حزب سکولار دمکرات ایران

in

پیش ازانقلاب مشروطیت برای کسبورزان ایران ضرورت پرداختن مالیات به دولت فرهنگ اقتصادی نبود که در ذهنیت آنها جا آفتاده باشد و همچنین سنت مالیات دادن به دولت برای بازرگانان و کسبورزان مفهوم پذیرفته شده کسبورزی نبود. در حالیکه صنعتگران کشور در وضعیت ابتدائی و نوزاد درجا میزدند وتولید قابل ملاحظه ای نداشتند و همچنین از وجهه اجتماعی برخوردار نبودند و حتی در این شرایط برای امنیت پولی و حرفه ای خود متکی به حمایت روحانیت بودند بنابراین صنعتگران نمیتوانستند منشع دریافت مالیات قابل ملاحظه ای برای دولت کشور باشند.[i] از جهت دیگر دستگاه مالیاتی جدید و غیر منصفانه یک طرفه قرار داد 1901 گمرک که با جدیت نوز و کارکنانش اجرا میشد برای بازرگانان که مجبور بودند نهاد اسلام شیعه را از جهت پولی نیازهایش را تأمین کنند که بیمه ای بود برای جلوگیری کردن از غارت داراک آنها، یک حالت چند برابر شدن مالیات را داشت. از آنجا که دولت نمیتوانست امنیت ثروت بازرگانان را با وجود آخوندها و توده های فقیر زیر فرمان آنها فراهم کند، بازرگانان تلاش میکردند از زیر بار یکی از این دو مالیات یکی دولتی و دیگری آخوندی شانه خالی کنند که ثروت بازرگانان را بعد از گرفتن درصد معینی با ادبیات اسلامی حلال اعلان میکردند اما در واقع از غارت توده های فقیر پامنبری زیر فرمان آخوند ها محفوظ میداشتند. لیکن شاه و درباریان و صدراعظم از افزایش درآمد دولت از گمرک های کشور که بطور منظم جمع آوری میشد و مطمئن ترین درآمدی بود که در اختیار آن قرار میگرفت راضی بودند. لیکن این درآمد مالیاتی دارائی مردم نبود که میباید برای بهبود زندگی مردم خرج شود و آن درآمد شخصی شاه محسوب میشد بهمین دلیل پذیرشوارگی مردمی نداشت.
جمع آوری مالیات در اولین ربع قرن نوزدهم میلادی در ایران بین سالهای 1800 تا 1809 دو میلیون تومان تا سه میلیون تومان تخمین زده میشود که تقریباً با ترکیه با دوبرابر جمعیت ایران برابر بود و از مالیات جمع شده در هندوستان توسط شرکت هند شرقی هفت ملیون تومان در یک دهه پیشتر با جمعیت هفت برابر ایران قابل توجه است. لیکن این قدرت مالی دولت ایران از دومین ربع قرن نوزدهم رو به کاهش گذاشت و در 1900 میلادی سه سال بعد از به شاهی رسیدن مظفرالدین شاه درامد مالیاتی دولت آندکی بیشتر از هفت میلیون تومان شده بود. نکته ای که در این در آمد باید در نظر گرفت این است که درآمد مالیاتی ایران در سال های 1800 تا 1809 برابر سه ملیون لیر انگلیسی بود در حالیکه در 1900 برابری آن به یک میلیون و چهاردهم لیر انگلیسی رسیده بود.[ii] این ارقام بما نشان میدهد هرچند که جمعیت افزایش یافته بود و اقتصاد ایران نسبت به اوایل قرن نوزدهم بهتر شده بود با اینوجود دولت از جمع آوری منصفانه مالیات عاجز بود. میتوان درآمد اندک مالیاتی دولت را نتیجه فاصله زیاد بین دولت و مردم دانست وهمچنین نبودن قوانین مدنی که دارئی مردم را از دستبرد توانورزان درباری[iii] و دست اندازی رهبری اسلامی شیعه به درآمد مردم بطور داوطلبانه و در غیر اینصورت غارت داراک کسانیکه از دادن خمس وذکات خود داری میکردند و یا باندازه کافی نمیپرداختند مصون نگهدارد. این دستگاه اقتصادی با ساختار ویژه آن هم جلوی رشد اقتصادی و تولیدی را میگرفت و همچنین مردم دارائی های خود را پنهان میکردند تا شامل مالیات گرفتن نشود. وام هائی که ناصرالدین شاه و بعداً مظفرالدین شاه از روسیه و انگلستان میگرفتند نشانه درماندگی مالی دولت و احتیاج شدید آنها به پول برای روش زندگی شاهانه شان بود.
در دوران نخست وزیری امین الدوله برای سامان دادن به جمع آوری درآمد گمرک از بازرگانان و گسترش تجارت در داخل کشور شاه فرمانی داد و انواع باجها را که بنام های راهداری، قپانداری، حقوق خانات از بازرگان گرفته میشد ممنوع کرد و برای بازرگانانی که به ایران کالا وارد و یا صادر میکردند مقرر کرد یک کمرک گرفته شود.[iv] این اقدام برای تشویق گسترش مبادله کالا در داخل و همچنین صادرات و واردات کشور بود. آسان شدن تجارت در میان کسبورزان داخلی و خارجی و گسترش آن منجر به بالا رفتن درآمد مالیاتی دولت میشد که از کمبود درآمد بشدت رنج میبرد. برای ایجاد مدیریت و قوانین مالیات گمرک واردات و صادرات ایران، امین الدوله در سال 1278 سه نفر بلژیکی را به استخدام دولت ایران در آورد تا به روشی نوین مانند کشورهای اروپائی گمرک های ایران بگرداند. پیش از این گمرک های تبریز و کرمانشاه برای مقدار معینی پول از طرف دولت به کسانی اجاره داده میشود و نظم معینی برای آن در سراسر کشور وجود نداشت.[v] از طرف دیگر تجارت خارجی ایران بیشتر با روسیه و انگلستان بود. قوانینی که رابطه تجارتی ایران و روسیه را معین میکرد در قرار داد 1928 ترکمنچای گنجانده شده بود که شرایط خوبی برای روسیه داشت و مقدار مالیات 5% ارزش کالا تعیین شده بود.[vi]
با نمایان شدن نوز بلژیکی و دستیارانش سپهر مالیات ایران تغییر کرد. نوز که نخست مقام مدیرکل گمرک ها را داشت و میباید زیر دست نخست وزیر کارکند بعلت نبودن امین الدوله به مقام وزیر گمرک های کشور ترفیع یافت.[vii] از جهت دیگر ظاهرآ نوز به اهمیت روسیه در صادرت و واردت کالا به ایران پی برده بود و برای اینکه موقعیت خود را تثبیت کند با اینکه زیر استخدام دولت ایران بود و باید وفاداریش به ایران میبود وفاداریش را بسود روسیه جابجا کرد. نوز دشمنی با منافع ایران را با خدمت کردن به منافع روسیه در تجارت با نوشتن قرارداد 1901 شاید زیر نظر روسیه که در آن صادرات کالا به ایران و واردات کالا از ایران به روسیه در جهت منافع روسیه و بضرر ایران بود انجام داد.[viii] نوز با نوشتن و اجرای قرار داد تجارتی جدید 1901 پشتیبانی روسیه را برای مقام خود در ایران را تضمین کرد تا آن اندازه که با وجود مخالفت مشروطه خواهان در مجلس و در خواست اخراج نوز و سایر بلژیکی ها این کار انجام نمیشد. کسروی همچنین گمان میزند که برکناری امین الدوله و روی کار آمدن اتابک در رابطه با قرارداد تجارتی 1901 با روسیه بود چون امین الدوله زیر بار این قرار داد نمیرفت. این پیمان تجارتی جدید مالیاتی گمرک بخشی از قرار داد وام دوّم روسیه به ایران بود و در آن مظفرالدین شاه قول داده بود در پیمان تجارتی ایران و روسیه تجدید نظر شود. نوز همچنین ترتیبی داده بود تا درآمد شاه از مالیات گمرک بالا برود. بازنده این قرار داد بازرگانان انگلیس و دیگر کشورهای اروپائی و ایرانی بودند. هرچند که انگلیس با بستن قرارداد بازرگانی جدیدی تلاش کرد که آسیب قرارداد جدید روسیه را کمتر کند لیکن بزرگترین بازنده آن بازرگانان و تولید کنندگان ایران بودند. روسیه برای انحصاری کردن تجارت خود با ایران پیش از این در 1883 اقدام به گذاردن مالیات بروی کالاهای اروپائی کرد که از خاک روسیه وارد ایران میشدند. باین ترتیب کالاهی انگلیسی و اروپائی برای صادرات به ایران میباید یا از ترکیه و یا خلیج پارس میامد که قیمت کالا را بالا میبرد و رقابت با کالاهای روسیه را گران میکرد.[ix] نوز و همکارانش با خدمت به منافع روسیه مقام های گمرکی خود را مستحکم کرده بودند و همواره تلاش بازرگان ایران را با پشتیبانی ملاها برای برکناری آنها را روسیه بی اثر میکرد.
در 1282 خورشیدی در تبریز در شورشی که یکی از ملاها برپا کرده بود و و پشتیبانی بازاری ها را نیز جلب کرده بود در کنار بسته شدن میخانه ها، مهمانخانه ها و دبستان ها برکناری مسیو پریم بلژیکی را نیز از محمدعلمیرزا که در آنزمان ولیعهد بود خواسته شده بود. محمد علیمیرزا برای اینکه به اغتشاش پایان دهد در نوشتاری به شورشیان میگوید که مسیو پریم را روانه کردم و میخانه ها، مهمانخانه ها و دبستان ها را دستور دادم ببندند. لیکن او مسیو پریم را به شهر باسمنج بنزدیکی تبریز فرستاده بود و بعد از مدتی به تبریز برگرداند.[x] همچنین میتوان مشاهده کرد که چگونه اهداف مخالفان دولت در جهت های متفاوت و مخالف یک دیگر است. در حالیکه بازرگانان با مالیات های مقرضانه نوز روبرو هستند که دولتشان نمیخواهد از آنها دفاع کند و همچنین دبستانها را با پول خود پشتیبانی میکنند آخوندها دبستان ها را در ردیف میخانه ها و مهمانسراها میدانند. نکته با اهمیت این است که دولت اتابک و دولت عین الدوله هر دو در مبارزه کسبورزان و بازرگانان با نوز و مالیات های غیر منصفانه و زیاد او طرف نوز را میکرفتند و حتی به انها ناسزا میگفتند.[xi] برکناری نوز از طرف دولت و ولیعهد پیوسته قول داده میشد لیکن بواقعیت نمی پیوست. حتی در اولین مجلس و حضور وزیر مالیه در آن پرسش به درآمد گمرک رسید و وزیر از آن اظهار بی اطلاعی کرد که نشانه ادامه مشکل نوز و کارشکنی های او بود. آنچه آشکار است دو دولت اتابک و عین الدوله از منافع کسبورزان وبازرگانان دفاع نمیکردند و در جبهه نوز و روسیه بودند. . سرانجام در 10 فبریه 1907 زیر فشار مجلس شاه مجبور میشود نوز را از کار برکنار کند لیکن مونز منراد یکی از دستیاران نوز بهمراه بیش از بیست وپنج نفر بلژیکی دیگر تا اوایل 1911 که مورگان شوستر مشاور آمریکائی مالی با همکارانش به تهران آمدند گمرک ایران را میگرداندند.[xii]

قابل توجه است که قرارداد تجارتی یک طرفه ایران و روسیه در 1901 در همان سالی بسته میشود که امتیاز استخراج نفت دارسی را شاه با گرفتن 20000 پوند در 28 می 1901 امضا میکند.[xiii] در 1890 صادرات عمده روسیه به ایران نفت، شکر و پارچه بود که به 10 میلیون روبل میرسید و در سال قرار داد 1901 به 21 میلیون روبل رسیده بود و صادرات ایران به روسیه بیشتر خشگبار، پنبه و پسته بود که به 20 میلیون روبل میرسید.[xiv] امتیاز نفت 1901 اولین اقدام برای ایجاد صنعت نفت در ایران و خاور میانه بود که سرانجام ایران را بی نیاز از واردات نفت روسیه کرد. در 26 می 1908 اولین چاه نفت در مسجد سلیمان در کمیت تجارتی به نفت خورد. در 1911 کشیدن لوله نفت از مسجد سلیمان به آبادن تمام میشود. شرکت بتازگی تأسیس شده نفت ایران و انگلیس زمین پالایشگاه نفت آبادان را از شیخ خزئل میخرید و او همچنین گارد نگهبان آنرا در برابر پولی فراهم کرد. خان های بختیاری زمین چاه های نفت مسجد سلیمان و لوله نفت را به شرکت فروختند و گارد نگهبان آنرا در مقابل پول فراهم کردند.
همینطور که میبینیم از دادن امتیاز نفت تا کشف نفت و سپس توسعه صنعت نفت در ایران بین سالهای 1901 تا اواخر 1911 که سربازان روسیه تا قزوین پیش آمده بودند شرکت نفت با خان های بختیاری و شیخ خزئل معامله میکرد و منبع درآمد خوبی برای آنها بود و حتی شیخ خزئل درخواست هزار سهام شرکت نفت ایران و انگلیس را داشت. در سالهای بحرانی انقلاب مشروطیت که دولت همواره تلاش میکرد تا درآمد خود را بالا ببرد تا بتواند خرج خدمات ضروری کشور را تأمین کند با وجود شیخ خزئل و خان های بختیاری نمیتوانست پول بیشتری از شانزده درسد سود شرکت از آن بگیرد. در 23 آپریل 1912 برای نخستین بار نفت خام ایران صادر شد و اولین محموله باندازه 127000 پیت نفت و به ارزش 3700 پاند در دسامبر همان سال صادر شد. در 1911 از 2460 نفر کارکنان شرکت 1884 نفر انها ایرانی بودند.[xv] بنابر جزئی از قرارداد 1933 رضاشاه با شرکت نفت ایران و انگلیس، شرکت پذیرفت برای فراهم کردن نیاز نفت شمال ایران در کرمانشاه یک پالایشگاه نفت بسازد.[xvi] در همین زمان نفت مصرفی استان های جنوبی ایران را شرکت نفت ایران و انگلیس تأمین میکرد. نفت و مشتقات دیگر آن بمرور زمان از تولید داخلی صنایع نفت ایران فراهم میشد طوریکه بعد از برآمدن رضاشاه دیگر ایران احتیاج به وارد کردن نفت از روسیه کمونیستی نداشت و توانست براحتی تحریم اقتصادی روسیه را در دوران حکومت رضاشاه تحمل کند.

[i] ر. دبلیوفرییر، تاریخ شرکت نفت بی پی، برگ 6
[ii] سعید امیر ارجمند، امامه بجای تاج، برگ 21، جدول چهارم
[iii] کسروی، تاریخ مشروطیت، برگ 8
[iv]همان، برگ 29.
[v] همان، برگ 24
[vi] رمضانی، سیاست خارجی ایران 1941-1500، برگ74
[vii] کسروی، برگ 29
[viii] بریدن نفس پارس، مورگان شوستر، برگ 314
[ix] رمضانی،برگ ها 73-76
[x] کسروی، برگ 3.
[xi] همان، برگ 51
[xii] شوستر، برگ 22
[xiii] فرییر، برگ 641
[xiv] رمضانی، برگ 74
[xv] فرییر، برگ 154
[xvi] جیمز بامبرگ، تاریخ شرکت نفت ایران و انگلیس، جلد سوم، برگ48