حزب سکولار دمکرات ایران

n00094805-b

در جمهوری اسلامی پرسشی که کنجکاوی را برمیانگیزد این است که جوانان در جمهوری اسلامی چگونه بهترین دوران زندگی خود را میگذرانند و اگراز دوران جوانی خود جان بدر ببرند چگونه زندگی خواهند داشت؟ نخستین محرومیتی را که جوانان دختر و پسر در دومین دهه زندگی خود بدان دچار میشوند ممنوعیت معاشرت آنها در اجتماع با یگدیگر است. این جدائی از دوران آموزشی دبستان و دبیرستان آغاز میشود و در سومین دهه زندگی آنها تبدیل به واقعیتی گریز ناپذیر میشود. دوران آموزشی دبستان و دبیرستان دورانی است که دوستی های ژرف شکل میگیرد و در کشورهائی که جدائی دختر و پسرها وجود ندارد در این دوران آینده مشترک زن و و مردها ساختار آن ریخته میشود و سرانجام زندگی مشترکی آغاز میشود. بدین ترتیب سپهر اجتماعی از خانواده هایی تشکیل میشود که در آن همسران در دورانی یکسان از زندگی نسلت خود هستند و فاصله سنی بین آنها وجود ندارد و از دو نسل متفاوت نیستند. برابری زن و شوهر از هم سنی آنها آغاز میشود و گشتندگی زندگی پیر شدن را باهم طی میکنند. جدائی دختر و پسرها در نخستین دو دهه زندگیشان از یک دیگر حاکمیت آنها را بر زندگی مشترک از آنها میگیرد. آغاز زندگی مشترک پس از آن از اختیار مطلق جوانان خارج میشود و دوست داشتن و عشق انگیزه آغاز زندگی مشترک نیست بلکه توانائی مالی و موفقیت در زندگی دلیل ازدواج میشود. دراین میان جریان مهمتر و تعیین کننده دیگری خود را به سپهر اجتماعی ازدواج ها تحمیل مینماید و آن تعلق زن ها و مرد ها به نسل های مختلف میباشد. بدین ترتیب شگوفه جوانی و بهترین سالهای زندگی به زن ها و مردهای هم سن تعلق ندارد بلکه دختران در شکوفه جوانی گرفتار مردهائی میشوند که به یک، دو، سه،… یا پیشتر از نسل خود تعلق دارند. این وارونگی زندگی اجتماعی ازدواج ها منجر به زشتی شرم آور وشنیع ازدواج مردان مسن با دختران جوان حتی کودکان منجر میشود. در حالیکه این هنجار ازدواج در سپهر اجتماعی در جمهوری اسلامی برای دختران آنها را از بنیان برای آینده خود بی اختیار و مردان را بیگانه با همسرانشان مینماید دسیسه های دیگری برای جوانان ایران درجمهوری اسلامی ریخته شده است که آنها را با خطرات بیشتری روبرو مینماید.

در جمهوری اسلامی از مردان جوان خواسته میشود تا برای بجاماندن رژیم جمهوری اسلامی و اجرای هدف های مهاجمانه گسترش آن شهید بشوند یا بزبان ساده تر گشته شوند و بدین ترتیب در جمهوری اسلامی برای کشته شدن شکوه و جلالی دروغین ساخته میشود. جمهوری اسلامی حزب الله پیش و پس از انقلاب اسلامی درخواست کوچکی از جوانان ایران داشته است و آن کشته شدن آتها برای اهداف اسلامی سالمندان اسلام سیاسی است. در جمهوری اسلامی از جوانان خواسته نمیشود برای آزادی و زندگی خوش با اختیار فردی مبارزه کنند بلکه از انها خواسته میشود برای دنیای اندیشه چلیده سالمندان اسلام سیاسی کشته شوند. بدین ترتیب دیده میشود که نخست اسلام سیاسی از جوانان میخواهد از زندگی مشترک با هم نسل خود صرف نظر کنند و سپس از انها میخواهد برای دنیای وارونه سالمندان اسلام سیاسی کشته شوند و آزادی و کوشش برای یک زندگی پر از خوشی با ازدواج با هم نسل خود را فراموش کنند. سالمندان اسلام سیاسی توطئه دیگری نیز بر ضد جوانان کرده اند و آن شستشوی مغزی آنها است با داستان های دروغین و خیالی دینی تا بتوانند جوانان را وادار به کرداری بنمایند که دنیای پر از شکنجه آنها را زنده نگاه دارند چون آنها میدانند که بدون به خدمت گرفتن جوانان حاکمیت سیاسی آنها ویران خواهد شد. شستشوی مغزی جوانان ایران زیر حکومت اسلام سیاسی از دبستان و دبیرستان ها آغاز میشود که بنیاد آن بروی گشتن شکوفه استقلال اندیشه و نو اندیشی در آنها است. این دسیسه اسلام سیاسی در حکومت جمهوری اسلامی یک هدف اشکار را دارد و تعقیب مینماید و آن تربیت خشک مغزان خشک مقدسی است که توانائی و اراده تعقل فردی و تصمیم گیری مستقل را از آنها بگیرد وآنها را تبدیل به آدمک هائی بکند که دستورات قوانین عهد عتیق قبایل عرب را بدون چون وچرا اجرا کنند. یک خشک مقدس تربیت شده بوسیله حزب الله در حکومت اسلام سیاسی از اعصاب انسانی بی بهر شده است و خود آزاری و دیگر آزاری را وظیفه دینی خود درک میکند و از هیچ خشونت و جنایتی رویگردان نیست.

کارنامه حکومت اسلام سیاسی در ایران در بیش از سه دهه گذشته آشکار مینماید که چگونه خشونت و جنایت بوسیله حکومت حزب الله در ایران افزایش یافته است. در جمهوری اسلامی لباس پوشیدن جوانان دختر و پسر تبدیل به تبهکاری اجتماعی شده است و پلیس حکومت جمهوری اسلام به آنچنان پستی تنزل کرده است که دختران جوان را با بدلیل پوشاک و ظاهرشان دستگیر میکند به وحشت میاندازد و رفتاری که با پسران نیز مینماید. رژیم حکومت حزب الله از مردان و زنانی تشکیل شده است که آموزش های سالمندان اسلام سیاسی را با جان و دل پذیرفته اند و از تعقل یکسانی با آنها برخوردارند. حکومت اسلام سیاسی همانطور که تلاش میکند جوانان را در دو دهه اول زندگیشان با تبلیغ دروغ های مذهبی شستشوی مغزی دهد و آنها را به ابزاری بدون استقلال رأی تبدیل کند پس از آن با تهدید خشونت، زندان، شکنجه و اعدام از مخالفت با حکومت خود باز میدارد. بهر روی در حکومت جمهوری اسلامی برای جوانان دختر و پسر چه در زندگی خصوصی و چه در زندگی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آینده درخشانی وجود ندارد چون یا باید یکی از مجریان سیاست های رژیم باشند و یا در انتظار مجازات شدن برای گردار مستقل و استقلال رأی خود باشند. جنگیدن برای رژیم متجاوز و تبهکار جهانی جمهوری اسلامی به کشورهای همسایه یکی از خطراتی است که جوانان ایران را همواره تهدید مینماید. خوراک حکومت جمهوری اسلامی بلعیدن جوانان ایران با گشتن آنها یا شهید کردن آنها برای پیشبرد تعقل اسلام سیاسی است.

جوانان در جمهوری اسلامی باید از خود بپرسند چگونه امکانات پیشرفت پولی برای آنها در این رژیم وجود دارد. برای جوانانی که در خانواده های ثروتمند بدنیا نیامده اند و در بخشی از طبقه متوسط پاین و یا فقیر قرار دارند چه امکانی وجود دارد تا برای بهبود شرایط زندگی خود و خانواده اشان امیدوار باشند. چگونه امکانات شغلی و یا کسبورزی برای جوانان ایران در حکومت اسلام سیاسی وجود دارد؟ برای جوانانی که از جهت پولی و دارائی داشتن یا در نزدیک صفر و یا از صفر شروع میکنند چگونه امیدههای برای پیشرفت طبقاتی برایشان وجود دارد؟ ما میدانیم که حکومت جمهوری اسلامی منابع ثروت ملی ایران را مانند نفت و درآمد مالیاتی را برای پیشبرد اهداف حکومت اسلامی در خاورمیانه و جهان خرج مینماید. همچنین گسترش مکان های مذهبی بی بهره از توانائی تولیدی است که تنها در خدمت تحکیم پایگاهای فکری حاکمیت اسلام سیاسی و شستسوی فکری مردم است. برای رژیم جمهوری اسلامی خشنود نگاهداشتن جوانان حزب اللهی لبنان در جنبش نظامی حزب الله و دیگر جنگجویانی که در سوریه دارد اهمیت قابل ملاظه ای دارد تا ایجاد شغل برای جوانان ایران بدین علت با اطمینان میتوان گفت که حکومت جمهوری اسلامی یک رژیم ایرانی نیست و بهمین علت مردم ایران را نمیبیند. نبودن شغل برای جوانان ایران و بیگانگی حکومت حزب الله با ایجاد شغل برای جوانان تشکیل خانواده برای آنها با هم نسلان خود به تأخیر میاندازد این در حالی است که دختران ایران بوسیله سیاست های تبعیض آمیز ضد بانوان ایران از بازار کار اخراج شده اند. اسلام سیاسی حق کارکردن و امکان فراهم کردن ضروریات زندگی فردی را از بانوان گرفته است چون بی بهره از اخلاق اجتماعی و شرف حرفه ای است در حالیکه راه قانونی اسلامی خود فروشی جنسی یک یا چند ساعته و یک روز و یا چند روزه را بنام صیغه برای آنها باز گذاشته است.

جمهوری اسلامی آینده ای را که برای جوانان ایران برنامه ریزی کرده است بدین ترتیب است که نخست آنها را با افسانه های مذهبی شستشوی فکری بدهد و آنها را باورمند به دروغ های مذهبی خود کند مانند امام دوازدم غایب که از جهت پژوهش های تاریخی هیچگونه شوادهی نیست که این شخص بدنیا آمده باشد که غایب بشود. سپس پسران جوان میباید در سرزمین ها بیگانه برای اسلام سیاسی بجنگند و گشته شوند و مفتخر به دروغ اسلامی شهید شدن بشوند. همچنین بخش دیگری از این جوانان شستشوی فکری داده شده را به سرکوب و تجاوز به حقوق شهروندان ایران وادار کنند و آنها را از ایران فراری بدهند. جوانانی که تاریخ گذشته نزدیک و دست آورهای با شکوه قانون اساسی مشروطه پادشاهی را مانند برابر حقوق شهروندان ایران بدون تبعیض دینی، جنسیتی، قومی، آزادی های اجتماعی، جدائی دین از سیاست، قانون مدنی نه شریعتی، حاکمیت نمایندگان مجلس شورای ملی در یک انتخابات آزاد بعنوان بالاترین نهاد توانمندی سیاسی و غیره را بیاد میاورند و در برابر درنده خوئی حکومت اسلام سیاسی مقاومت و مبارزه میکنند بزرگترین آسیب ها را برای دفاع از حقوق بی چون و چرای مردم ایران مانند آزادی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی تحمل مینمایند. آینده ایکه حکومت جمهوری اسلامی برای دختران جوان ایران طراحی کرده است ازدواج با مردان نسل های پیشین و ناتوانی برای فراهم کردن ضروریات برای زندگی شخصی و یا به حرفه صیغه شدن روی آوردن است. لیکن دختران ایران آنهائیکه در خانواده های روشنفکر غیر مذهبی و توانمند مالی حتی فقیر پرورش یافته اند این طرح تبعیض آلود حکومت اسلامی را بهم میریزند و سنت زنان تحصیل کرده و متکی بخود دوران درخشان تاریخی قانون اساسی پادشاهی مشروطه را زند نگاهداشته اند و آنرا گسترش میدهند. بهر روی ما نمیتوانیم دختران ایران را که از بخت بد گرفتار خشک فکران مذهبی شده اند و پشتیبانی دولت را مانند پیش از انقلاب 57 ندارند فراموش کنیم.

اینگونه که آشکار است در جمهوری اسلامی برای جوانان دختر و پسر انتخاب ها بد و بدتر وجود دارد و انتخاب درست و خوبی وجود ندارد. حکومت حزب الله در جمهوری اسلامی این انتخاب ها را در برابر جوانان ایران گذاشته است: یک خشک مقدس مذهبی و آدمکی بی اختیار و گوش بزنگ فقیهی از اسلام سیاسی بشوند، با زنان خو مانند اموالی که باید از دیدگاه اجتماع پنهان شود رفتار کنند. آماده باشند تا هرگاه سالمندان سیاسی اسلام سیاسی اراده کردند هم میهنان خود را بقتل برسانند و امیدوار باشند برای جنایتی که کرده اند به بهشتی که ولایت فقهی ها قول میدهند بروند چون برای ساختن جهنم برای مردم ایران به اسلام سیاسی خدمت کرده اند. پستی خدمت به رژیم حزب الله اسلام سیاسی یک انتخاب برای جوانان ایران است که در آن تلخ کامی جاودانه ای وجود دارد. انتخاب دیگر سازش با حکومت جمهوری اسلامی با تمام ویزگی هایش و چشم بستن بروی رژیم دیکتاتوری جنایتکارانه آن است و اجاز دادن به حکومت جمهوری اسلامی تا نیروی جاذبه ای ملی همبستگی مردم ایران را با ادامه حکومتش تا میتواند سست کند و از مسئولیت میهنی و شهروندی خود برای پاسداری از یکپارچگی ملی ایران شانه خالی کند. انتخاب دیگر بخارج رفتن است و فراموش کرد شگنجه ای که مردم ایران زیر حکومت حزب الله میکشند است. تنها یک انتخاب خوب برای جوانان ایران وجود دارد و آن مبارزه تا نابودی حکومت اسلام سیاسی برای آزادی، دمکراسی، جدائی سیاست از دین و فرصت های اقتصادی منصفانه برای تمام مردم ایران است. مدنیت جوانان شهروندان ایران با حاکمیت اسلام سیاسی بشدت به خطر افتاده است جوانان برای نگهداشتن مدنیت خود و اجرای مسئو.لیت شهروندی خود میباید با جمهوری اسلامی مبارزه کنند همانطور که نسل مترقی و پیشتاز انقلاب مشروطیت در 1285 شالوده اندیشه یک اجتماع مدنی و پیشرو را ریخت و دشمنان آنرا که پادشاهی استبدادی و تعقل دینی ارتجاعی بود شکست داد. در این دوران از تاریخ ایران که مردم زیر حکومت استبدادی اسلام سیاسی عهد عتیق ابتدائی ترین آزادی های آنها بوسیله اسلام سیاسی از انها گرفته شده است و پست ترین بخش اجتماع طبقه حاکم شده است این مسئولیت جوانان زیر حمله حزب الله است تا با سرمشق قرار دادن انقلاب مشروطیت روان مترقی و پیشرو آنرا دوباره در ایران با سرنگون کردن حکومت جمهوری اسلامی زنده کنند.