج مانند صدای آمریکا، بی بی سی، رادیو فردا و یک دوجین از حامیان رژیم از نگهدار و کشتگر گرفته تا بهنود و گنجی و .. را در صف واحد قرار داده است، تلاش مشترک آنها برای کنترل فضا و گفتمان سیاسی در چهارچوب اصلاح رژیم یا همان تحول تدریجی آن از جناح تندرو به جناج معتدل بوده است. این افراد و رسانه ها با استفاده از همه امدادهای مرعی و غیبی که از طرف محافل مماشات در غرب به آنها رسیده است و با دخیل بستن به هر امامزاده ای تلاش کرده اند تا مبادا خدای ناکرده این نوع گفتمان کمرنگ شده و مردم از کل نظام و همه جناح های ریز و درشت ان مأیوس شده و راه نجاتشان را در خلاصی از این رژیم قرون وسطائی ببینند.

اکنون یکسال از برجام و سه سال از بروی کار آمدن روحانی می گذرد و همگان به وضوح می بینند که نه تنها وضعیت حقوق بشر در ایران بهبود نیافته، بلکه سرکوب و اختناق و مسدود کردن فضای سیاسی و مدنی افزایش یافته است. وضعیت اقتصادی مردم نیز بهبود نیافته، گرانی و بیکاری و گرسنگی اقشار مختلف مردم به طور روزا فزون در حال افزایش است و هیچ چشم انداز روشنی برای خروج از این سیاهچال اقتصادی مشاهده نمی شود. البته برای جماعت ذکر شده در بالا این امر تازگی نداشته و از دوران خاتمی تاکنون هربار علیرغم برعکس شدن وعده و وعید های اتنخاباتی و ترغیب مردم برای حمایت از یکی از جناحهای رژیم، دوباره ایرانیان را برای شرکت در دور بعدی هر انتخابات رژیم، از خبرگان گرفته تا مجلس شورا و یا ریاست جمهوری و برگزیدن مشتی جنایتکار دیگر، ترغیب کرده اند.

اما دو واقعه طی یکماه گذشته مجموعه گروهها، افراد و دسته بندی مذکور را به شدت نگران کرده و این افراد و رسانه ها به سان مورچگانی که آب در لانه اشان ریخته شده باشد، به شدت به تناقض گویی افتاده و آه و فغان سر می دهند.

اولین واقعه سیاست جدید حزب دمکرات کردستان ایران (حدکا) برای حضور در شهرها و مناطق کردستان ایران و دفاع مسلحانه از خود در برابر تهاجم رژیم بود که توسط دبیر کل آن در نوروز امسال اعلام شد. در ماه گذشته طی چند درگیری حزب دمکرات کردستان ایران در دفاع از خود، به رژیم و نیروهای جنایتکار رژیم تلفاتی وارد کرد و طی این درگیریها، پیشمرگان و کادرهای حزب نیز جان خود را از دست دادند. در ادامه این سیاست حدکا، حمایت عمومی از فراخوان حزب در اعتصاب عمومی علیرغم یورش و حمله اوباش و نیروی سرکوبگر رژیم به کسبه مغازه داران شهرهای مختلف مبدل به نوعی نظر سنجی عملی در میان مردم به جان آمده کردستان ایران شد. مردم عملا نشان دادند که از سیاست جدید حدکا استقبال می کنند.

اما جالبتر از حرکات وحشتزده رژیم، تحرکات باصطلاح روشنفکران و چپ نمایان، اصلاح طلبان و طرفداران رژیم در خارج از کشور و دنیای مجازی در قبال سیاست اعلام شده حدکا بود. نامه شماری از نویسندگان و روشنفکران ایرانی به حدکا و توصیه آنان برای خویشتنداری حزب بمنظور برای حفاظت از دستاوردهای دمکراسی بسیار دیدنی است. سازمان اکثریت نیز طی هشداری به حدکا از رهبری حزب می خواهد برای تنگتر نشدن فضای مدنی به پیامدهای منفی و زیانبار درگیری نظامی در کردستان ایران مکثی دوباره کند. راه کارگر طی اطلاعیه ای به سرزنش حدکا می پردازد و معلوم نیست از جانب چه کسانی می گوید که کردستان به دفاع نظامی احتیاج ندارد.

واقعه دوم گردهمایی مجاهدین خلق در تاریخ 9 ژوئیه امسال در پاریس بود. مجاهدین هر ساله دراولین ماه تابستان، گردهمایی بزرگی با شرکت اعضاء و هواداران خود از سراسر جهان برگزار می کنند. در این مراسم از سیاستمداران کشورهای گوناگون بالاخص غربی و عربی دعوت می شود تا همراه با برگزار کنندگان ، رژیم جمهوری اسلامی را در سطح بین المللی به چالش کشیده و افکار عمومی را از طریق گزارشات و پوشش خبری رسانه های بین المللی بر علیه رژیم حاکم برانگیزند. همچنین برگزاری اینگونه مراسم ها و ارتباط با سیاستمداران غربی، به مجاهدین امکان داده است تا از نفوذ سیاسی بدست آمده، برای تأمین حفاظت اعضاء خود در کمپ لیبرتی و پیش از آن در اشرف ایجاد کنند. طبیعی است که در فقدان این ارتباطات و عدم بهره برداری از این نفوذ سیاسی، رژیم ایران که نیروی مسلط سیاسی و نظامی در عراق است تاکنون همه مجاهدین را کشته یا دستگیر کرده بود.

گردهمایی امسال مجاهدین با حضور مقامات کنونی و سابق آمریکائی و اروپائی و همچنین هیئت پارلمانی مصر و گروههای مسلح سوری متحد ارتش آزاد و همچنین ترکی الفیصل برگزار شد. ترکی الفیصل به عنوان یکی از تاثیر گذار ترین نظریه پردازان سیاسی در دستگاه حاکم عربستان ، توجهات بسیاری را در میان تحلیلگران سیاست، جماعت ذکر شده در بالا و دستگاه سیاست مماشات جلب کرد.

از آنجا که حاکمیت عربستان از طرف رژیم مورد تهدید جدی و عملی قرار گرفته و برای حفظ خود به مقابله با رژیم در منطقه پرداخته است، از اینرو، حضور ترکی الفیصل را میتوان نشانه ای از حمایت سیاسی عربستان از مجاهدین و از خط سرنگونی رژیم دانست. افزایش توجهات و حساسیتها با این واقعیت به اوج خود می رسد که ترکی الفیصل یک مقام سابق دولت خارجی نیست و این حمایت می تواند مستقیما به سیاست راه پیدا کند.

در نتیجه، کارزار رسانه ای بی سابقه ای چه از طرف رژیم در داخل و چه در رسانه های حامی رژیم در غرب براه افتاد تا نگرانی شان از تغییر شرایط و بخصوص تکان خوردن چرخ دنده گفتمان سیاسی عمومی از توهم اصلاحات به سوی تغییر رژیم را به نمایش بگذارند.

دقیقا به خاطر همین نکته کلیدی است که دستگاه نظری جریانات و افراد متوهم به وارونه گویی های مضحک روی می آورند. به یکی از این وارونه گویی ها توجه کنید که چگونه آسمان به ریسمان بافته می شود تا دلیل حضور ترکی الفیصل در این گردهمایی توضیح داده شود:

“ابرقدرت جدیدی در خاورمیانه جایگزین آمریکا خواهد شد: اسرائیل. دولت دست راستی این کشور برای فتح منطقه و ترسیم نقشه ی اسرائیل بزرگ، با دیپلماسی ارعاب، کشورهای عرب را در کنار خود قرار داده است. در سایه ی این تحولات به نظر می رسد که تل آویو دیگر به رژیم دست نشانده ی خود در تهران نیازی نداشته باشد. ماموریت جمهوری اسلامی که به نابودی و جنگ کشاندن کشورهای مهم منطقه بود رو به اتمام است. اینک وقت جایگزین کردن آن فرا رسیده است. یا از طریق یک جنگ یا به شکلی دیگر. این وظیفه را نتانیاهو به عهده ی هم پیمانان عرب خود در منطقه گذاشته و آنها نیز با بهره گیری از بخشی از نیروهای اپوزیسیون به این مهم اقدام خواهند کرد. بر اساس این فرضیه تنش، فشار، جنگ و تغییر رژیم، از نوع کنترل شده، در راه است.”

نوشته فوق به این معنی است که اسرائیل تاکنون از رژیم ایران برای ترساندن و ایجاد جنگ در میان عربها استفاده می کرد و اکنون که ماموریت رژیم ایران تمام شده، کشورهای عربی، این بار نیز بدستور اسرائیل، ماموریت یافته اند تا با کمک اپوزیسون ایران، جمهوری اسلامی را به صورت کنترل شده تغییر دهند. طبیعتا برای ارائه چنین پریشان فکری های بیمارگونه نیازی به کراوات و پز روشنفکری نیست و کافی است به رسانه های وابسته به سپاه و خطبه های نماز جمعه نگاه کنیم که آل سعود را آل یهود می نامند و از اتحاد اسرائیل و اعراب برای گسترش تروریسم و مقابله با جمهوری اسلامی که تنها پایگاه مقاومت در برابر صهیونیسم بین اللملی است سخن میگویند.

از این دست تحلیلهای سطحی که با سراسیمگی منتشر می شوند در فضای مجازی کم نیست. واکنش اصلاح طبان بخصوص آنانیکه در خارج از کشور بسر می برند از همه جالبتر است. عطاالله مهاجرانی که به گفته ویکی لیکس خود از مستمری بگیران خاندان سعودی بوده است، به همراه تنی چند از همپالگی هایش از بیان نگرانی حمایت عربستان از تغییر رژیم بصورت مشخص و حمایت از مجاهدین دریغ نمی کند. رسانه های فارسی زبان نیز با تهیه برنامه هایی که عمدتا با شرکت مخالفین خط سرنگونی رژیم اجرا می شود، سراسیمگی خود را به نمایش می گذارند.

به هر حال این خود رژیم است که معبر هرگونه گشایش داخلی را در گذشته و حال مسدود کرده است. اکنون توان مجموعه ارکستر مماشات چیان با رژیم در حفظ گفتمان سیاسی موجود و امید به تغییر تدریجی رژیم، به انتهای خود می رسد.