حزب سکولار دمکرات ایران

451564_5n1pGIl8

دلاوران اَرتشی باید بدانند که وظیفه ایشان حفاظت از تَمامیت اَرضی ایران و دفاع از جان و مال و زندگانی شهروندان ایرانی در مقابل تَهدید ها و حَمله های خارجی است؛ اَرتش ایران بایستی به عَهد خود با مردم ایران پایبند بوده و به اَنجام تَنها وَظیفه اش که پیشتر ذکر شد، با کمال دقت و احساسِ مسئولیت بپردازد.

دُشمنی ملایانِ حاکم با اَرتش:

اَرتشی های دلاور و میهن دوست از نُخستین قُربانیانِ شورشِ ۵۷ بودند؛ مُلایان پَس از به دست گرفتن قدرت به پیشنهادِ احزاب و گروه های چپ گرا از جمله حزب توده و همچنین به دلیلِ باورهایِ ذهنی خودشان که اَرتش را “شاه دوست” و “سلطنت طلب” می دانستند و اطمینان داشتند که “ارتش ایران” روزی بر علیه مُلایان کودتا خواهد نمود، اقدام به اعدام های گسترده، بازداشت اموال و دارایی های ایشان، خَلع درجه همراه با توهین و تَحقیر، اخراج های بیشمار و بازنشسته اِجباری نمودنشان کردند.

پَس از قیام نوژه که توسط بهترین، شَریف ترین و دلاوترین مردان و زنان ایران زمین و به رَهبری دکتر شاپور بَختیار و به مَنظور فروپاشی نظام اسلامی و تشکیل دولت مُوقت توسط دکتر بختیار، ترتیب داده شده بود و از آنجایی که نَقش و پشتیبانیِ گسترده اَرتشیان ایران در آن قیام پُر افتخار ملی انکارناپذیر بود، مُلایان دوباره دَست به تَصفیه اَرتش زده و فرماندهان کارکشته و متخصص و میهن دوست ارتش را یکی پَس از دیگری “بازنشست” کرده و نوکران و سَرسپرده های انقلابی خویش را در آن پُست های حساس گماشتند.

اما نه آخوند و نه هیچ نیرویِ دیگری نمی تواند احساساتِ میهن دوستانه و روحِ ملی گرایی را از بدنه اَرتش و پندارِ ارتشیان، جُدا کند و بَرای هَمین مُلایان از هَمان ابتدای کار و به هنگام “تصفیه ارتش ملی”، به فکر ایجاد شبکه ای گسترده از مزدوردانِ مسلحی افتادند که تَحت هر شرایطی مُدافع آخوند و انقلاب مارکسیستی – شیعی شان باشد و اینچنین سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی و نیروهای بَسیج مردمی، شکل گرفتند.

با جَنگی که آقای خُمینی و هَمراهان شان به دلیلِ دخالت در امور داخلی کشورهای هَمسایه از جُمله عراق و تلاش گسترده برای صُدور انقلاب مارکسیستی – شیعی شان به جَهان و ایجادِ جنگِ شیعی – سُنی در منطقه، به ایران و ایرانیان تَحمیل کردند و خساراتِ جبران ناپذیر بیشماری را بر میهن مان وارد ساختند، دوباره اَرتش ملی ایران قُربانی قدرت طلبی و دیوانگی خُمینی و یارانش شد.

با پافشاری و اصرارِ خمینی و حلقه اطرافش و همچنین سپاهِ قدرت طلبِ پاسداران بر ادامه جنگ و نقشه کشی خیالبافانه برای تصرف عراق و اشغال نظامی، بسیاری از پرسنل نیروهای گوناگونِ ارتش ایران که از زبده ترین و متخصص ترین نیروهای خاورمیانه بودند، به خاک و خون کشیده شده و از میان رفتند تا ارتش ملی ایران ضعیف و شکننده شود.

تَحقیر اَرتش ملی پس از جنگ با عراق:

پَس از جنگ با عراق، رسانه های حکومتی با ساخت فیلم، نوشتن کتاب و خاطراتِ جعلی و مُستند های بی پایه و اساس، نیروهایِ بَسیج مردمی و سپاه پاسداران را به عنوان قهرمانان جنگ و اَرتش را به عنوان نیرویی شکست خورده و ناموفق، به همگان معرفی کردند تا بیشتر روحیه میهن دوستانه ارتش را تَحقیر کرده و به سپاه پاسداران برای حضور در عرصه های گوناگون اقتصادی، نظامی، بهداشتی، تولیدی، تجاری، صنعتی و….مَشروعیت بدهد چرا که سپاه پاسداران شایستگی و وفادارایی اش را به ملایانِ حاکم ثابت کرده بود.

حقوق های بالاتر و مزایایِ بیشتر نیروی های سپاه پاسداران از نیروهای اَرتش و هَمچنین ارتقایِ درجه های پوشالی و نَمایشی و بسیاری از مسائل دیگر که تَنها جنبه تَحقیر و کوچک شُماری ارتشیان را داشته و دارد، نیز سَند دیگری از دُشمنی همیشگی مُلایان با نیروهای اَرتش ملی است.

قدرت طَلبی و ماجراجویی خامنه ای:

سید علی خامنه ای با زیر پای گذاشتن ایران و ایرانیان به دنبال دفاع از انقلاب شیعی و هم پیمانان منطقه ایش است و اکنون چند سال است که با هزینه میلیارد ها دلار از سرمایه ملی ایران، مشغول دفاع از هم پیمانِ جنایتکارش، بَشار اسدی است که همچون خودِ او، خون مردمِ تحت حکومتش را در شیشه کرده و بسیاری از مخالفانش را روانه گورستان کرده است.

دست خامنه ای و سپاهِ پاسداران به خون زنان و کودکان و مردمانِ بی دفاع و جنگ زده سوری آغشته شده و بسیاری از کودکان سوری به دلیل محاصره خوراکی روستاها توسط نیروهای خامنه ای، از گشنگی و تشنگی مردند و یا به خوردن سوسک و موش و حشرات افتادند!

همزمان بسیاری از مردمان فقیر و شیعه افغان و پاکستان و عراق با وعده پول و مزایا راهی خط مقدم جنگ با مخالفانِ بَشار اسد شدند و به دلیل بی تجربگی و نادانی سپاهیان، جان خود را از دست دادند. هنگامی که هزینه سرسام آور دخالت در سوریه برای خامنه ای بالا رفت و سرمایه های ملی ایران حسابی تاراج شد، خامنه ای به فکر فرستادن نیروهای تحت امرش در سپاه پاسدارن به سوریه افتاد و ایشان تحت نام هایی چون گردان فاطمیون و یا مدافعان حرم راهی سوریه شدند.

بی کفایتی سپاه و ناکارآمدیش در سوریه:

از آنجایی که نیروهای سپاه پاسدارن و بسیج نه برای دفاع از مملکت و مردمانش در برابر حمله خارجی که برای سرکوب مردم و شورش های مردمی و همچنین مقابله با ارتش ملی ایران چنانچه روزی به فکر کودتای دیگری بیافتد، تریبت شده و آموزش دیده اند، در میدانِ جنگ حرفی برای گفتن نداشتند و با شکست های پیاپی و عدمِ پشبردِ اهداف تعیین شده و همچنین دادن کشته، زخمی و خسارات بسیار، باری دیگر، مُهر بی کفایتی و ناکارآمدی در میدانِ رزم واقعی را بر پیشانی سپاه پاسداران و بَسیج نشاند.

روسیه که برای اهدافِ بلند مدت خودش و همچنین بی تردید در قبالِ دریافتِ امتیازهای بسیار از رژیم ایران، خود را وارد جنگ با مخالفان اسد کرده بود و قرار بود با پشتیبانی نیروی هوایی اش، امکان عملیات زمینی را برای نیروهای تحت امر خامنه ای و اسد، فراهم آورد، هنگامی که با ناکارآمدی و آماتور بودن سربازانِ تحت امر خامنه ای رو به رو شد، به صورت یک طرفه و بدون مشاوره با اسد و خامنه ای، نیروهایش را از سوریه فراخواند تا درگیر یک جنگ فرسایشی پر هزینه دیگر نشود.

خامنه ای و سپاه پاسداران که در موضع ضعف و شکست اهداف شان قرار گرفتند، فَرمان به دخالت دادنِ نیروهای ارتش ملی ایران در این جَنگ نیابتیِ زیان بار که بر ضد منافع ملی ایران است، دادند و تیپ ۶۵ نوهد که ورزیده ترین و متخصص ترین نیروهای ویژه ایران زمین هستند و برای تربیت هرکدام شان، سال های سال هزینه، وقت و انرژی بسیاری خرج شده است، را به سوریه اعزام و مَحکوم به دفاع از قصابِ سوریه کردند.

پیامی به اَرتش ملی ایران:

دلاوران اَرتشی باید بدانند که وظیفه ایشان حفاظت از تَمامیت اَرضی ایران و دفاع از جان و مال و زندگانی شهروندان ایرانی در مقابل تَهدید ها و حَمله های خارجی است؛ اَرتش ایران بایستی به عَهد خود با مردم ایران پایبند بوده و به اَنجام تَنها وَظیفه اش که پیشتر ذکر شد، با کمال دقت و احساسِ مسئولیت بپردازد.

هرآنچه که در سوریه رُخ داده نتیجه دخالت مُستقیم خامنه ای و سپاه پاسداران است و دست آنان به خون کودکان و زنان و مردان بی پناهِ سوری آغشته است، میلیاردها دلار سرمایه ملی ایران که می بایست در ایران و برای بالا بردن سطح رفاه و کیفیت زندگی ایرانیان هزینه می شد، در سوریه و برای دفاع از قصاب سوریه خرج شده و مردم ایران بابت این همه خیانت و چپاول ایران، از خامنه ای و سپاه پاسداران نفرت دارند.

اَرتش که نیروی مورد علاقه عُموم مردم و پُشت و پَناه مردم به هنگام خطر است نباید با دخالت در مسائل داخلی کشوری دیگر، دستش را به خون مخالفان بَشار اسد آغشته کرده و به پیشبردِ اهدافِ دیوانه وار خامنه ای که بر ضد منافع ملی ماست، کمک کند.

و سرانجام اینکه جانِ یک سربازِ ارتش ایران نباید در سوریه و برای دفاع از یک جنایتکار کودک کُش، گرفته شود. امروز در خبرها آمد که یکی از تَکاورانِ دلیر تیپ ۶۵ نوهد به نام ستوان دوم محسن قیطاسلو در سوریه جان خویش را از دست داد و دل ایرانیان و دوستدارانِ ارتش را به درد آورد.

براساس اخبار رسیده محسن قیطاسلو به همراه ۵ نفر از کماندوهای نوهد منطقه ای استراتژیک، در جنوب حلب را بدون هیچگونه پشتیبانی و کُمک برای نزدیک به ۴۰ ساعت حفظ کرده بودند که نهایتَن با نرسیدن کمک و تنگ تَر شُدن حلقه محاصره، در کَمین نیروهایِ تروریستِ داعش گرفتار شُد و جان خودش را از دست داد.

آیا این فَرجامِ غم انگیز و دردآور، شایسته نیروهای میهن دوستِ اَرتش است؟ پاسخ و داوری بر عهده شماست.

ایران هرگز نخواهد مُرد

منبع: فضول محله