حزب سکولار دمکرات ایران

22559_934
“حکومت فدرال استانی” را عده ای معادل “حکومت نا متمرکز” میدانند. درصورتیکه “فدرال” یک ترکیب سیاسی-حکومتی وقابل بسط وگسترش است و چگونگی آن از پیش تعيين شده و اندیشه جدائی خواهی* را در ماهیت خود نهفته دارد. اما حکومت نا متمرکز درمحدوده معینی قرار دارد ودریک جامعه سکولار دمکرات افکار جدائی خواهی را خنثی میکند.
اواخر قرن نوزدهم روشنفکران ایرانی به تقلید از ترکیه عثمانی که به مشروطیت گرویده بود، ایده مشروطیت را به ایران آوردند و آنرا بکمک بازرگانان وآخوند های نسبتا روشنفکر بثمر رسانیدند.
قبل ازانقلاب مشروطیت، كشور ايران به صورت متمركز اداره میشد وقدرت کاملا در اختیار شاه قرار داشت وهرحكمی میباید به تائید وى میرسید. بعد از انقلاب مشروطه يكى از خواسته هاى مبارزان و مشروطه خواهان تشكيل حکومتی نا متمرکز برای کاستن قدرت وحكومت مركزى بود. دراين راستا تشكيل انجمن هاى ايالتى و ولايتى به موجب اصل 91 و 92 متمم قانون اساسى مشروطه، تصویب شد. سال 1285 شمسى ، بموجب این قانون کشورايران به ايالات ، ولايات ، بلوكات و نواحى تقسيم گشت. ايالت ، قسمتى از کشور بود که حاكم آن والى ناميده میشد. ولايت نام يك شهر حاكم نشين و توابع آن بود. ولايت میتوانست تحت نظر ايالت و يا تابع مرکزباشد. قانون مذکورممالك محروسه ايران را به ايالات؛ آذربايجان ، فارس ، خراسان و سيستان ، كرمان و بلوچستان و دوازده ولايت؛ گيلان ، مازندران ، كردستان ، لرستان ، خوزستان ، عراق عجم ، استر آباد ، زنجان ، كرمانشاهان ، همدان ، اصفهان ، يزد و تهران بعنوان مرکزتقسيم کرده بود. به موجب این قانون انجمن هاى ايالتى و ولايتى در مركز هر ايالت (انجمنى به نام انجمن ايالتى) و در مركز هر ولايت (انجمنى به نام انجمن ولايتى} به ترتيبى كه قانون تعيين كرده بود میتوانست تشكيل گردد . اما بخاطر مخالفت آخوند ها، قانون انجمن هاى ايالتى و ولايتى اجراء نشده مسكوت ماند.
یک باردیگر، لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی ، در 16 مهر 1341 در کابینه اسداللّه علَم تصویب شد. هدف از تصویب این لایحه تشکیل انجمنهایی در روستاها و شهرها و استانها بر پایة آرای عمومی جهت اداره کشور بطورنا متمرکز بود. سه شرط مندرج در این لایحه؛ حذف مسلمان بودن از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان ، انجام مراسم تحلیف با هریک از کتب دینی مورد قبول و حق رأی زنان، مورد اعتراض و مخالفتهای شدید آخوند ها قرار گرفت و به سرکردگی خمینی شورش وبلواهای بسیاری بوقوع پیوست. سرانجام، علی رغم مقاومت دو ماهه، در 10 آذر 1341 علم مجبور به اعلام لغو این لایحه شد.
در این میان فدرالیسم بیک موضوع روزتبدیل شده ودرارتباط با حکومت آینده ایران، باب زبان وقلم بسیاری از هموطنان است. با بحث و گفتگو های داغ و نوشتار های آن چنانی، اهمیت و غیر قابل اجتناب بودنش را جلوه گرمیکنند. اما تو گوئی هموطنان شیفته فدرالیسم، برپائی یک نظام فدرال را حلال تمام مشکلات اقوام ایرانی دانسته وبراین باورند؛ حکومت فدرال آزادی، برابری و دمکراسی را یکباره در سراسرکشورگسترش داده وهمه کس به حق وحقوقش خواهد رسید. جالب اینجا ست که در تائید این باور، تلویزیون های اینترنتی به مصاحبه با متعصبین فدرالیست پرداخته، به آنها میدان میدهند، تا با آب وتاب سخنرانی در زمینه ایدئولوژی فدرالیسم وفوائد حکومت فدرال ایراد کرده در ضمن، مدعی بی محتوائی وبی اساس ومبهم بودن سابقه، کشوری بنام ایران شوند. مضافا نوشته های بزرگان و فیلسوفان فدرالیست تعریف، توصیف و تفسیر شده به نادانی کسانیکه میگویند بدون آزادی و دمکراسی، فدرالیسم دردی را دارو نیست تاسف میخورند. وانگهی نظام فدرال درکشورهائیکه با حاکمیت مردم یا آزادی و دمکراسی آشنائی درستی ندارند، همیشه برای رشد سریع استبداد وسیله شده، چهره کریه دیکتاتوری راعیان میکند. بسیارند کشورهای فدرال درآسیا وآمریکای جنوبی فارغ از آزادی و دمکراسی. چرا آنها مورد توجه شیفتگان فدرالیسم قرارنمیگیرند و نگاه آنها فقط بسوی آمریکا و آلمان است باید روشن گردد.
فدراليسم و انواع و اقسام آن بارها برای هدف های استعماری کشورهای استعمار گر نيز بکار گرفته شده اند. با توجه به مداخله مستمر دولت های بزرگ وقدرتمند در امور کشورهای کوچک و پرمنفعت، آنها ازاختلافهای ميان حکومت های فدرال میتوانند به آسانی بنفع خود استفاده کنند.
انواع فدرالیسم عبارتند از:
– فدرالیسم همبسته یا یگانه: مانند اتریش، قدرت ایالات بیشترازدولت فدرال میباشد، که در صورت لزوم به دولت فدرال قابل تفویض است.
– فدرالیسم تعاونی یا اشتراکی: مانند آلمان؛ تقسیم قدرت وثروت درمیان ایالات عضوبه نسبت جمعیت انجام شده، ایالات پردرآمد به ایالات کم درآمد کمک مالی میکنند. دولت فدرال قدرت اجرائی را از احزاب کسب کرده، جهت بهبود عملکرد و بازدهی ایالتی ودولتی. بازرسی ورسیدگی فیمابین به عملکرد دولت فدرال وبلعکس، بویژه درامور دفاعی.
– فدرالیسم رقابتی: مانند ایالات متحده آمریکا، ایالات در رقابت با یکدیگرند.
– فدرالیسم دوگانه: باز هم مانند ایالات متحده آمریکا ؛ جدایی دولت فدرال از ایالات. کنفدراسیون ایالاتی بر مبنای شایستگی دررقابت های علمی و ومسابقه اقتصادی استواراست.
– فدرالیسم بهم پیوسته، متوازن یا برابر: مانند سوئیس. فدراسیونی از ایالاتی بهم پیوسته با حقوق کاملا برابر.
– فدرالیسم نامتقارن: مانند اسپانیا. ایالات عضوفدراسیون برابر نبوده، رسما از نظر حقوقی و تعهدات دارای تفاوت هائی هستند.
– فدرالیسم متمایز: تفاوت ها با توجه به معیارهای تمایز اجتماعی و انتطباق درسلسله مراتب بوجود می آید.
– فدرالیسم پایدار (آزادیخواه). ایالاتی مستقل برای انجام کاریهائیکه بتنهائی از عهده آن بر نمی آیند با توافق متقابل بهم میپیوندند.

* – بیش وکم چهارصد سال ازپیدایش ایده فدرالیسم توسط پروفسور”یوهانس آلتزیوس” میگذرد. ایده فدرالیسم دراواخرقرن شانزدهم زاده شد واوائل قرن هفدهم یعنی درسال 1603 میلادی, برمبنای جدائی واستقلال خواهی اهالی منطقه محدوده ای درشمال آلمان طی رساله یک پروفسورحقوق وعلوم سیاسی, بنام “یوهانس آلتوزیوس” (1557-1630) Johannes Althusius به انتشارواطلاع پادشاه آلمان رسید. ازاینرو یوهانس آلتوزیوس اولین فدرالیست جهان وپدر فدرالیسم معرفی شده است. http://www.nzz.ch/aktuell/startseite/article9ATAV-1.348858